اروپا هم ناقض برجام است/ توان فنی بازگشت به قبل ازتوافقات در مدت کوتاه
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ مقامهای ارشد کشورمان بهتازگی اظهاراتی را مطرح کردهاند که به نظر میرسد رویکرد ایران نسبت به خروج آمریکا از برجام دیگر آن رویکرد سابق نیست و ایران قصد ندارد در صورت خروج آمریکا از برجام حتی باوجود حفظ توافق هستهای از سوی اروپاییها، به پایبندی خود به برجام ادامه دهد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه با شبکه خبری سیبیاسنیوز گفت: «ما برخی گزینهها برای خودمان گذاشتهایم که از آن جمله میتوان گزینههایی را بیان کرد که به ازسرگیری فعالیتهای هستهای با سرعت بیشتر منجر میشود.»
این، تنها موضعگیری مقامهای ارشد کشورمان نبود و پیش از او، علیاکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل درباره خروج آمریکا از برجام گفته بود: « همانگونه که مقام معظم رهبری در سخنان خود گفتهاند اگر آمریکا بخواهد برجام را پاره کند جمهوری اسلامی ایران آن را آتش میزند. آمریکا میخواهد از برجام یک پوسته بدون محتوا باقی بگذارد آنها اکنون با اروپا تقسیم نقش کردهاند و در ظاهر اروپا در موضوع برجام مقاوم ایستاده است ولی میبینیم که فرانسه موضوع رایزنی بر سر مذاکرات موشکی را مطرح میکند.»
ولایتی همچنین تاکید کرد: «حرفمان این است برجام نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، اگر قرار شد برجام را از بین ببرند، بدانند ایران آن را آتش خواهد زد.»
در اینباره خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا گفتوگویی با محمد اسماعیلی کارشناس ارشد حقوق بین الملل با محوریت اینکه راهکارهای حقوقی و سیاسی پیش روی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با نقض برجام و خروج احتمالی دونالد ترامپ از توافق هسته ای انجام داده است که در ادامه مشاهده میکنید.
* شما در زمان مذاکرات هستهای از سال 92 تاکنون روند مذاکرات و پس از آن اجرای تعهدات دو طرف مذاکره را بررسی کردهاید حال 12 می (22 اردیبهشت) زمانی است که احتمالا دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا تصمیم خود را در زمینه خروج از برجام بهطور رسمی اعلام میکند. واکنش حقوقی ایران به این تصمیم احتمالی چگونه میتواند باشد؟
- «خروج یک کشور از یک توافق بینالمللی» دو معنا دارد؛ نخست، خروج عملی و دیگر خروج کاغذی. اگر ما بخواهیم منصفانه و طبق مفاد برجام و در واقع قواعد حقوقی نگاه کنیم، آمریکا ماهها است که به صورت عملی از برجام خارج شده است. بدین معنا که چه در دوره دولت اوباما چه در دولت دونالد ترامپ آمریکا بارها مفاد قرارداد هستهای با ایران را نقض کرده است و چنانچه دولت ایالات متحده در 12 می (22 اردیبهشت) بهطور رسمی از برجام خارج شود، تنها هزینههای ناشی از برجام را برای طرف ایرانی افزایش خواهد داد، بدین معنا که میتواند تحریمهای سابق را که بهواسطه متن برجام (تنها روی کاغذ) تعلیق شده است احیا و بهعنوان نمونه از بهبود حداقلی فروش نفت جلوگیری کند.
آمریکاییها بارها در زمان دولت باراک اوباما و پس از آن دولت دونالد ترامپ برجام را نقض کردهاند که از جمله آن وضع قانون محدودیت ورود شهروندان 38 کشور به ایران در زمان آقای اوباما است، قانونی که پس از تصویب و اجرای آن مکاتباتی میان آقای ظریف با مقامهای رسمی دولت آمریکا انجام شد که در نهایت مسئولان ارشد وزارت امور خارجه عنوان کردند امضای جان کری، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نامهای کتبی نگاشته است که میتواند تضمیندهنده باشد. نامهای که در حقوق بینالملل و با توجه به مفاد برجام در عمل فاقد وجاهت حقوقی است. در همان زمانی که امضای جان کری تضمین قلمداد میشد نیز به تفصیل و با استناد به قواعد حقوقی عنوان شد که امضای وزیر امور خارجه آمریکا فاقد ارزش حقوق است و نمیتواند مانع نقض برجام باشد، چرا که اصولا اوباما برجام را نقض کرده است و نامه جان کری فاقد قدرت اثرگذاری است.
تصویب و اجرایی شدن قانون آیسا نیز در اواخر دولت باراک اوباما اتفاق افتاد که نمونه دیگری از نقض برجام است. این نمونههایی از نقض توافق هستهای در زمان باراک اوباما بود در زمان دولت فعلی آمریکا نیز این اتفاق افتاده است کما اینکه تصویب و اجرایی شدن قانون کاتسا در همین دولت فعلی اتفاق افتاده است. بنابراین آمریکاییها مدت مدیدی است که در حال نقض برجام هستند و رئیسجمهوری فعلی آمریکا میخواهد نقض برجام را رسمیت و عینیت بیشتری ببخشد.
* در زمینه نقض روح و متن برجام نیز شما از آغاز مذاکرات هستهای در سال 92 تاکنون بارها نکاتی را در رسانهها مطرح کردهاید، لطفا در اینباره نیز توضیح بفرمایید؟
- ایالات متحده از تیرماه 94 تاکنون با تفسیر موسع از متن برجام و قطعنامه 2231 بارها ایران را ناقض روح برجام معرفی کرده است، چرا که ایران مانع بازدید از مراکز نظامی شده، آزمایش موشکی انجام داده و ایران در آزادسازی حلب حضور مستشاری داشته است!
آمریکا – اروپا تلاش کرده است تا با تقلیل و تصغیر روح برجام به «ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جهانی» ابتدا اهداف اصلی توافق هستهای مانند «برداشته شدن تحریمهای ضدایرانی» را مورد فرافکنی قرار داده و عدم اجرای تعهدات امریکایی و نقض متن ـ روح برجام را توجیه میکند و ایران را همچنان الگوی تخریب صلح و ثبات منطقهای معرفی کنند.
این تفسیر موسع آمریکاییها از متن برجام و قطعنامه 2231 هیچگاه با واکنش مناسب از سوی دستگاه دیپلماسی مواجه نشده است، البته این را نیز باید تاکید کرد که متن توافق هستهای تفسیرپذیر است و قاعدتا کشوری که قدرت بیشتری در عرصه بینالملل دارد میتواند تفسیر خود را بر سایر تفسیرها ارجحیت دهد، کما اینکه مکمستر، مشاور امنیت ملی آمریکا بیان میکند: «اعتقاد داریم ایران روح برجام را نقض کرده است. روح برجام این است که به ثبات و امنیت منطقه کمک کند، اما این اتفاق نیفتاده است.»
این ادعای آمریکاییها در حالی است که روح برجام از نظر ایران برداشته شدن تحریمهای ضد ایرانی در حوزه هستهای، مانع نتراشیدن از سوی آمریکا در راه عادیسازی روابط تجاری – اقتصادی ایران و مواردی اینچنینی است. بهعنوان نمونه، در بیشتر زمانهایی که مقامهای رسمی ایالات متحده آمریکا با مقامهای سایر کشورهای آسیایی، اروپایی حتی آمریکای لاتین ارتباط داشتند و تعاملات بینالمللی را انجام میدادند بهطور رسمی و شفاهی از این مقامها درخواست میکردند که به تجار و بازرگانان و سرمایهگذاران کشور خودشان اجازه ارتباطگیری با ایران را ندهند و بارها در لفافه ایران را متهم به نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد میکردند.
در اجلاس جی 8 دونالد ترامپ از مقامهای هفت کشور دیگر بهطور رسمی خواست تا عادیسازی روابط با ایران در حوزه اقتصادی و دیگر حوزهها به هیچ عنوان انجام نشود. این مربوط به روح برجام است، بنابراین یک نقض متن داشتیم و یک نقض روح. اما وضع قوانین مانند قانون کاتسا یا آیسا نقض صریح متن برجام و موادی مانند ماده 26، 27 و 29 برجام است.
* موضع دستگاه سیاست خارجی ایران به این نقضعهدها را چگونه ارزیابی میکنید؟
- دستگاه سیاست خارجی کشورمان در این مدت حدود 32 ماهه از زمان امضای برجام و نه زمان اجرای برجام، در مقابل نقض روح و متن برجام ملاحظاتی را داشت و بارها ابا داشتند از اینکه واژه نقض برجام را به کار ببرند و تلاش میکردند واژههای جایگزین را به کار ببرند. بهعنوان نمونه از واژههایی همچون بدعهدی، کارشکنی و پایبند نبودن استفاده میکردند. واژههایی که به لحاظ مفهومی عام به حساب میآمدند و در عمل ناظر بر این نبودند که آمریکا متن برجام را نقض کرده است. البته این اواخر به این موضوع اعتراف کردند که برجام نقض شد. حال سوال این است که حال که روح و متن برجام نقض شده است آیا نباید دستگاه دیپلماسی کشور این موارد را پیگیری میکرد و اقدامات لازم را انجام میداد؟ و آیا ابزارهای حقوقی را برای مقابله با اقدامات آمریکا در اختیار دارد یا خیر ؟
* تیم مذاکرهکننده کشورمان چه ابزارهای حقوقی در اختیار دارد که با نقض برجام از سوی آمریکا مقابله کند؟
- بنده معتقدم دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اینباره فاقد اراده لازم و ملاحظاتی داشته است. یکی از ملاحظات این بود که چنانچه ایران مقابله به مثل کند و مواضع محکمی علیه آمریکا اتخاذ کند بر روی اجرای برجام تاثیر منفی بیشتری میگذارد. ما قصد ایران را نداریم که بررسی کنیم که این ملاحظات درست یا غلط بوده است حال که کار به اینجا رسیده است و دونالد ترامپ قصد دارد 12 می (22 اردیبهشت) احتمالا بهطور رسمی (کاغذی) خروج خود را از برجام اعلام کند قاعدتا آن اتفاقی که بارها و در دو سه ماه اخیر باید رخ میداد انجام میشد و آن این است که ایران طبق آنچه که در برجام آمده عمل کند. به هر حال در هر قرارداد و توافق بینالمللی در داخل متن توافق مواردی به عنوان حل و فصل اختلافات پیشنهاد و مرجع حل و فصل اختلافات مشخص میشود.
در برجام طبق ماده 36 و 37 و همچنین پیوست 2، یک 4 گانه تعریف شده است 4 گانهای که همچنان ضعفهای خود را دارد و از همان ابتدا (که جمعی از کارشناسان با دوستان در وزارت امور خارجه جلساتی را برگزار میکردیم) پیشنهاداتی را مطرح میکردیم که البته هیچ کدامشان اجرایی نشد، آن هم ممکن است به خاطر ملاحظاتی باشد که دوستان در نظر داشتند.
* ملاحظات وزارت امور خارجه بهوسیله مقامهای عالیرتبه نظام پیشنهاد میشد یا استقلال عمل وزارت امور خارجه بود؟
- سعی این است بحث حقوقی در اینجا مطرح شود و به مناسبات سیاسی این موضوع وارد نشویم، کما اینکه زمانی که ما روند حقوقی قضیه را توضیح میدهیم مشخص میشود که اصولا تذکرات و خواستهها نیز قاعدتا باید از سوی برخی از مراجع اجرایی به تیم مذاکرهکننده ارائه شده است، اما باید در نظر داشت در هر صورت وزارت امور خارجه استقلال عمل خود را دارد و بارها نسبت به مسئولیتهای ناشی از این رویداد اعتراف کردهاند.
آنچه مهم است این که مسئولیت ناشی از اجرا، هزینهها و دستاوردهای احتمالی برجام باید به حساب تیم مذاکرهکننده هستهای و دولت یازدهم و دوازدهم نوشته شود و به پای آنها گذاشته شود. همانطور که بیان شد، مقامهای ارشد قوه مجریه بارها اصرار کردهاند که این توافق دستاورد دولت یازدهم است و هزینهها را برعهده گرفتهاند. در چنین اوضاعی دیگر نباید صحبت از نهادهای مشورت دهنده مطرح شود.
* ایران برای اثبات نقض عهدهای آمریکا در برجام از چه فرایندی میتواند بهره بگیرد؟
- دولت و دستگاه دیپلماسی بهعنوان مسئول هزینههای توافق هستهای ناچار است که از کانال 4گانه حل و فصل اختلافات (طبق ماده 36 و 37 و همچنین پیوست 2 برجام) عمل کند و برای اثبات ادعای اینکه آمریکا بهواسطه تصویب و اجرای برخی از قوانین و اتخاذ برخی از رفتار و مواضع، برجام را نقض کرده است به مسیرهای پیشبینی شده در متن مراجعه کند.
برگزاری بیش از 10 جلسه کمیسیون مشترک برجام در سطح معاونان وزیر امور خارجه (بهعنوان گام نخست حل و فصل اختلافات) و برگزاری کمیسیون مشترک برجام در سطح وزیران با حضور آقای ظریف و وزیران کشورهای 1+5 نشان میدهد طرف ایرانی تاکنون به 2 گانه از 4گانه حل و فصل اختلافات توجه داشته است. نکته مهم اینکه در حالی جلسات کمیسیون مشترک در دو سطح معاونان وزیران امور خارجه و وزیران امور خارجه خارجه برگزار شده است که هیچگاه موضوع نقض برجام از سوی اروپا در این جلسات نیز بررسی نشده و درخواست برای برگزاری این جلسات از سوی ایران با محوریت نقض برجام از سوی آمریکا و نه آمریکا – اروپا انجام شده است.
باید توجه داشت اروپا ارادهای برای اینکه آمریکا را در متن بیانیههای کمیسیون جلسات یا دستکم در تریبونهای رسمی، ناقض برجام معرفی کند ندارد و مهمتر اینکه اروپا خود تعهدات 10 گانهای در برجام دارد که برای اجرای آن کمترین گامی برنداشته است.
بنابراین اروپا هم ناقض برجام است و اینکه تصور شود تنها آمریکا ناقض برجام هست و اروپا نقشی ندارد اشتباه است. تعهدات 10 گانه اروپا که در پیوست برجام آمده است کاملا مشخص میکند که در حوزه بانکی، سرمایهگذاری، بیمه، کشتیرانی و ... اروپا هیچ کدام از تعهدات خود را انجام نداده است بنابراین اروپا نیز ناقض برجام است.
از سوی دیگر در برگزاری جلسات کمیسیون حل و فصل اختلافات برجام در دو حالتش چه در سطح معاونان و چه در سطح وزیران امور خارجه که مجموعا 13، 14 جلسه بود ما در عمل شاهد هیچ بیانیه رسمی نبودیم که تصدیق کند آمریکا برجام را نقض کرده است. حتی در حالت خفیفش از آمریکا درخواست نشد تا به تعهداتش عمل کند. آنچه که مشخص است خروجی کمیسیون حل و فصل اختلافات برجام در سطح معاونان و در سطح وزیران در عمل هیچ نتیجهای برای ایران نداشت نه در حد بیانیه و نه در حد اینکه آمریکا ملزم به اجرای تعهدات خود شود.
* چرا ایران تاکنون تمایلی نداشته دو گام بعدی حل و فصل اختلافات مندرج در برجام را تجربه کند؟
- دو گام بعدی از 4 گانه حل اختلافات شامل هیاتی سه نفره و گام بعدی شامل جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد است. در گام سوم که هیاتی سه نفره است در عمل نظر هیات سه نفره نظری مشورتی است و نه الزامآور. یعنی از نظر حقوقی هیچ اثرگذاری ندارد. تاکنون نیز وزارت امور خارجه کار را به گام سوم که همان هیات سه نفره است نرسانده ما پیشنهادی که به وزارت امور خارجه داده بودیم این بود که هیات سه نفره باید نقش محوری در حل و فصل اختلافات را به جای کمیسیونهای مشترک در سطح معاونان وزیران امور خارجه و وزیران امور خارجه داشته باشد و مهمتر اینکه رای هیات سه نفره الزامآور باشد در حالی که امروز رای این هیات مشورتی است.
هیات سه نفرهای که رای الزامآور نداشته باشد قاعدتا اگر نظری هم بدهد ولو اینکه فرض محال آمریکا را ناقض برجام معرفی کند، فاقد اثرگذاری است و در نهایت کار به گام چهارم کشیده میشود. گام چهارم نیز شورای امنیت است، شورای امنیتی که ایران در آن (چه به عنوان عضو دائم و چه غیر دائم) حضور ندارد و اینکه ایران حتی در آنجا حق وتو ندارد. بر فرض اینکه در گام چهارم ایران چه در صورتی که ترامپ از برجام خارج شود و چه خارج نشود و ایران بخواهد نقض برجام را در این فرآیند چهارگانه پیگیری کند و در نهایت به شورای امنیت برسد، آمریکا در آنجا حق وتو دارد.
چنانچه باز هم به فرض محال آمریکا ناقض برجام معرفی شود در این گام باز هم فاقد اثرگذاری است، زیرا آمریکا خیلی راحت بهعنوان عضو دائم این قطعنامه احتمالی وتو میکند. این گمانهزنی نخست بود. ایران باید از چهارگانه حل و فصل اختلافات که مهمترینش نیز همین است نتیجه بگیرد که طبعا بسیار سخت است و بعید و غیر ممکن به نظر میرسد.
* باتوجه به موارد مطرح شده، ایران باید از چه فرآیندی حق خود را استیفا کند؟
- باید بگوییم ایران به لحاظ حقوقی در موضوع برجام نمیتواند احقاق حق را انجام دهد. بدون تعارف اینکه ایران در عمل هیچ ابزار حقوقی برای احقاق حقوق جامعه ایرانی ندارد. راهکار بعدی نیز مربوط به گزینههایی میشود که آنها نیز بسیار زمان بر و پرچالش است، به واقع در عمل ساز و کاری در حقوق بینالملل برای آن تعریف شده است که ایران برای احقاق حقوق جامعه ایرانی در عرصه بینالملل نیز کار بسیار پیچیده و دشواری دارد (البته نتیجه بخش بودن غیر ممکن نیست). بهعنوان نمونه، ایران اگر بخواهد علاوه بر 4گانه حل و فصل اختلافات برجام، موضوع نقض برجام را در فرایند حقوق بین الملل پیگیری کند کار بسیار سخت است. همچنین اگر بخواهد از دیوان بینالمللی دادگستری اقدام کند شروطی دارد که برخی از آن قابل تحقق دستکم بهواسطه ایالات متحده آمریکا نخواهد بود.
* قبلا جلسات اینچنینی وجود داشت، ولی به نتیجه نرسیده است.
- نه این چنین نبوده است. ببینید، وقتی ما صحبت از پیگیری از اجلاس "نم" میکنیم، قاعدتا نیاز به رایزنیها و ارتباطگیری فشرده دستگاه دیپلماسی دارد. ایران باید کشورهای اجلاس نم را متقاعد میکرد که آمریکا به فلان دلایل و با استنادات حقوقی متقن ناقض برجام است و این جنبش را بهعنوان یک نهاد شبه بینالمللی متقاعد میکرد و فرآیندی را انجام میداد که جنبش غیر متعهدها در قالب یک بیانیه آمریکا را ناقض برجام معرفی کند.
ایران همچنین در جلساتی که با اعضای 1+5 داشت میتوانست بارها و در ماههای اخیر و در این 20 روز طلایی هزینههای حقوقی خروج آمریکا از برجام را افزایش دهد هر چند بحث درباره برجام و توافقات انجام شده و هزینههای دو طرف زیاد است.
* به نظر میرسد در هفتههای اخیر رویکرد نظام نسبت به برجام تغییر کرده است پیشتر اگر اروپا از برجام خارج نمیشد ایران به تعهدات خود پایبند میبود ولی در چند هفته اخیر به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران در صورت خروج از برجام متقابلا از این توافق خارج شود.
- در حدود 33 ماه اخیر دولت جمهوری اسلامی ایران تئوری خود را بر این بنا نهاده است که برجام را به هر قیمتی حفظ کند. ممکن است در هدف حاکمیت با هدف دولت تفاوتهایی وجود داشته باشد قاعدتا نمیتوان در مدت کوتاهی به آن پرداخت. وقتی هدفگذاری حفظ برجام است برای حفظ اصالت و هویت برجام باید نسبت به بدعهدی ها و نقض توافق هستهای چشمپوشی و اغماض کرد و در موارد مختلفی میتوان با برخی از خواستههای زیاده خواهانه طرف غربی نیز همراه شد و حتی از اجرا نکردن تعهدات 10 گانه اروپا هم چشمپوشی کرد.
* چرا رویه باید اینگونه انتخاب شود؟
- رویه را باید اینگونه انتخاب کرد، زیرا هدف دولت حفظ برجام است. در دو سه روز اخیر محمدجواد ظریف و سید عباس عراقچی دو موضعگیری مشابه داشتند. آقای دکتر ظریف در مصاحبهای بیان می کند: «واکنش ایران به خروج از برجام برای آمریکا ناخوشایند خواهد بود.»
وزیر امور خارجه کشورمان مشابه این صحبتها را در چند وقت اخیر بارها انجام داده و گفته بود که در صورت نقض برجام از سوی آمریکا گزینههایی در اختیار داریم که آمریکا را پشیمان خواهد کرد. این جملات با این ادبیات بهدلیل وجود نداشتن دو عنصر مهم فاقد اثرگذاری است؛ نخست، تهدیدکنندگی و دوم، هزینهتراشی حقوقی و سیاسی برای آمریکا. ما زمانی که این جمله را میگوییم، آمریکا را به معنای خاص تهدید نمیکنیم. ما جملات را آنقدر کلی به کار میبریم که میتوان هر مضمون و محتوایی از آن برداشت کرد. ویژگی دیگر این جمله آن است که ایران اراده کافی برای برخورد مناسب با آمریکا وجود ندارد و پیگیری های حقوقی موضوعیت ندارد.
چنانچه اراده کافی وجود داشته باشد در عمل نمیتوان کار خاصی انجام داد و ایران نمیتواند مقابل این حجم از نقض برجام، چه نقض عملی و چه نقض مکتوب را بگیرد. چرا که (همانطور که عنوان شد) متن برجام از لحاظ حقوقی تفسیرپذیر است و مراجع مهمی برای حل و فصل اختلافات پیشبینی نشده است.
از سوی دیگر اظهارات اخیر آقای دکتر عراقچی دال بر این است که «اگر آمریکا تصور میکند ایران به هر قیمتی برجام را ادامه میدهد، اشتباه میکند.» این اظهارات نمایانگر تغییر رویه (و نه رویکرد) دستگاه دیپلماسی در قبال آمریکاست و این رویه به شرطی اثرگذار و حاوی دستاورد و نتیجه خواهد بود که مستمر باشد، یعنی در چند روز آینده به کرّات چه در مواضع شفاهی و چه در مواضع رسمی و چه در قالب بیانیه و ... به آمریکا بگوید که ایران در صورت خروج آنها از برجام، از این توافق خارج میشود.
در حقوق بینالملل، رفتار اخیر دونالد ترامپ نقض اساسی بهشمار میرود، ایران نیز در این بحث میتواند به طور متقابل از برجام خروج رسمی داشته باشد. آمریکاییها چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ یک راهبرد واحد و حیاتی داشتند و آن هم این است که ایران را متهم به نقض روح برجام میکردند. البته چند باری نیز بر نقض متن برجام تاکید کردند، البته آنچه مهم است این است که ایران را به دلیل آزمایش موشکی متهم به نقض روح برجام و قطعنامه 2231 میکردند.
* هدفشان از این اقدام چه بود؟
- آنها این اقدام را از این رو انجام دادند که ایران در عمل در گوشه رینگ قرار بگیرد و ایرانی که خود باید مدعی نقض برجام باشد، در حالت تداقعی قرار بگیرد و در مقام پاسخگویی بربیاید و بگوید که ایران به فلان دلایل ناقض قطعنامه 2231 و برجام نیست. یکی از راهبردهای واحد دولتهای آمریکا در دو دوره اخیر همین موضوع بوده است که متاسفانه ما به این موضوع پاسخ مناسبی ندادیم، کما اینکه بخش موشکی که در قطعنامه 2231 آمده تفسیرپذیر است و ما نیز تفسیر خودمان را هیچوقت درباره هیچ یک از مفاد نتوانستیم اعمال کنیم. همیشه این آمریکاییها بودند که تفسیر یکجانبه کردند و در عمل اوضاع برجام اینگونه شده که در 33 ماه گذشته بارها نقض شده است و اکنون نیز نقض رسمی میشود. البته راهکارهای بینالمللی هست که آنها نیز آنچنان امیدوار کننده نیست، اما این بدان معنی نیست که دستگاه دیپلماسی ایران نتواند اقدامی انجام دهد.
* آیا امکان اینکه ایران بتواند ظرفیتهای هستهای خود را به زمان قبل از برجام بازگردند وجود دارد؟ این اقدام چقدر زمان و هزینه برای ایران در برخواهد داشت؟
- قاعدتا همینطور است. ما وقتی موضوع نقض اساسی را مطرح میکنیم طبعا اگر آمریکا از برجام خروج کند (گرچه آنها نقض اساسی کردهاند) ایران نیز میتواند موضوع بازگشتپذیری را دنبال کند. هرچند در زمینه بازگشتپذیری بازهم تفسیر یکجانبه و حرف وجود دارد و این موضوع همچنان مورد ابهام است که آیا ایران حق بازگشتپذیری را دارد یا خیر؟
گرچه موضوع زمان و هزینه فنی است، بهگفته کارشناسان آگاه، موضوع دو یا سه روز را مطرح میکنند قاعدتا این گرچه غیرممکن نیست ولی ما معتقدیم این روند یک بازه کوتاهمدت را خواهد گذراند و ایران میتواند در این بازه کوتاه مدت همه خواستههای خود را محقق کند.
ایران میتواند آن بخش از فعالیتهای خود که مسئولیتش را پذیرفته است متوقف کند و غنیسازی 20 درصد را حتی تا به عددی بالاتر از 20 درصد برساند. این موضوعات قطعا به لحاظ مالی برای ایران هزینهبر خواهد بود. کما اینکه یکی از نقدهایی که به برجام وارد بود، مربوط به موضوع بازگشتپذیری میشد. غربیها با یک نامه میتوانند همه تحریمها را بار دیگر احیا کنند، تحریمهایی که در عمل همچنان پابرجاست. اما درباره بازگشتپذیری ایران خلاف روند غرب، بازگشتپذیری هزینه بیشتری دارد ولی ممکن و کوتاه مدت است ولی نباید از هزینههای سیاسی و اقتصادی آن گذشت.
انتهای پیام/