دلار افسارگسیخته تاوان ربا در بانکهاست!
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، مهران ابراهیمیان در یادداشتی به موضوع گرانی دلار پرداخت و نوشت:
در یادداشت دیروز نیز به نقش تناقضگوییها و انداختن تقصیر برگردن متهمهای خیالی و پنهانی از سوی دولتمردان و دولتدوستان اشاره شد، اما علتالعلل آن واقعیتی است تلخ و غیرقابل انکار که متأسفانه در سالهای اخیر به عنوان سیاست کنترل تورم از آن یاد شده و همواره مورد تأیید برنامهریزان اقتصادی و مشاوران دولت بوده است.
دولت بعد از افزایش چندبرابری دلار در سال 92، همواره مهمترین دستاورد خود را بعد از برجام، کنترل نرخ تورم مطرح کرد و تا تشکیل دولت دوازدهم هم بر این موضوع تأکید داشت.
از یاد نمیرود سخنان دکتر روحانی که این روزها در هر کانال و گروهی در حال انتشار است و گرانی نرخ ارز را حاصل بیتدبیری و استفادهنکردن از کارشناسان خبره میدانست!
این کارشناسانی که در رکاب دکتر روحانی پا به کار بودند، همواره بر این موضوع تأکید داشتند که برای سرمایهگذاری نیاز به محیطی آرام و امن و با نرخ تورم پایین هستیم.
اما این دستاورد و ایده که در ظاهر هم منطقی به نظر میرسید، اکنون نمود خود را در افزایش لحظهای قیمت دلار و افزایش قیمتها در ماههای آتی در سایر کالاها عینیت میبخشد.
این ایده کارشناسان کنترل تورم از طریق نرخ سود بالای بانکی و کند کردن سرعت گردش پول بود.
یعنی کنترل نرخ تورم با افزایش نقدینگی! هر چند که کارشناسان وابسته این نقدینگی را به دلیل افزایش شبهپول و سپردهها خطر نمیدانستند، اما در هر صورت باید پیشبینی شرایط امروز را میکردند، بالاخره زمانی فرامیرسد که دارندگان این سپردههای بزرگ نگران حفظ داراییهایشان خواهند بود و از آنجایی که بازارهای جذابی در داخل نیست و محک تحرک بازار مسکن نیز بیفایده بود، بنابراین ناگزیر به بازارهایی روانه شدند که ضریب نقدشوندگی آنها بیشتر بود.
کارشناسان حامی اقتصاد بازار (نئوکلاسیکها و پولیون تصمیمساز در دولت) از اینکه سیستم بانکی سرمایههای افراد حقیقی و حقوقی را به روشی ربا گونه ( افزایش نرخ سود بیشتر از نرخ تورم) هر روز بیشتر میکرد، غافل بودند و اثر افزایش نقدینگی بر تورم را ندیدند و از همینرو نقدینگی از حدود 400هزار میلیارد تومان در سال 91 به هزار و 400 هزار میلیارد تومان افزایش یافت.
این نقدینگی که اکنون بیش از 120درصد تولید ناخالص داخلی است، از یکسو با نگرانی و ناامیدی از برنامههای دولتی به دنبال حفظ سرمایههای خود است و از سوی دیگر راههای مفری به خارج پیدا کرده است.
بنابراین بازار ارز به چاه ویلی بدل شده که هر چه در آن ارز خارجی ریخته شود، مانند برف روی زمین گرم آب شده و روان به بخشهای پنهان خواهد رفت.
به عبارت بهتر و سادهتر مجموعه عوامل خارجی و بیبرنامگی و برنامههای غلط داخلی باعث شده تا غول نقدینگی، خود را تکانی بدهد که این تکان هنوز آثار مخرب خود را در یک بازار نشان داده است.
برای قابل فهم بودن عوام در واقع این بیاعتباری پول و مصیبتی که به زودی نمودش بر گرانی همه کالاها اثرگذار و قابل فهم و درک ملموستر برای آحاد جامعه خواهد بود، نتیجه همان شبه رباخواریهایی است که در بانکها به سپردهها پرداخت شد و این گرانیهایی که به زودی تحمیل میشود، به دلیل ناتوانی قدرت خرید ما را به رکودی عمیقتر خواهد برد.
رباخواریهایی که حتی در ماه آخر پارسال در قالب یک اقدام شتابزده بار دیگر دامن زده شد. ما به زودی هزینه بیکفایتی و خیانت برخی مدیران بانکی و سیاستگذار در حوزه پولی را خواهیم پرداخت و تاوان این شبهرباخواری را باید مردم با کاهش ارزش پول و گرانی کالاها بدهند.
بدیهی است هر چه به منظور کسب درآمد به بازارهای ارزی بیشتر هجوم بیاوریم، این تاوان سنگینتر خواهد شد و ممکن است وسعت این تاوان به سایر بخشهای سیاسی و فرهنگی نیز سرایت کند.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/