دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

آیا ورزش «واقعا» سیاسی نیست؟/ ردپای دیپلمات‌ها از المپیک تا زمین چمن!

خیلی ها دوست دارند وقتی ورزش را تعریف می کنند، حرفی از سیاست نزنند؛ اما ورزش بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید، برای کشورهای مختلف جهان، سیاسی است.
کد خبر : 265675

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، استادیوم 68 هزار نفری مملو از جمعیت است؛ پرچم داران کاروان های ورزشی به نوبت از جلوی جایگاه رژه می روند؛ به آنها گفته شده وقتی به مقابل پادشاه ادوارد هفتم پادشاه انگلستان می رسند باید پرچم کشورشان را به نشانه احترام پائین بیاورند.


نوبت به آمریکایی ها که می رسد، رالف روز قهرمان پرتاب وزنه و پرچم دار کاروان آمریکا، از پائین آوردن پرچم کشورش خودداری می کند و بعد از رژه مصمم و محکم از کارش دفاع کرده و می گوید که «پرچم کشورش را در برابر هیچ کسی پائین نمی آورد» حالا 110 سال از اولین رویداد سیاسی تاریخ ورزش گذشته است و هنوز خیلی ها در برزخ هستند که آیا سیاست و ورزش باید از یکدیگر جدا باشند یا نه!


گاهی ورزشکارانی که برای اهداف سیاسی شان دست به کارهای خاص زده اند، آنقدر محترم شناخته می شوند که برای شان تندیس می سازند و گاهی دخالت علاقه های سیاسی در ورزش به ضد ارزش تبدیل می شود.


این روزها می توان صدها مورد از وقایع سیاسی رخ داده در گوشه و کنار ورزش را مرور کرد؛ رویدادهایی که برخی را حاکمان کشورها رقم زده اند و برخی دیگر را ورزشکاران؛ اما پدیدآورندگان وقایع تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی کنند؛ ماجرایی به نام «ورزش سیاسی!»


ایران هم بارها و بارها طعم ورود سیاست در ورزش را، در دوران پس از انقلاب چشیده است؛ گاهی به دلیل جنگ تحمیلی و گاهی به دلیل عدم رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و نظام آپارتاید آفریقای جنوبی.


خیلی ها در ایران معتقدند که سیاست نباید در ورزش وارد شود؛ اما نمونه های بین المللی نشان می دهد که ما و ورزشکارانمان تنها کسانی نیستیم که برخی سیاست هایمان در ورزش تاثیر گذار است.


همه المپیک های سیاسی!


المپیک 1908 لندن اولین دوره ای بود که درگیر مسائل سیاسی شد؛ از جنجال افتتاحیه مسابقات و عدم پائین آوردن پرچم آمریکا در برابر پادشاه انگلیس که بگذریم؛ به ماجرای درگیری ورزشکاران فنلاندی برای بدست گرفتن پرچم روسیه تزاری می رسیم.


در آن دوران پرچم داران فنلاند که به نوعی مستعمره روسیه محسوب می شدند حاضر نشدند که پرچم این کشور را بدست بگیرند و به عنوان اولین کشوری شناخته شدند که بدون پرچم در المپیک رژه رفتند.


ایرلندی ها هم که در اوج مبارزاتشان برای رهایی از استعمار بریتانیا بودند در اعتراض به عدم پذیرش استقلال شان، مسابقات المپیک را تحریم کردند.


جنگ جهانی اول به طور طبیعی المپیک را تحت تاثیر قرار داد و بازی های سال 1916 به همین دلیل برگزار نشد، اما شاید یکی از وقایعی که مصداق دخالت سیاست در ورزش است در سال 1920 و با پایان جنگ جهانی اول رخ داد.


در این سال کشورهای پیروز جنگ به کشورهایی که در جنگ جهانی شکست خورده محسوب می شدند، اجازه حضور در بازی های المپیک را ندادند تا تاریخ برای اولین بار شاهد تاثیر جنگ و خصومت سخت کشورها بر روی ورزش باشد.


3 سال قبل از آغاز جنگ جهانی دوم و همزمان قدرت گیری هیتلر در آلمان، المپیک 1936 نیز در این کشور آغاز به کار کرد؛ می گویند هیتلر در این مسابقات تنها به برندگان آلمانی تبریک گفت و به کورنلیوس جانسون برنده سیاه‎پوست آمریکایی طلای پرش ارتفاع توجهی نکرد. هنگامی که مقامات کمیته بین‎المللی المپیک (IOC) به هیتلر گفتند که یا باید به تمام مدال‎آوران تبریک بگوید یا به هیچ یک، وی گزینه دوم را انتخاب کرد. هنگامی که اوونز طلا را کسب کرد، هیتلر پیش از مراسم اهدای جوایز استادیوم را ترک کرده بود.



اما این المپیک یک حاشیه دیگر سیاسی هم به دنبال داشت؛ جسی اوونز قهرمان سیاه پوست امریکایی که چهار مدال طلا را از آن خود کرده بود نسبت به عدم واکنش فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا نسبت به مدال هایش اعتراض کرد و آنرا حرکتی دارای روح نژاد پرستی دانست؛ « رییس‎جمهوری حتی یک تلگرام هم برایم نفرستاد.»؛ بر خلاف روالی که برای ارج نهادن به مدال‎آوران المپیکی در آن‎جا وجود دارد، وی هیچ‎گاه به کاخ سفید دعوت نشد تا اولین اعتراض به نژادپرستی نیز در تاریخ المپیک اینگونه ثبت شود.


المپیک 1956 ملبورن یکی دیگر از المپیک هایی است که کشورهای مختلف آنرا تحریم کردند؛ چین به دلیل حضور مستقل تایوان (که چینی ها آنرا تحت مالکیت خود می دانستند) و مصر و عراق و لبنان نیز به دلیل اشغال شبهه جزیره سینه توسط صهیونیست ها.


اختلافات عجیب و غریب مجارستان و شوروی در این مسابقات به اوج رسید؛ مجاری ها در اعتراض به سرکوب مردم مجارستان توسط روس ها، در اقدامی نمادین پرچم مجارستان که نماد کمونیستی داشت را در دهکده بازی ها پائین کشیدند؛ اسپانیا، سوئیس و هلند مسابقات را به دلیل سرکوب مجارستانی ها توسط روس ها تحریم کردند و همین درگیری ها کار را تا مرز تعطیلی بازی های المپیک پیش برد اما در نهایت مسابقات تا انتها ادامه پیدا کرد.


روابط میان روسیه و مجارستانِ اشغال شده توسط شوروی طی مسابقات بدتر هم شد. قبل از آغاز مسابقات، مجارستانی های ناراضی اعتراض بزرگی علیه حکومت کمونیستی در بوداپست انجام دادند که با سرکوب نیرو‎های روسی مواجه شد و 5 هزار نفر کشته شدند. اعضای تیم المپیک مجارستان تنها پس از بازگشت از ملبورن از این ‎رویداد مطلع شدند و پرچم مجارستان با نشان کمونیستی را از دهکده المپیک پایین آوردند و پرچم اصلی کشور خود را به اهتزاز درآوردند.


بسیاری از کشور‎ها از IOC خواستند تا مسابقات را لغو کند اما ‎آوری برونداژ –رییس کمیته- بر ضرورت ادامه مسابقات اصرار کرد. اسپانیا، سوئیس و هلند مسابقات را به‎دلیل سرکوب انقلاب مجارستان توسط روسیه تحریم کردند.


المپیک مکزیکو سیتی در سال 1968 در فضایی آغاز شد که دنیا هنوز در شوک کشته شدن مارتین لوترکینگ رهبر جنبش ضد نژادپرستی آمریکا قرار داشت؛


در مراسم اهدای جوایز دو 200 متر، تامی اسمیت و جان کارلوس از اعضای سیاه پوست تیم دوومیدانی آمریکا که مدال طلا و برنز را کسب کردند، مشت خود را به شکلی که نماد قدرت سیاهان است، در اعتراض به نژادپرستی در آمریکا بالا بردند و حتی پیتر نورمن برنده مدال نقره از استرالیا نیز که سفید پوست بود، به‎عنوان همبستگی با آنها، آرم «پروژه حقوق بشر المپیک» را بر روی لباس خود زده بود.




آوِری برونداژ رییس IOC که بعد‎ها به‎دلیل نظارتش در زمینه برتری نژادی به «آوِری بردِگی» معروف شد، کمیته را به دادن هشدار و تهدید جدی اسمیت و کارلوس به‎دلیل «تبلیغ نظرات سیاسی داخلی در عملی که نقضِ عامدانه و شدید اصول اساسی روح المپیک است» مجبور کرد.


نکته جالب توجه اینکه این دو ورزشکار سال ها از حقوق مدنی خود محروم بودند و حتی نمی توانستند کار پیدا کنند اما 12 سال بعد در مراسمی از اقدام شجاعانه آنها در مسابقات المپیک تقدیر شد.


مسابقات المپیک مونیخ شاید یکی از متشنج ترین دوره های این مسابقات است که با حضور بیش از هفت هزار ورزشکار از 120 کشور، برگزار شد اما هشت نفر از شبه‎نظامیان «سپتامبر سیاه» – جنبشی مرتبط با سازمان آزادی‎بخش فلسطین- با حمله به خوابگاه تیم رژیم صهیونیستی و کشتن دو نفر از اعضای تیم و گروگان‎ گرفتن 9 نفر از آنها، خواستار آزادی 200 زندانی فلسطینی شدند. در تلاش برای آزادی گروگان‎ها که البته خوب طراحی نشده بود، بقیه گروگان‎‎ها و 5 نفر از مهاجمین کشته شدند.




به‎دنبال این ماجرا گولدا مایر نخست‎وزیر وقت رژیم صهیونیستی، تیم‎‎های موساد را برای کشتن عاملین طرح «سپتامبر سیاه» فرستاد. روز 16 اکتبر 1972 مأموران موساد به شکل فجیعی عبدالوائل زعیتر نماینده سازمان آزادی‎بخش در ایتالیا- را در آپارتمانش کشتند و چند ترور مشابه دیگر نیز صورت گرفت.


همچنین در مسابقات مونیخ تنش جنگ سرد در مسابقه بسکتبال میان آمریکا و شوروی تبلور یافت؛ تیم آمریکا که تاکنون شکست نخورده بود، با اختلاف یک امتیاز و در حالی‎که بار‎ها بر سر خطا‎ها و زمان اعتراضاتی صورت گرفت، شکست خورد.


المپیک 1976 مونترال کانادا هم از آن المپیک های سیاسی بود؛ اوکراینی های معترض به سیاست های شوروی چندین بار پرچم این کشور را در مونترال آتش زدند تا اعتراض خود را به سیاست های این کشور نشان دهند.


اتفاق دیگر در این بازی ها تحریم المپیک از سوی 30 کشور آفریقایی بود که به حضور نیوزیلند در این مسابقات اعتراض داشتند؛ ظاهرا این کشور چند روز قبل از مسابقات تیم راگبی خود را به آفریقای جنوبی که تحت نظارت حکومت نژادپرست آپارتاید قرار داشت، فرستاده بود و همین مساله اعتراض کشورهای آفریقایی را به دنبال داشت؛ در نهایت اخراج نیوزیلند از مسابقات کشور های آفریقایی به مسابقات بازگشتند.


مسابقات المپیک 1980 مسکو شدیدا تحت تاثیر اشغال افغانستان توسط شوروی قرار داشت؛ آمریکایی ها از کمیته بین المللی المپیک خواستند که بازی ها به محل دیگری منتقل شود ولی این کمیته درخواست آمریکایی ها را رد کرد و آمریکایی ها نیز مسابقات را تحریم کردند و به همراه این کشور نیز 65 کشور جهان مسابقات را تحریم کردند.




نکته قابل توجه در این مسابقات عدم حضور ایران بود که اول به دلیل شرایط خاص پس از انقلاب و دوم به دلیل کنارگیری از سیاست های شرق و غرب، در این مسابقات حاضر نشد.


چهارسال بعد اما المپیک لس آنجلس در 1984، صحنه زورآزمایی شوروی در مقابل آمریکا بود؛ کشورهای سوسیالیستی به سرکردگی شوروی و در تلافی اقدام کشورهای غربی در تحریم المپیک قبل، مسابقات المپیک لس آنجلس را تحریم کردند.




ایران نیز با شعار «نه غربی، نه شرقی» مسابقات را مانند المپیک مسکو تحریم کرد.


این المپیک اما یک نمود دیگر از ماجرای ادامه دار ضدیت با نژاد پرستی را به دنبال داشت؛ در حالی‎که هنوز ورزشکاران آفریقای جنوبی از حضور در مسابقات محروم بودند، حضور زولا باد دونده سفید پوست دو 3 هزار متر زنان از این کشور جنجال‎آفرین شد. «باد» به‎دلیل مسابقه دادن بدون کفش انگشت‎نما بود و برای حضور در مسابقات درخواست تابعیت انگلیس کرده بود.


مسابقه فینال 3000 متر زنان شدیدا جنجالی شد زیرا «باد» و رقیب آمریکایی‎اش ماری دِکِر در وسط مسابقه با هم برخورد کردند و دِکِر مجبور به کناره‎گیری شد. «باد» به دویدن ادامه داد اما هفتم شد. جمعیت وی را مورد تمسخر قرار دادند و این باعث ناراحتی شدید وی شد. پس از مسابقه، معترضین کاغذ‎هایی به دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: «آشغال سفید، برو خانه.»


اینها تنها چند نمونه از ورود سیاست به ورزش در المپیک بود که می تواند نشان دهد دخالت سیاست در ورزش گاهی ناگزیر تر از چیزی است که فکرش را می توان کرد.


سیاست مداران هم گاهی برخلاف ادعایشان کاملا پذیرفته اند که سیاست گاهی آنچنان در ورزش تاثیرگذار است که حتی بالاترین مقامات سیاسی کشورها را نیز درگیر خود می کند.


سیاستمدارن در دفاع از ورزشکاران/ حضور تمام قد پوتین در دفاع از المپیکی‌ها


چند ماه پیش از برگزاری المپیک ریو برزیل، آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ معروف به «وادا» اعلام کرد که به مدارکی دست پیدا کرده که ورزشکاران روسی در یک دوره چهارساله از المپیک دست به دوپینگ گسترده زده اند.


برخی عنوان می کردند که این مدارک از سوی آمریکایی ها در اختیار وادا قرار گرفته است تا روسیه را با یک بحران ورزشی روبرو کند.


بعد از انتشار این بیانیه از سوی آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه وضعیت پیش آمده پیرامون ورزش این کشور را با سال های دهه 1980 زمان شوروی سابق و رقابت های المپیک مسکو مقایسه کرد.


پوتین در سخنانی که از سوی دفتر مطبوعاتی کاخ کرملین در قالب بیانیه ای منتشر شد، یادآوری کرد در المپیک سال 1980 مسکو هم بسیاری از کشورهای غربی با استناد به تهاجم نیروهای شوروی به افغانستا،ن رقابت های ورزشی را تحریم کردند و چهارسال پس از آن هم مسکو با طرح این موضوع که تدابیر اتخاذ شده در شهر لس آنجلس برای تامین امنیت ورزشکاران شوروی مناسب نیست، گزینه تحریم را انتخاب کرد.


رییس جمهوری روسیه ادامه داد: در نتیجه وضعیتی پیش آمد که ورزشکاران شوروی و آمریکا و برخی کشورهای دیگر که به تحریم های متقابل کشانده شده بودند، از امکان شرکت در رقابت ها و ثبت کردن نام خود در تاریخ المپیک محروم شدند.


پوتین در بیانیه اش به نکته قابل توجهی اشاره می کند: «بار دیگر شاهد موضوع دخالت در ورزش هستیم؛ این بار شکل دخالت عوض شده ولی موضوع همان است و فرقی نکرده. استفاده از ورزش به عنوان اهرم برای فشار سیاسی به کشورها و ارائه چهره منفی از کشورها.


روس ها توانستند در المپیک ریو شرکت کنند ولی تیم دو و میدانی این کشور به طور کامل از حضور در مسابقات المپیک ریو محروم شد.


اما این پایان بحران نبود و تیم پارالمپیک روسیه از شرکت در مسابقات پارالمپیک ریو محروم شد؛ پوتین اما بیکار ننشست در حمایت از ورزشکارانش در حرکتی نمادین، یک دوره مسابقات مخصوص معلولین را در خاک این کشور برگزار شد.


سیر محرومیت روس ها از المپیک اما به مسابقات المپیک زمستانی کره جنوبی هم کشیده شد و ورزشکاران این کشور از شرکت در این دوره محروم شدند؛ پوتین که تمامی مسئولین کشورش را مسئول پیگیری موضوع کرده بود، در دیدار با ورزشکاران کشورش از آنها عذرخواهی کرد؛ « وقتی ورزش با برخی از رویدادها و پدیده ها، شرایط جانبی ، سیاست یا چیزهای دیگر مغایر و بیگانه با ورزش مخلوط می شود، وضع دشوارتر می شود و
به خاطر اینکه نتوانستیم شما را از این چیزها مصون نگاه داریم، ما را ببخشید»


با اینکه محرومیت روس ها به طور موقت در این دوره از بازی ها رفع شد و ورزشکاران این کشور توانستند بدون حمل پرچم کشورمان و به عنوان ورزشکار مستقل در مسابقات حاضر شوند ولی حضور و نقش آفرین بالا ترین مقام رسمی یک کشور برای حمایت از ورزشکارانش، به الگوی جالبی برای دیگر سیاست مداران تبدیل شد.


این ورزش سیاسی!


شاید در چند سال گذشته دیگر خبر عدم صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی برای حضور در خاک آمریکا برای همه عادی شده باشد؛ تیم های ورزشی ایران یا دیرتر از دیگر کشورها به خاک آمریکا می رسند یا مانند تیم وزنه برداری، ناقص و بدون تعدادی از کادر فنی و درمانی.


در ماجرای پیچیده فوتبال هم سال هاست که تیم های عربستانی در ایران به میدان نمی روند و کار را به زمین های بی طرف کشانده اند و ادعا می کنند به دلیل رابطه خصمانه با دولت ایران حاضر نیستند به ایران سفر کنند.


مشابه این موضوع اما برای قطری ها و بعد از تیره شدن روابطان با عربستان و امارات رخ داد؛ دیپلمات ها اما به بهانه «عدم دخالت سیاست در ورزش» بیکار ننشستند و با رایزنی های خود مشکل را حل کردند و عربستانی ها موظف اند باشگاه هایشان را برای مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به قطر اعزام کنند.


با مرور وقایع بازخوانی شده به راحتی می توان فهمید که دخالت سیاست کشورها در ورزش موضوعی غیر قابل اجتناب است و در این بین کشورهایی بیشترین سهم را در دخالت سیاست در ورزش داشته اند، بیشتر تلاش را برای محکوم کردن کشورهایی می کنند که گاها به دلیل عقیده و آرمان، روش خاصی را در ورزش پیش می گیرند.


شاید وقت این روزها وقت آن است که همه قبول کنیم که «ورزش بیشتر از چیزی که فکرش را می کنیم سیاسی است.»


منبع: فارس


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب