مذاکره با سران فتنه گفتوگوی ملی نیست/ هیچ وقت در قبال رفتارهای احمدینژاد سکوت نکردیم
گروه سیاسی خبرگزاری آنا؛ جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی حزبی است که در شاخه اصولگرایی تعریف میشود. این تشکیلات فعالیت خود را از سال ۱۳۷۵ با سکانداری حسین فدایی آغاز کرد. فدایی دوازدهم شهریور سال 96 با استعفا از دبیرکلی جمعیت ایثارگران، کرسی دبیرکل را به جواد عامری سپرد. وی چهرهای بسیجی، رزمنده دفاع مقدس، جانباز جنگ تحمیلی، فوق دکتری مهندس نفت (مدلسازی ژئومکانیکی مخزن و پایداری دیواره چاه) دانشگاه «ای اند ام» آمریکا در سال 1390 و دکترای مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی امیرکبیر در سال 1382 است.
جواد عامری در گفتوگویی صمیمانه روند کار دانشگاه آزاد در مدیریت دکتر ولایتی را رو به رشد ارزیابی کرد و اظهارداشت: دانشگاه آزاد با حضور نیروهای جوان و دانشجویان در بدنه خود از پتانسیل فراوانی بهرهمند است که خبرگزاری آنا باید برای آنها برنامه داشته باشد.
وی با بیان اینکه از نقل قولها چنین برمیآید که این مجموعه پیش از این مدرسهای بوده که دستورات از بالا مطرح و در تمام ردهها جاری میشده است، گفت: پیش از این شاهد آزادگی در فعالیت تشکلها و عناصر فرهنگی دانشگاه آزاد نبودیم. امیدوارم با کارهای خوبی که صورت گرفته است و روندی که بسیاری از افراد را هم ناراحت کرده رشد و تعالی دانشگاه ادامه داشته باشد و چیزی که امام راحل و مقام معظم رهبری از دانشگاه آزاد انتظار داشتند محقق شود. چون دانشجویان دانشگاه آزاد مدت زیادی از فعالیتهای دانشجویی دور بودهاند و از آزاداندیشی آنان استقبال نمیشد، امیدواریم این مسائل در دوره جدید بهتر شود.
متن زیر حاصل گفتوگوی خبرنگار احزاب خبرگزاری آنا با دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی است.
* برنامه جمعیت ایثارگران برای انتخابات مجلس و 1400، چیست؟ آیا برنامه ریزی در این زمینه دارید؟
- پرداختن به مسائل انتخابات از آن جهت که کل نیروها وارد شود و مسائل معطوف آن باشد و از اصول دور بمانیم بسیار زود است و گمان نمیکنم کسی تاکنون چنین برنامهای را اعلام کرده باشد. حضرت آقا هم بارها ورود زودهنگام به مسائل انتخاباتی و غفلت از مسائل روز را گوشزده فرمودهاند و موافق آن نیستند. اما فکر میکنم مسائل کلان کشور پیش از رسیدن زمان انتخابات باید مورد بررسی قرار گرفته و به خوبی تحلیل شود. انتخابات قبل بسیار حائز اهمیت بود و اگر تمام دوران از ابتدای انقلاب را بررسی کنید، سابقه نداشته که انتخاباتی در دور دوم برگزار شود و رقیب این مقدار رای بیاورد. حتی سال 88 هم که ضد انقلاب تمام توان خودش را برای حمایت از عدهای به میدان آورد هم حدود 17 میلیون رای نداشتیم و این نکته مثبتی است که باید از آن ایده بگیریم. در دوره قبل با دروغگوییهایی هم که انجام شد، ترساندنهای بیخود که اگر عدهای بیایند بین مردم دیوار میکشند و رقیب برای اینکه رای بیاورد، آمد جای شهید و قاتل را عوض کرد و دروغهای زیادی گفته شد تا جایی که رهبری هم در سالگرد جضرت امام به این مسائل واکنش نشان دادند؛ معتقدم علیرغم تمام فضاسازیها، کاندیدای اصولگرایان میتوانست موفق شود.
در شهرهای مختلف مسئولان از امکانات عمومی در انتخابات استفاده کردند که شکایتهایی هم شد، اما هنوز به جایی نرسیده است. اعتقادمان این است هرچند کارهایی با دروغ انجام شد، اما ما به رای مردم احترام گذاشتیم. برخلاف انتخابات 88 که عدهای به خاطر منافع سیاسی خودشان شیرینی انتخابات باشکوه مردم را در کام آنان تلخ و کشور را با هزینههای زیادی مواجه کردند.
* آینده جمنا را چگونه ارزیابی میکنید؟
- جمنا نکته مثبت انتخابات گذشته برای انقلابیون بود و آنها را حول محوری جمع کرد و وحدت رویه بخشید و خوب هم توانستند از جبهه مردمی استفاده کنند. در دورههای قبل هم اصول نیروهای انقلاب سالم و خوب، بود اما نقطه مثبت این دوره با قبل وحدت و هماهنگی بود که در کارها مشاهده شد. اگر چه شاید جبهه مردمی اشکالاتی هم داشته باشد، اما ایده خوبی بود. بنابراین از افراد علاقمند به اصول انقلاب خواهش میکنم مشکلات معدودی که وجود داشته را برطرف کنند و همین رویه را برای دورههای بعد هم داشته باشند. البته اصراری بر اینکه افراد تکرار شوند نداریم، اما اصل هماهنگی کار بزرگی بود و باید استفاده کنیم.
محوریترین کاری که باید برای انتخابات دور بعد صورت گیرد این است که به نیاز واقعی مردم توجه شود و بزرگترین نیازی که مردم دارند، برقراری عدالت و رفع مشکلات اشتغال است. بنابراین هر کس میخواهد برای ریاست جمهوری 1400 کاندیدا شود، باید در این زمینه برنامه مناسب داشته باشد.
متاسفانه در اغتشاشات اخیر با اینکه مردم با شفافیت میگفتند مشکل اقتصادی داریم و عدهای خواستند از آنها استفاده کنند، مسئولان قبول نکردند عملکرد مناسبی نداشتند و نتوانستند در این مدت مشکل اشتغال و بیکاری را تسهیل کنند. متأسفانه برخی در دولت براین باورند اگر بخواهند مشکل بیکاری و رکود را حل کنند، باید به سمت فناوری و سرمایه گذاری خارجی بروند. ما هم نمیگوییم باید دور کشور را حصار کشید و با هیچ کشوری تعامل نداشت؛ اما اصل باید توجه به داخل باشد. باید به مردم اعتماد کرد و باور داشت جوانان و متخصصان داخلی میتوانند نیازهای کشور و مشکلات فناوری را رفع کنند. بله؛ در کنار این اگر کشوری هم خواست بیاید سرمایهگذاری کند و فناوری نو ارائه دهد، مشکلی نداریم و اینطور نباشد که اکنون اکثر کارخانهها را تعطیل کردند.
در گذشته برنامهای با عنوان طرحهای کلان داشتیم که متخصصان از سلایق مختلف در جلساتی نیازهای کشور در حوزه فناوری را بررسی میکردند. من خودم مدتی دبیر یکی از این کمیسیونها بودم. یعنی یک شورای عالی عطف تحقیقات و فناوری، زیر نظر رئیس جمهور فعالیت میکرد. این شورا یک کمیسیون دائمی داشت و یک سری کمیسیونهای تخصصی که تمام وزرا در آن نماینده داشتند و نیازهای کشور را تعیین میکردند؛ متاسفانه در این دولت بودجه آن را صفر کردند و تعطیل شد. بعد چگونه توقع داشته باشیم فناوری کشور رشد کند؟ شتاب علمی کشور متوقف شده، اگرچه هنوز هم از بسیاری کشورهای دنیا و منطقه بهتر هستیم، اما توقع نیروهای انقلابی و جهادی بیشتر از اینهاست. چرا شتاب علمی باید کاهش یابد؛ مگر متخصصان ما کم شدهاند؛ خیر! نگاه به مسائل باید درست باشد. برای همین میگویم فرد و جریانی که در انتخابات دور بعد میخواهد پسند مردم واقع شود، باید نیازهای کشور و مردم را به درستی بشناسد و توانایی حل مشکلات را داشته باشد.
دولتی که وزرایش حقوقهای هزار میلیاردی و پانصد میلیاردی داشته باشند نمیتوانند مردم را درک کنند. اینقدر فاصله! یعنی حقوق کارگر ما زیر یک میلیون باشد و یک نفر هزار میلیارد سرمایهاش! -البته اینها آمار چندسال پیش است- یکی از قوانین خوبی که در مجلس هست و متأسفانه اجرا نمیشود ماده 29 قانون اساسی است که میگوید باید حقوق و سرمایه مسئولان بررسی شود که اگر از راه غلط بود، جلویش گرفته شود. نمیدانم چرا این قانون اجرا نشده است. -البته قائل به نظام کمونیستی نیستم و اسلام هم میگوید کسی که توانایی رشد داشته باشد، رشد کند- اما بررسی شود از چه راهی و چگونه؟! چرا باید ضریب جینی کشور در این چندسال بالا برود و فاصله غنی و فقیر زیاد شود؟
نکته دیگری که در کشور ما از یادها رفته است اینکه از تجربیات خوب دوران دفاع مقدس استفاده نمیشود! جوانگرایی یکی از نکات برجسته سالهای دفاع مقدس بود. نمیخواهم به افراد با تجربه جسارت کنم، اما عرصهای که قرار است در آن کار اجرایی انجام شود، تجربه و توان را با هم میخواهد. خود این آقایان که 25 یا 30 سال است در مسئولیت هستند مگر 30 سال پیش چقدر تجربه داشتند، چرا آن زمان گمان میکردند بهترین هستند و هنوز هم خود را برتر میدانند! این نگاه باید اصلاح شود و تا وقتی باور نکنیم جوانان پتانسیل کشور را در اختیار دارد، مشکلات حل نمیشوند. بله در کنارش هم باید از تجربهها استفاده کنیم اما باید به توانایی جوان احترام بگذاریم.
* برخی افراد و جریانهای سیاسی صحبت از گفتوگو میان جریانهای سیاسی و احزاب میکنند، نظرتان چیست؟
- پیشنهاد گفتوگوهای سیاسی مسأله جدیدی نیست. من هم تبادل نظر را امری پسندیده میدانم و معتقدم احزاب در زمینه هدایت جامعه نقش برجستهای دارند. اما این گفتوگو نباید به احزاب محدود شود. اکنون بعضی احزاب نماینده تمام ملت نیستند و اگر قرار است گفتوگویی که راهگشان باشد، صورت گیرد، باید نخبگان، مسئولان، دانشگاهیان و حوزویان در آن حضور داشته باشند. اگر نقش احزاب در ایران را با کشورهای غربی مقایسه کنیم، مانند حزب کار، دموکرات و گروههایی از این دست، و بخواهیم در عمق کار آنها برویم، میبینیم این احزاب برای منافع خودشان کار میکنند و منفعتی برای ملتها ندارند. یکی کارخانه اسلحهسازی دارد، دیگری شرکت نفتی و یکی هم شرکت بیمه و هر کدام دنبال منافع خود هستند. وقتی به قدرت رسیدند با یکدیگر معامله میکنند. برای همین وقتی در آمریکا جریانی به قدرت میرسد در سیاستهای کلی متفق است. یعنی همه آنها اسرائیل را دوست دارند و با ایران دشمنند و با ملتهای آزادیخواه مخالفند؛ یعنی همه گروهها از نظام واحد تبعیت میکنند و اصولشان یکی است. بنابراین شما در این کشورها اپوزیسیون ضد نظام نمیبینید. جنبش 99 صدی واقعیت جامعه آمریکاست و مردم بازیچه احزابند.
متأسفانه در کشور ما بعضی احزاب در فتنه 88 آمدند مقابل ملت ایستادند و منافع نظام را به سمت نابودی بردند. بعضی از آن احزاب هنوز هم همان رویه را دنبال میکنند. یعنی برخی احزاب شناسنامهدار ما در زمین دشمن توپ میزنند. ما با آنها حرف مشترکی نداریم. احزابی بیایند که برایشان خط قرمزهای نظام مطرح باشد و اصول نظام را معامله نکنند و گفتوگوها بر سر نقاط ضعف و قوت و پویایی باشد، مذاکره و نشست سازنده خواهد بود. مذاکره شروطی دارد که مذاکرهکننده باید به آن پایبند باشد؛ متأسفانه عدهای به خاطر دروغی که گفتند و هنوز هم حاضر نیستند عذرخواهی کنند، شبهاتی را به کشور وارد کردند، اینها ابتدا باید پایبندی خودشان به مکتب امام و دیدگاههای نظام را اعلام کنند و منافع ملت برایشان اصل باشد تا بتوان با آنها مذاکره کرد. حضرت آقا برای مذاکره با آمریکاییها هم فرمودند ببنید چه میخواهید به مذاکره کننده بدهید و چه میخواهید بگیرید؟ بنابراین باید مشخص شود مذاکره با چه کسانی و بر سر چه چیزی باید صورت گیرد. جمعیت ایثارگران در انتخاباتهای گذشته هم اعلام کرد حاضر است نفراتش حذف شود و نیروهای انقلاب با یکدیگر متحد شوند. اصل برای ما نظام و ملت هستند و بر سر اصل نظام و منافع ملت به هیچ وجه کوتاه نمیآییم.
* برخی معتقدند نسل جوان انقلاب از تندروی اصولگرایان و اصلاحطلبان خسته شده است، نظر شما در اینباره چیست؟
- باید بپذیریم اسلام دین بدون نقص است و کسی نمیتواند به آن خدشه وارد کند؛ اما به مسلمانی ما میشود. در بحث اصولگرایی و اصلاحطلبی هم همین است اگر کسی به جای اینکه به اصول و آرمانها نگاه کند، مسائل را با عملکرد افراد بسنجد، ممکن است اشتباه افراد را پای جناحها بگذارد. لذا اصولگرایی شعار و آرمانش مشخص است و رقیب هم عملکرد گذشتهاش مشخص است. معتقدم یک نگاه وجود دارد، هرکس اصول انقلاب، امام و شهدا را قبول دارد و دلسوز مردم است، ما او را در زمره نیروهای انقلاب تعریف میکنیم و اصلا قائل به جناح بندی چپ و راست نیستیم. حالا امکان دارد 10 حزب و گروه باشد که اختلاف سلیقه داشته داشته باشند باشند و هر کدام بر روی مسائلی تاکید دارند. اتفاقا اختلاف سلیقه حول محوری واحد باعث پیشرفت خواهد شد. جوانان انقلاب هم اصول و آرمانهای آن را قبول دارند. من حدود 30 سال است در دانشگاه رفت و آمد و با جوانان ارتباط نزدیک دارم. اینکه درباره جوانان میگویند من به آمار عرض میکنم که بیایند اعتکافها، نماز جماعتها و اردوهای جهادی جوانان را ببینند. اینها آمار میلیونی دارند. اگر جوان این دیدگاهها را قبول دارد، خب ما هم قبول داریم. البته کسی را معصوم نمیدانیم و باید اشکالات خود را برطرف کنیم، اما جوانان ما اعتقاد راسخ به انقلاب دارند. برخی جوانها از عملکرد نارضایتی دارند که باید برطرف شود. پس خطوط ما انقلاب و غیر انقلاب است که معتقدیم جوانان ما انقلابی است.
* رفتارهای احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؛ دلیل این رفتارها چیست؟
- به نظرم تغییر در انسان امری طبیعی است. ما در صدر اسلام هم زبیر را داشتیم که پیامبر عظیمالشأن او را سیفالاسلام مینامیدند. و طلحه که به طلحهالخیر ملقب بود. برای همین ذکر «خداوندا لحظهای ما را به خودمان وانگذار» همواره باید ورد زبانمان باشد. باید مراقب باشیم از گذشته خود عدول نکنیم و هرکس ممکن است دچار انحراف شود. در جریان انقلاب هم داشتیم افرادی را که وقتی از دنیا رفتند نمیتوانستیم بگوییم جز نیکی از آنها ندیدهایم و برخی شاگردان امام خمینی(ره) که منافقین از آنها سوءاستفاده کردند. در مورد احمدینژاد هم اگر بخواهیم از روی ظاهر قضاوت کنیم -چون ما از باطن افراد خبر نداریم- باید بگویم احمدینژاد پیش از 88 کسی بود که شعار عدالتخواهی میداد و اهل کار و تلاش جهادی بود. وزرای انقلابی داشت و معتقدم دولتی پس از انقلاب نیامد که چنین روحیه کاری داشته باشد. ما این روحیه را تقدیر کردیم. همین احمدینژاد در دو سال آخر خدمتش از آرمانهای انقلاب فاصله گرفت و خیانت کرد. البته نمیخواهم بگویم این را نمیدانستیم که او از ابتدا مشکلاتی هم داشت. مثلا در جریان بیداری اسلامی، بیداری عربی و بیداری انسانی مسائلی از او دیدیم تا زمانی که این انحرافهای کوچک به سمت چیزهای بزرگتر رفت. احمدینژاد ابتدا در خط انقلاب بود و کمکم اصول خود را فراموش کرد. بعضی اعتقاد دارند او تغییر نکرده و از قبل هم ظاهرسازی میکرد. از همان ابتدا هم بعضی دوستان در جلسات خصوصی مسائلی درباره نافرمانیهای او و عدم تبعیتش از رهبری را متذکر میشدند. من هم یقین دارم حضرت آقا آن زمان هم میدانستند احمدینژاد مشکل دارد. اما درسی که از رویه برخورد حضرت آقا با او میگیریم اینکه تا زمانی که کسی در ظاهر خوب کار میکرد، از او استقبال کردیم. حضرت امام خمینی(ره) هم در مورد بنیصدر همین گونه رفتار کردند. تا زمانی که چهره او کامل نمایان نشد، از اختیارات خودشان برای عزل بنیصدر استفاده نکردند.
احمدینژاد از اعضای جمعیت ایثارگران بود و بیشترین انتقادها به رفتارهای او هم از جانب دوستان ما آقای زاکانی، نادران و توکلی، نادران صورت میگرفت و بارها در مجلس به وی انتقاد میکردند با اینکه احمدینژاد هم حزبی ما بود، اگر دقت میکردید، هیچکدام از اعضای ایثارگران در کابینه او نبودند. چرا که همواره به او نقد داشتیم و او نمیپذیرفت و اینگونه نبود که چون دوستان ما بود در قبال اشتباهاتش سکوت کنیم و به دنبال حق و حقیقت نباشیم. ما اشکالات او را تشخیص دادیم و حرفهایمان را هم زدیم که نپذیرفت.
به نظرم احمدینژاد با اینکه من به او اعتقاد نداشتم، چهار سال اول را خوب کار کرد و جهادیترین وزرا در دوران احمدینژاد در کابینه بودند. بدون شک آقا هم عملکرد دولت را میدیدند و زمانی هم که مشاهده فرمودند عملکردش خوب نیست؛ در ماجرای مشایی تذکر دادند.
امروز برخی دائما میگویند به حرف ما رسیدید و احمدینژاد سال 88 هم همینطور بود، معتقدم کسانیکه چنین سخنانی را به زبان میآورند اصلا کشورداری بلد نیستند. سال 88 جایگاه رای مردم از هر چیزی بالاتر بود و باید حفظ میشد و کار شرعی انجام شد. کسی که ظاهر کارهایش در راه درست است باید با او کار کرد. ما عملکرد را میدیدیم که دنبال عمران، اصلاح، آبادانی و پیشرفت بود و حمایت میکردیم. ما مامور به ظاهریم و نمیتوانیم بر اساس باطن افراد تصمیم بگیریم. بنابراین زمانی که افراد خلاف مصالح مردم عمل میکنند ما هم با آنها مشکل داریم و به هیچ وجه از او دفاع نمیکنیم. ما بر سر مصالح مردم و ولایت فقیه با هیچ کس عهد اخوت نبستهایم و حاضر نیستیم ولایت فقیه منافع ملت و آرمانهای شهدا را به خاطر افراد رها کنیم، حالا هر فردی که میخواهد باشد. البته دلمان میسوزد؛ همانطور که حضرت امیر سالها بعد از مرگ طلحه و زبیر هم به خاطر عاقبت به خیر نشدن آنها گریه کردند. امروز به هیچ وجه از عملکرد احمدینژاد و رفتارهای ساختار شکنانه او دفاع نمیکنیم. اما بعضی در تحلیل وقایع نگاهشان جناحی است.
چندسال پیش فیروزکوه برف آمد و شهردار تهران اعلام کرد اگر مشکل دارید نیرو بفرستیم برای کمک به مردمی که در برف ماندهاند. در سفرهای اربعین هم شهرداری تهران کمکهای زیادی میکرد. حتی به شهردار نجف هم مشاوره میداد. در زمان حج عربستان هم میگفت بیایید ایده بدهیم برای تسهیل کار! اصلا تهران معروف بود به پرکاری و مردم متوجه سختیها نمیشدند. در برفهای سنگین مشکل نداشتیم. اکنون که میبینید مشکل هست برای این است که آن روحیه رفت. الان برف میآید در تهران بچهها چند روز مدرسه نمیروند و مردم هم با مشکل مواجهند. شهردار چکار میکند؟ روحیات در کار متفاوت است. احمدینژاد و وزارایش هم روحیه کار جهادی داشتند.
بسیار جالب است عملکردهای افراد به یکدیگر نزدیک شده است. آقای روحانی و احمدینژاد رفتارهایشان خیلی نزدیک به هم شده صحبتهای بیربطی که ایشان در 22 بهمن مطرح کردند. نامربوط بود و جالب اینکه آقای نوبخت حرفهای احمدینژاد را خلاف قانون میداند اما درباره صحبتهای رئیس جمهور چیزی نمیگوید. ما با کسی عهداخوت نداریم. البته از اقدامات خوب رئیس جمهور حمایت میکنیم و کمک به دولت در حل مشکلات معیشتی و رفع موانع اشتغال را وظیفه خود میدانیم. اما معتقدم اکنون در کشور نگاه به توانایی داخلی نیست. ما رشته نفت در کشور داریم، اما وقتی قرارداد «آیپیسی» که کلش 11 صفحه است مطرح میشود، مسئولان این قرارداد را محرمانه اعلام میکنند و ته این مخفیکاریها این میشود که قرارداد 11 صفحهای 150 اشکال دارد و باید چندین بار برود و بازگردد تا اصلاح شود. این را چرا از همان ابتدا در اختیار اندیشمندان عرصه نمیگذارند و نظر کارشناسان را نمیپرسند. قراردادهای خودرو هم همینطور محرمانه است! آنهایی هم که محرمان نیست را ما بعد امضا متوجه میشویم.
برای نمونه قرارداد پاریس را ببینید. چقدر قرارداد خطرناکی است و منافع ملی ما را زیر سوال میبرد. این قرارداد اگر اجرا شود صنعت ما مدتها عقب میافتد. خود آمریکاییها این سند را نپذیرفتند. بسیاری دیگر از کشورها هم زیر بار این قرارداد نرفتند. اما مسئولان به جای مشورت گرفتن از مجلس شورای اسلامی به راحتی میروند و امضا میکنند و متوجه نیستند چه مشکلاتی برای آینده کشور ایجاد میکنند. بنابراین معتقدیم قرارداد پاریس درآمدسازی برای غرب و تعطیل کردن صنعت ما است و آمریکاییها که میخواهند صنعتشان رشد کند به این قرارداد توجه نمیکنند ولی مسئولان ما میگویند برای محیط زیست خوب است در صورتی که این خبرها نیست.
موضوع «افایتیاف» هم همینطور! بدون توجه به اینکه غرب با این موضوع قدرت دفاعی ما را از بین میبرد. ما اکنون به جای اینکه در مرزهای خودمان با تروریستها مقابله کنیم، هزاران کیلومتر آن سوی مرزهای کشور از طریق نیروهایی که داریم تروریستها را زمینگیر کردهایم برای همین هم آمریکا و اروپا آنها را تروریست اعلام میکنند. چرا که با اجرای افایتیاف ما دیگر نمیتوانیم با دوستانمان ارتباط تشکیلاتی و منظم داشته باشیم و نتیجهاش هم این است که امنیت ما را از بین میبرند. در حالی که مردم فشارهای اقتصادی را تحمل میکنند و دلشخوش هستند که امنیت دارند.
شما ببینید با رفتارهای تساهلی که مسئولان در مقابل مسائل دارند یک مشت قمه و چاقو به دست آمدهاند جوانان ما را شهید میکنند و مسئولان اجازه ندادند نیروی انتظامی با آنها مقابله کند. میگویند بروید با یک مشت آدم قمه به دست مذاکره کنید. مگر میشود با آدمی که چاقو در دستش هست، مذاکره کرد؟ میگویند نمیتوانیم مردم را بکشیم؛ اینها که مردم نیستند؟ مردم هم از اینها شاکی هستند و میخواهند جمعشان کنیم. ما سابقه چنین مسائلی در کشور نداشتیم که وسط شهر مأمور نیروی انتظامی ما را بکشند. این موارد از رویههای غلط مسئولان است که باید اصلاح شود.
* مدتی است از سوی سیاسیون موضوعی با عنوان «گفتگوی ملی» مطرح شده آقای جهانگیری هم گفتهاند که به جای گفتوگو به تعارض روی آوردهایم، طرح چنین موضوعاتی پیش از این هم از سوی برخی جناحهای سیاسی مطرح بوده، نظر شما این باره چیست؟
- بعضی حرفها ظاهرش خوب است. مثلا «وفاق ملی» را مطرح میکنند. مردم که با هم وفاق دارند. شما وفاق ملی را در راهپیمایی 22 بهمن ببنید و متوجه شوید. احتمالا منظور طراحان چنین مسائلی آن تعداد معدودی است که در فتنه 88 به کشور ظلم کردند میگویند مردم بیایند آنها گفتوگو کنند. ما اسم این را گفتوگوی ملی نمیگذاریم! اینها ضد منافع ملی اقدام کردند و مردم به آنان فرصت دادند که باید استفاده میکردند و به دامان جامعه باز میگشتند. گفتوگو با کسانی که خلاف مظالح نظام عمل کردند و ضربات جبران ناپذیری را زدند و اعتبار کشور را تخریب کردند و تا حدی هم ثمرهاش را دیدند معنا ندارد. اینها دل خانواده شهدا و یاران انقلاب را شکستند. بنابراین با طرح چنین مسائلی فقط فرم کلمات را عوض میکنند وگرنه مردم بر سر منافع نظام وحدت نظر دارند. اصلاح طرح گفتوگوی ملی غلط است و دارند مغلطه ایجاد میکنند. مردم در 22 بهمن حرف ملی خودشان را زدند و پشتیبانی خودشان از ولایت فقیه را به نمایش گذاشتند. مطالباتشان را هم مطرح کردند. بنابراین طرح گفتگوی ملی با افرادی که اعتقادی به مصالح ملی ندارند، یعنی معامله بر سر منافع ملی؛ اینکه و بگویید شما آمدید به رای مردم توهین کردید! مشکلی نیست، کار خوبی کردید. بیایید جایزه هم بگیرید. بنابراین کسانی که به بزرگواری و مهلت مردم پاسخ مثبت ندادند حالا مغلطه ایجاد میکنند تا ضربات قبل را تکرار کنند. اینها هم که چنین مسائلی را مطرح میکنند شاید متوجه نیستند چه چیزی میگویند و مردم چه میخواهند. البته با نگاهی به گذشته کسانی که چنین چیزهایی را مطرح میکنند میتوان متوجه شد که متوجه گفتارشان نیستند یا عمدا مسائلی را مطرح میکنند.
برعکس کسانی که عملکرد مخالف نظام دارند، ما معتقد به «اشداء علیالکفار و رحماءبینهم» هستیم. برخی تا زمانی که مردم به آنها رای میدهند میگویند مردم خوبند، و زمانی که به آنها رای نمیدهند همین مردم را پوپولیست مینامند و توهین میکنند. لذا ما چنین گفتوگوهایی را نه تنها گفتوگوی ملی نمیدانیم، بلکه گفتوگو بر سر منافع ملی میدانیم؛ یعنی برویم با گفتوگو کنیم و بعد بگوییم اجازه دارید هر زمان رای نیاوردید، رای مردم را باطل کنید. کشور را به آشوب بکشانید و وضع اقتصاد مردم را به هم بریزید. اجازه دارید کارهایی بکنید که صهیونیست و آمریکا برایتان کف بزنید و نخبگان به جای اینکه به کارهای اصلی کشور برسند درگیر مسائل فرعی شوند. جوانان ما باید دنبال فناوری و نیازهای اصلی کشور باشند اما آقایان میگویند همه را رها کنید و فقط بیایید به چند نفری که به کشور خیانت کردند اجازه دهید باز هم خیانت کنند.
گفتوگو از معصومه رضاییان
انتهای پیام/