لزوم بازنگری ایران برای ادامه عضویت در NPT
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ ضربالاجل دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا به اروپا برای همراهی با واشنگتن در اصلاح یا لغو برجام پایان یافت و باوجود اینکه در روزها و هفتههای گذشته مقامهای اروپایی تلاش کرده بودند تا آمریکا را برای باقی ماندن در توافق هستهای متقاعد کنند، ترامپ تصمیم یکجانبه خود را برای خروج از برجام گرفت.
در اینباره گفت وگویی انجام دادیم با دکتر سید مجید تفرشی خامنه، کارشناس ارشد روابط بینالملل که در زیر مشاهده میکنید:
* پس از مدتها کش و قوس دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا باوجود مخالفتهای جامعه جهانی ازجمله متحدان اروپاییاش، خروج آمریکا را از برجام اعلام کرد. تحلیل شما از این موضعگیری واشنگتن چیست؟
- درباره خارج شدن یا نشدن دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) باید بگویم دولت آمریکا ورای اینکه چه دولتی سر کار است همواره از دولتهای عهدشکن بوده است. ما فقط برجام را نداریم بلکه موافقتهایی همچون معاهده آب و هوایی پاریس و کارشکنی در حوزه ایفای وظایف کشورها در قالب پروتکل کیوتو و موارد متعددی از این دست، جملگی نشان دهنده این است که دولت حاکم بر آمریکا دولت موافق و همسو با برنامهها و اقدامات بینالمللی نیست کما اینکه بیشترین وتوی انجام شده در شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی واشنگتن انجام شده است .
درمجموع دولت جمهوری اسلامی ایران، هم دکتر علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و هم دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه بارها به کرات گفتهاند که ما نیز گزینههای متعددی را برای خروج آمریکا از برجام داریم.
رضا نجفی، سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در دفتر سازمان ملل متحد در وین نیز چندی پیش اعلام کرده بود حضور در معاهدات بینالمللی که در اینجا مشخصا انپیتی مدنظر وی است، باید منافعی را برای ما داشته باشد، بنابراین چرایی عضویت داشتن یا نداشتن باید مفهوم باشد، طبیعتا نمی توان پذیرفت کشوری همچون کرهشمالی یا هند و پاکستان یا حتی رژیم صهیونیستی خارج از انپیتی باشند و هم در عمل منافعی بیش از عضو انپیتی داشته باشند.
نمی توان تصور کرد تیم هستهای ما در مدت مذاکرات این گزینهها را مدنظر قرار نداده یا اینکه در صورت نقض جدی برجام، خروج آمریکا از آن یا اجرا نکردن لغو تحریمها پیش بینی ها و تدابیر لازم را نیندیشیده باشد.
آنچه مشخص است اینکه باید به ظرفیتهای داخلی بیشتر توجه شود تا با کمترین هزینه بتوانیم از این طیف مراحل عبور کنیم. به عنوان نمونه، اقتصاد مقاومتی در این مرحله بهترین گزینه است. پرواضح است ما بدینوسیله میتوانیم کمترین وابستگی را به غرب و کشورهایی که طرف برجام هستند داشته باشیم.
نکته مهم دیگر این است که برجام آمد که یک نگرانی را رفع کند و آن نگرانی غرب از هستهای شدن ایران بود. کسی اکنون دیگر درباره هستهای شدن ایران صحبت نمیکند پس نتیجه میگیریم که برجام این نگرانی را رفع کرده است ولی متاسفانه از آن رو که دولتهای مقابل ایران و در راس آنها آمریکا بدعهد هستند میبینیم که از موضوع هستهای شدن ایران عبور می کنند و برای تهدید برجام و ایفای تعهدات خود، موضوعات فرعی دیگر چون موشکی را پیش می کشند.
مشخصا اگر اینها نیز رفع شود، ادعاهای دیگری چون چالش حقوق بشر را پیش میکشند و اینها نماد دشمنی دائمی آمریکا با ما و البته دیگر کشورهای منطقه و اصلی ترین دلیلش ایجاد هراس غیرواقعی برای توجیه حضور و نقش آفرینی در منطقه خاورمیانه است.
اگر کشورهای منطقه موفق به ایجاد همگرایی شوند آنگاه این ترامپ و نتانیاهو هستند که به گاو شیرده تبدیل خواهند شد، لقبی که در شان آنهاست و نه کشورهای مسلمان.
همانگونه که در منشور سازمان ملل متحد نیز به صراحت قید شده، اولویت حفظ امنیت و حل منازعات هر منطقه از جهان به کشورهای همان منطقه واگذار شده است. ظرفیتی که متاسفانه در منطقه ما به دلیل عملکرد اتاق فکر صهیونیست ها و آمریکاییها مغفول مانده است.
* پیش از امضای برجام، مقام معظم رهبری رهنمودهای نُهگانهای داشتند. عملکرد دستگاه دیپلماسی را نسبت به اجرای رهنمودهای مقام معظم رهبری چگونه ارزیابی میکنید؟
- ناظر اجرای شروط نهگانه، شورای عالی امنیت ملی است و طبعا این شورا باید پاسخگو باشد. در هر صورت دستگاه سیاست خارجی ما تلاش خود را کرده و با توجه به وسع و امکانات خود این توافق را به پیش برده است. اگر از دستگاه دیپلماسی بپرسید طبعا میگویند بسیار موفق بوده ولی این شورای امنیت است که باید شروط نهگانه را با عملکرد دستگاه سیاست خارجی کشورمان تطبیق و با مراقبت و ارائه توصیه های لازم ، نظر بدهد.
* آیا دستگاه دیپلماسی موفق عمل کرد؟
- شروط نهگانه را باید بند به بند بررسی کرد. این یک معادله دوطرفه است وقتی ما میخواهیم شروط را بررسی کنیم باید بدانیم که طرف مقابلمان یک دنیای دیگر است، دنیایی پر از دروغ و دغل و نیرنگ.
* بند نخست شروط نهگانه این است که تحریمهای ایران باید بهطور کامل رفع شود. به زعم بسیاری از کارشناسان و حتی مذاکرهکنندگان هستهای کشورمان تحریمها همچنان باقی است...
- خوب بله. بالاخره تحریمها آنگونه که قول داده بودند اجرا نشده و این ما هستیم که اگر تداوم پیدا کند باید تصمیم بگیریم که چه اقدامی انجام دهیم. این نیست که اگر آنها رفع تحریمها را انجام ندادند پس ما اشتباه کردیم. باید در قالب اصل Tit for tat (این به آن در) و طبق منافع ملی خود اقدام کنیم.
تردیدی وجود ندارد که آنها در رفع تحریمها وظایف خود را کامل اجرا نکرده اند. ولی آیا این گناه ماست؟ ما باید موضوع را از اول اینگونه مدیریت کرده باشیم. اینکه اگر تحریمها را آنگونه که قول دادهاند رفع نکنند پس ما هم اقدامات خود را متناسب با اقدام آنها خواهیم داشت. قول فوق بارها از سوی مقامهای اجرایی کشورمان به ملت ایران و بهعنوان هشدار به طرف مقابل داده شده است.
خیلی جاها را قول دادند و عمل نکردند ...
- بله، خیلی جاها قول دادند. بدعهدی آمریکا چیزی است که مقام معظم رهبری نیز به کرات آن را تاکید کردند.
ضمن اینکه یکی دیگر از بندها این بود که اول باید قولهای طرف مقابل اجرا شود و سپس ما قولهای خود را اجرایی کنیم. در صورتی که مشاهده میکنیم دستگاه دیپلماسی به این بند عمل نکرده است.
- بدعهدی طرف مقابل حقیقتی غیرقابل اغماض است. برخی میگویند خوب در دوره قبل چه کردیم؟ مگر هفت قطعنامه مسلسلوار صادر نشد؟ چرا حتی توان وتو کردن یکی از آنها را نداشتیم؟
شما از دورهای قبلی صحبت میکنید که ما در اوج اقتدار در سطح جهانی بودیم، اورانیوم غنیشده در سطح آزمایشگاهی داشتیم، موشک داشتیم و نیروگاههایمان برای انجام آزمایشهای هستهای صلحآمیز در مدار بود و مجبور نبودیم شاهد محدود شدن فعالیت برخی نیروگاههایمان باشیم.
- شخصا معتقدم روند اجرایی برجام باید به صورتی مدیریت شود که ما از سیاست ابهام در حوزه حفظ داشتهها و منافع امنیتی کشورمان غافل نشویم. سیاست ابهام یعنی اینکه مشت خود را در مقابل طرف مقابل باز نکنیم و نگذاریم مدام همه جا را به بهانههای مختلف بگردند ماموریتی که در عراق و زمان صدام آقای هانس بلیکس، رئیس وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (بهعنوان کارگزار آمریکا و غرب ) به بهترین نحو آن را انجام داد و در نهایت زمینه حمله به عراق را فراهم آورد.
متاسفانه در این زمینه نیز ما مشتمان باز شده است
- نه، هنوز بهطور کامل باز نشده است. اگر باز شده بود که آنها مثل عراق به ما حمله میکردند. یکی از گزینههایی که ما برای مقابله با خروج آمریکا از برجام داریم این است که در ادامه عضویت خود در انپیتی بازنگری خواهیم کرد، البته این به معنای خروج با هدف تولید سلاح هستهای نیست، بلکه این نشانه نارضایتی ما از وضع موجود است. آنهایی که از انپیتی حرف میزنند خواهان تغییر وضعیت آن هستند. نمیشود که ما هم عضو باشیم و هم از منافع آن برخوردار نباشیم. این با معاهدات معتبر دنیا ایضا اصل رضایت در حقوق معاهدات در تناقض آشکار است. خروج از انپیتی لزوما به معنای حرکت در مسیر تولید بمب و سلاح اتمی نیست. همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند تولید و بهکارگیری سلاح اتمی حرام است.
جان کلام یک گزینه این است که اگر قرار است معاهدهای باشد و غیرعضو بیشتر از ما سود ببرد همان بهتر که نباشد، بهعنوان نمونه خیلی مضحک است کشورهایی چون هند و پاکستان بعنوان ناقض اصلی معاهده ان پی تی در عمل اجازه می یابد پولهای ما را بلوکه کرده و در قبال بدهی شان مثلا یک مشت کالای به درد نخور و غیرضروری به ما بدهند با این عنوان و شعار که شما تحریم هستید و نمی توانیم پول جابجا کنیم.
از یوکیا آمانو، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بارها پایبندی ایران را به برجام تایید کرده است، انتظار میرود که در این مرحله وظیفه اصلی خود را ایفا کند. آمانو اکنون کجاست؟ باید بیاید و به ترامپ بگوید درباره چه چیزی صحبت میکنی؟ ما بهعنوان آژانس پشتیبان برجام هستیم و تمایل داریم که ادامه یابد. آمانو اکنون وظیفه دارد تا قبل از صحبتهای ترامپ، بهعنوان نهاد قانونی و حقوقی نظارت بر حسن اجرای برجام اظهارنظر کند. کما اینکه بارها پایبندی صد درصدی ما به تعهدات خود را به اطلاع جهانیان رسانده است.
* در بند هشتم رهنمودهای رهبر انقلاب آمده است که «در موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل قابل قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است.» آیا ما در زمینه این بند توانستیم تفسیر خود را به طرف مقابل بقبولانیم؟
- در بحث تفسیرها، بیشتر موضوع به یارکشیها بازمیگردد. ما قبلا بحثهای خود را مطرح کردهایم و اکنون اگر میبینید امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه به واشنگتن سفر میکند برای این است که از طرف اتحادیه اروپا به آمریکا بگوید که «ما دوستدار ادامه یافتن برجام هستیم.» بنابراین آنها تفسیر و حسن انجام کار ما را پذیرفتهاند. مشکل اصلی ما آمریکاست که درصدد آتشافروزی و ایجاد چالش بیشتر در منطقه است تا بتواند تداوم خود را در منطقه توجیه نموده و با این بهانه ضمن به حاشیه کشاندن موضوع استقلال فلسطین بعنوان خواسته اصلی جامعه بینالملل و مسلمانان در این نقطه از جهان با ضریب بیشتری به اخاذی خود ادامه دهد.
ما باید به این نتیجه برسیم که این روند
پایانی خواهد داشت و پایانش زمانی است که کشورهای منطقه به این موضوع واقف شوند که از حضور آمریکا در منطقه خسارت میبینند و بهترین همسایه و دوستشان ما بودهایم.
عربستان برای جمهوری اسلامی ایران، عراق برای ایران، ایران برای افغانستان و... همانند انگلستان برای فرانسه و کانادا برای آمریکا ... هستند. جان کلام ما همسایگان بلافصل هستیم. باید این واقعیت را درک کنند. هر اتفاقی در عربستان بیفتد بهطور مستقیم منافع ما را تهدید میکند. هر اتفاقی که در عراق بیفتد سیل مهاجر را روانه ایران میکند و بالعکس. در هیچ معادلهای هیچ کشوری نمیتواند برای همسایگان خود فقر و بدبختی بخواهد. این همان واقعیتی است که کشورهای همسایه باید به آن پی ببرند و در یک پروسهای با عنوان «ترتیبات جامع امنیتی منطقه» ضمن افزایش همگرایی اختلافاتشان را با یکدیگر حل و فصل کنند.
* چرا باید دیپلماسی خود را به این سو ببریم که برای ادامه یک توافق بینالمللی و چندجانبه منتظر تصمیم کشوری همچون آمریکا باشیم؟
- گره زدن هویت و ضریب کاهش یا افزایش امنیت ملی کشور به تصمیم فرد یا افراد خارجی اشتباهی راهبردی و بسیار هزینه زاست.
ما مگر در جنگ با عراق تنها نبودیم؟ مگر همین روسیه که اکنون حامی ماست، پشت سر آنها نبود؟ بزرگترین دستاورد برجام این است که نخبگان ما به این نتیجه برسند که «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من». ما باید به قدرت ملی و هویت خودمان اتکا کنیم و اختلافات داخلی را به حداقل برسانیم. بدانیم و بفهمیم که دشمن مشترک همه ما داخل کشور نیست.
متاسفانه به لحاظ موقعیت ژئو استراتژیکی کشور و شرایط و امتیازات ویژه موجود در منطقه این بخش از جهان همواره در آستانه تهدید و سو استفاده حداکثری بدخواهان فرامنطقه ای بوده و خواهد بود واقعیت تلخی که گریزی از آن نبوده و نسخه شفا بخش آن فقط و فقط ایجاد همگرایی میان کشورهای منطقه است.
طبق آخرین آمار امروز ضریب تنش در خاورمیانه حدود ۴ برابر استاندارد جهانی است از یک سو از ۶۵ کشور در گیر مخاصمات در جهان فقط ۸ کشور آن در خاورمیانه حضور دارند ولی از حدود ۶۰۰ سازمان و گروه مسلح تروریستی و برانداز در جهان حدود ۲۵۰ مورد آن در خاورمیانه سکنی گزیده اند. این یعنی موفقیت غرب و دشمنان این منطقه در اجرای استراتژی کلان خود یعنی ایجاد و سو استفاده حداکثری از فضای تنش و درگیری برای به یغما بردن اندوخته های کشورهای این منطقه و در نهایت تبدیل آن به منطقه ای سوخته و بی آب و علف. آیا وقت بیداری فرا نرسیده است؟
گفتوگو از: مجتبی اسماعیلی
انتهای پیام/