دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
خسروپناه در گفت‌وگوی تفصیلی:

ساختار شورایعالی انقلاب فرهنگی ایراد دارد/ بیش از ۹۰ درصد رؤسای دانشگاه از سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها بی‌خبرند

دبیر هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی شورای عالی انقلاب فرهنگی به صورت مشروح به بررسی نقاط ضعف و قوت شورای عالی انقلاب فرهنگی و چگونگی راهبری قرارگاه فرهنگی کشور از سوی این شورا پرداخت.
کد خبر : 270377

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، «علم»، «فرهنگ» و «آموزش» به عنوان سه عنصر مهم پیشرفت کشور از ابتدای انقلاب اسلامی همواره مورد تأکید مسؤولان بوده و به خصوص در سال‌های اخیر بارها از سوی مقام معظم رهبری بر این امور تأکید شده است.


در این میان نهادهای مختلفی برای سامان دادن به اوضاع فرهنگی، علمی و آموزشی در کشور وجود دارد و از همه مهم‌تر شورایعالی انقلاب فرهنگی نهادی است که مقام معظم رهبری آن را قرارگاه فرهنگی کشور برشمردند و فرمودند که این شورا را باید اتاق فرمان فرهنگی کشور یا ستاد عالی فرهنگی و علمی دستگاه‌های کشور دانست.


امام خمینی(ره) نیز بر این مسأله تأکید داشتند که باید قوانین ضوابط مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی ترتیب اثر داده شود.


اما آنچه در سال‌های اخیر می‌بینیم کم توجهی یا شاید حتی بتوان گفت بی توجهی به مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی در حوزه علم و فرهنگ است به طوریکه حتی مقام معظم رهبری نیز در سال گذشته گلایه خود را نسبت به عملکرد این شورا بیان فرمودند.


شورایی که اعضای آن متشکل از نخبگان و مسؤولان رده بالای کشور هستند قوانینی را تصویب می‌کند که ضمانت اجرایی ندارد و راه دور زدن این قوانین برای دستگاه‌ها باز است.


حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه دبیر هیأت و رئیس دبیرخانه حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی نقد و مناظره شورایعالی انقلاب فرهنگی در این زمینه معتقد است باید ساختار شورا به گونه‌ای باشد که بتواند بر اجرای قوانین مصوبش نظارت کرده و در صورت عدم اجرا با متخلفان برخورد کند.



* ضعف ساختاری در تقنین سبب ایجاد ضعف فرهنگی هم می‌شود


* ارزیابی کلی شما از عملکرد شورایعالی انقلاب فرهنگی چیست؟


_گرچه شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان ستاد کل فرهنگ و علم کشور مطرح است، ولی باید توجه کنیم که علم و فرهنگ کشور جدای از سیاست، اقتصاد و نهادهای متولی سیاست و اقتصاد و عرصه‌های دیگر نیست، یعنی اگر می‌خواهیم این شورا را بررسی کنیم، ابتدا باید این مسئله مورد بررسی قرار بگیرد که آیا فرآیند تقنین در کشور درست است یا خیر و اگر آسیبی در فرآیند تقنین در کشور باشد، قطعاً این آسیب در عرصه فرهنگ نیز وارد می‌شود.


به‌عنوان مثال فرض کنیم در استان‌ها یا شهرستان‌ها یک شورای فرهنگ عمومی وجود دارد و امام‌جمعه آن شهرستان عضو شوراست، ولی ساختار اجرایی کشور به‌گونه‌ای است که نماینده آن شهرستان در مجلس تقریباً حاکم آن شهر است، یعنی امکانات، بودجه‌ها، تصمیم‌گیری‌ها به‌دست نماینده است و با اینکه فرماندار یا استاندارد باید مسئول اجرایی باشد و قوانین از طریق قوه مقننه ابلاغ شود، ولی آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد این است که نمایندگان،‌ فرماندار یا استاندار را تعیین می‌کنند و حتی در تعیین شهردار و رئیس آموزش و پرورش دخالت می‌کنند، بنابراین شورای فرهنگی عمومی عملاً کاره‌ای نیست، بلکه نماینده مجلس در تمام امور فرهنگی، سیاسی، اقتصادی یک شهر ورود می‌کند، حتی رئیس دانشگاه تعیین می‌کند.


البته این مسئله در تهران چندان مشهود نیست، ولی در شهرستان‌ها مشهود است، بنابراین مسئولان فرهنگی شهر که باید مسئولیت فرهنگ را داشته باشند، کاره‌ای نیستند و نماینده‌ای که تمام هم و غم‌اش رأی آوردن در دوره بعدی است، مسئول فرهنگ هم می‌شود، بنابراین چنین فردی نیت اصلی‌اش که قانون‌گذاری است تعطیل است و فقط سعی می‌کند بودجه‌هایی را از نهادهای مختلف گرفته و در بخش‌هایی که می‌خواهد هزینه کند تا رأی بیاورد.


تا زمانی که چنین ساختاری در کشور وجود دارد که به سیاست، اقتصاد و تمام زمینه‌ها ضربه می‌زند و ما چگونه می‌توانیم فقط شورای عالی انقلاب فرهنگی را مسئول فرهنگ کشور را بدانیم، حتی اگر نقدهایمان صحیح باشد ما به شورایی نقد می‌کنیم که عملاً مصوبات این شورا تحقق عینی پیدا نمی‌کند و عملاً مسائل جای دیگری برنامه‌ریزی می‌شود.


* وجود ساختارهای غلط اجازه تحقق مصوبات شورا را نمی‌دهد


* سؤال کلی که در حال حاضر در مجامع دانشگاهی هم مطرح می‌شود همین است که چرا مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی تحقق عینی ندارد؟


_نماینده‌ای که در تمام امور اجرایی شهر دخالت کند، دیگر نمی‌تواند به وظیفه‌ اصلی‌اش که تقنین است بپردازد و نتیجه این می‌شود که آسیب فرهنگی نیز ایجاد می‌شود، آن‌گاه ما از شورایعالی فرهنگی گلایه می‌کنیم که چرا چنین آسیب‌هایی وجود دارد.


ساختارهای غلطی که هست اجازه تحقق مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را نمی‌دهد، بنابراین در نقد شورای عالی باید این مسائل را هم در نظر بگیریم که یا مصوبات شورا عملیاتی‌تر بشود یا ساختارها تغییر کند.


* اگر شما بخواهید انتقادهایی را از شورا با همین ساختار کنونی مطرح کنید به نظر شما نخستین نقد به کدام بخش وارد است؟


_تفکیک بین شورا و دبیرخانه شورا نیز یک مسئله است که در ارزیابی‌‌ها این مسئله لحاظ نمی‌شود، هرچند این دو به هم مرتبط هستند و دبیرخانه پشتوانه محتوایی و ستادی شورا را تأمین می‌کند، ولی گاهی احساس می‌کنم دبیرخانه شورا از خود شورا جلوتر است، یعنی شورا به پای دبیرخانه پیش نمی‌آید و نخستین نقد من به شورا همین است.


* مزیت‌های شورا چه مواردی است؟


_اعضای شورا واقعاً از نخبگان و شخصیت‌های فرهیخته هستند، شخصیت‌های ارزنده‌ای که نگاه راهبردی عمیقی هم دارند. هم شخصیت‌های حقوقی و هم شخصیت‌های حقیقی عمدتاً افراد صاحب نظر و متفکر هستند. البته ممکن است عده‌ای از این افراد تأثیر کمتری داشته باشند یا انتظار فعالیت بیشتری از آنها باشد، ولی در مجموع شخصیت‌های فرهیخته کشور در شورا جمع هستند و این ظرفیت فوق‌العاده شوراست.


دبیرخانه هم چه در زمان مدیریت محمدعلی کی‌نژاد و چه در زمان مدیریت محمدرضا مخبردزفولی، کارهای بسیاری انجام دادند و اسناد بسیاری تدوین شد و حتماً باید این مسیر طی می‌شد.


پس از این امتیازات که در رابطه با شورا گفتم، چند ملاحظه هم بیان می‌کنم.


ملاحظه اول مربوط به ساختار شوراست.


* متفکر‌ترین افراد هم با ماهی دو جلسه دو ساعته نمی‌توانند قرارگاه فرهنگی کشور را اداره کنند


* این مشکل ساختاری را در چه بخشی می‌بینید؟


_اینکه عده‌ای شخصیت حقیقی و حقوقی به صورت یک هفته در میان یک جلسه دو ساعته بگیرند و درباره مسائلی صحبت کنند که آیا تصویب شود یا تصویب نشود، مشکل دارد.


البته قانون اجازه داده که رئیس قوه مجریه، رئیس این شوراست و در صورت نبود وی، رؤسای قوای دیگر می‌توانند ریاست این قوه را برعهده بگیرند، ولی در حال حاضر اگر رئیس قوه مجریه نباشد، جلسات تعطیل می‌شود که این یک آسیب جدی است.


متفکرترین آدم‌ها هم اگر یک هفته در میان دو ساعت کنار هم باشند، نمی‌توانند برای قرارگاه فرهنگی کشور برنامه‌ریزی کنند. این ساختار جواب نمی‌دهد، مقام معظم رهبری انتظار داشتند، که شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگاه فرهنگی کشور باشد، بنابراین افرادی که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند، باید کار اصلی‌شان شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد نه اینکه کار اصلی چیز دیگری باشد و در کنار آن جلسات شورا را هم شرکت کنند.


با این ساختار شورا نمی‌تواند قرارگاه فرهنگی باشد، البته این ایراد به ساختار است نه افراد و اگر به‌جای این افراد کسانی دیگر هم باشند، باز این نقد وجود دارد. ما نخبگان کشور را در این شورا جمع کردیم، ولی ساختار، ساختار قرارگاهی نیست.


البته کارهای کارشناسی در دبیرخانه صورت می‌گیرد ولی کار کارشناسی که در دبیرخانه انجام شده است، در جلسات شورا با یک جلسه دو ساعته یا حتی با شورای معین به جمع‌بندی متقن نمی‌رسد، مگر اینکه بخواهیم یک پرونده‌ای را تصویب کرده و به پایان برسانیم، ولی اگر قرار باشد کار کارشناسی انجام شود، با این مدت زمان نمی‌شود.


البته اعضا با دبیرخانه در ارتباط هستند، ولی باید ارتباطات قوی‌تر باشد تا در جلسه شورا برای اولین‌بار با آیین‌نامه یا سند روبرو نشوند. باید اعضای شورا برای امور شورا درگیر باشند ولی ساختار شورا به این‌صورت نیست که اعضاء بتوانند ارتباط وسیع‌تری با دبیرخانه و کارشناسان آن داشته باشند، حتی جلسات نقشه علمی نیز به صورت یک هفته در میان برگزار می‌شود.


شوراهای دیگر نیز به همین صورت است که با این زمان نمی‌توان کار کارشناسی انجام داد.





اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی که قرار است قرارگاه فرهنگی کشور را مدیریت کنند، باید به طور مداوم کار کارشناسی انجام دهند.


ما در حال حاضر در یک جنگ فرهنگی به‌‌سر می‌بریم و کار اول اعضای شورا باید شورا باشد، ولی در حال حاضر این‌گونه نیست و این مسئله اشکال از افراد نیست، بلکه اشکال ساختار است که اعضاء را درگیر نمی‌کند و اگر این ساختار اصلاح شود، بهتر است.


* راهکار حل این مسأله چیست؟


_راهکار این است که اعضای شورا مسئولیت‌شان به‌گونه‌ای باشند که حداقل هفته‌ای 3 روز به این قرارگاه فرهنگی بپردازند.


* مصوبات شورا ضمانت اجرایی ندارد


* در ابتدا به چند ملاحظه اشاره کردید، ملاحظه بعدی در چه زمینه‌ای است؟


_اشکال دوم این است که مصوبات شورا به وزارتخانه‌های مربوطه ابلاغ می‌شود و وزارتخانه‌ها موظف به اجرا هستند، ولی ضمانت اجرایی ندارند.


مجلس شورای اسلامی قانونی را تصویب می‌کند و خودش ناظر است. اگر بخشی از قوه مجریه آن را اجرا نکند، نمایندگان می‌توانند وزیر را احضار و استیضاحش کنند حتی می‌توانند از رئیس‌جمهور سؤال بپرسند، ولی مصوبات شورا چه ضمانت اجرایی دارد.





* وزارت علوم هیچ نقشی در کرسی‌های نظریه‌پردازی نداشته است


ما در رابطه با کرسی‌های نظریه‌پردازی نیز مصوباتی داریم که در حال حاضر با تعاملاتی که با دانشگاه‌ها داشتیم توانستیم کرسی‌های آزاداندیشی بسیاری برگزار کنیم و نظریه‌های بسیاری داریم، ولی این مسئله از طریق تعامل صورت گرفته است و اگر به من بگویند وزارت علوم چه نقشی در کرسی‌ها داشته، می‌گویم هیچ.


معاونت پژوهشی وزارت علوم نه‌تنها در جلسات کرسی‌ها شرکت نمی‌کند، بلکه قدمی هم برای حمایت در این موضوع برنداشته است، البته مانع هم نبودند و من ایراد از افراد نمی‌گیرم بلکه می‌گویم این اشکالات ساختاری است، زیرا مصوبات شورا ضمانت اجرایی ندارد.


* و ملاحظه بعدی؟


_شورای عالی انقلاب فرهنگی که قرارگاه فرهنگی کشور است بودجه فرهنگی را در دست ندارد. یعنی مصوبات فرهنگی در آنجا تصویب می‌شود ولی بودجه جای دیگری تعیین می‌شود و به همین دلیل اگر نهادی اقدامی انجام نداد، نمی‌توان از بودجه آن کم کرد. ممکن است بگویید که بودجه باید در مجلس تصویب شود، بله، این‌گونه است ولی مجلس می‌تواند بگوید بخشی از تصویب بودجه فرهنگی از زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی بگذرد.


* ساختار غلط است و کاری از شورا بر نمی‌آید


تعیین رئیس دانشگاه به عهده شورا است، ولی اگر شورای عالی به یک رئیس رأی داد و سپس بررسی کرد و عملکرد وی را ضعیف دانست نمی‌تواند کاری انجام دهد، حتی دانشگاهی داشتیم که 5 سال با سرپرست اداره شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی چه اختیاری دارد که اجازه چنین مسائلی را ندهد؟ ساختار غلط است و کاری از شورا برنمی‌آید.


اگر قرار است اختیار تصویب رؤسای دانشگاه به‌دست شورا باشد، اختیار عزل هم بدهند. اگر قرار است اختیار تصویب قوانین فرهنگی را به شورا بدهند، چطور بودجه و برنامه فرهنگی در جای دیگری تصویب می‌شود و فقط راهبردها در شورا تصویب می‌شود.


* 90 درصد رؤسای دانشگاه از سند اسلامی شدن دانشگاه بی خبرند


به طور مثال سند دانشگاه اسلامی را نوشتیم و بسیار زمان گذاشتیم تا این سند نوشته شود. این سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده ولی اگر یک تحقیق میدانی انجام دهیم، به جرأت می‌گویم بیش از 90 درصد رؤسای دانشگاه‌ها از این سند بی‌خبرند، زیرا دبیرخانه شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها فقط با وزراتخانه ارتباط برقرار کرده و با دانشگاه‌ها برای اجرای این قانون تعامل نکرده است.


ما برای کرسی‌های نظریه‌پردازی با بیشتر رؤسای دانشگاه‌های تهران و شهرستان‌ها و با اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها تعامل کردیم، با این وجود هنوز 60-50 درصد اعضای هیأت علمی از این کرسی‌ها خبر ندارند. برای عملیاتی شدن باید با دانشگاه‌ها ارتباط داشته باشیم.


شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها باید به طور مرتب با دانشگاه‌ها ارتباط داشته باشد، زیرا این تعاملات سبب تقویت مصوبات می‌شود. در حال حاضر بخشی از تدوین سند انجام شده ولی باید اجرا شود.


درباره نقشه جامع علمی کشور نیز به همین صورت است، هزاران نفر ساعت وقت گذاشته شده تا نقشه جامع علمی نوشته شود، ولی چند نفر از اعضای هیأت علمی در پیشرفت علمی سهم داشتند؟ اگر 50 درصد سهم داشته باشند رتبه علمی کشور بسیار تغییر می‌یابد.


برای اجرای هر مصوبه شورا باید به‌جز وزارت علوم با بدنه دانشگاه‌ها نیز تعامل برقرار کنیم. البته ما برای کرسی‌های نظریه‌پردازی کمیته‌ای تشکیل دادیم و در دانشگاه‌ها حضور یافته، با اعضای هیأت علمی جلساتی را گذاشتیم. پیشنهاد من تشکیل کمیته دستگاهی برای اجرای مصوبات است تا تمام مسائل در این کمیته بررسی شود.


شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌اندازه آنچه اختیار دارد، امکانات ندارد. ما برای کرسی‌های نظریه‌پردازی توانستیم 5-4 درصد افراد مطلع را به 50-40 درصد برسانیم، بنابراین هر سندی که تصویب می‌شود باید با مسئولان دانشگاه و اعضای هیأت علمی تعامل کنیم تا اجرا شود.





* برای اجرای درست هر فرآیند باید ساختار درست باشد


* به طور کلی چه راهکاری را برای پیشرفت علم و فرهنگ و آموزش پیشنهاد می‌کنید؟


_مردم‌سالاری فرهنگی نکته کلیدی است، ما اگر بخواهیم یک ایده فرهنگی تحقق یابد، باید از نظریه به راهبرد برسیم و سپس قانون تصویب شود و آن قانون را اجرا کنیم، ولی باید ساختار مناسبی داشته باشیم تا این فرآیند درست انجام شود.


منبع: فارس


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب