انقلاب اسلامی یک سونامی برای آمریکا بود/ ماجرای دستگیری جاسوس شوروی در سپاه
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، عملیات والفجر8 بدون شک یکی از مهمترین عملیاتهای دفاع مقدس بهشمار میرود که طی آن رزمندگان اسلام با عبور از رودخانه اروند توانستند جزیره فاو عراق را بهتصرف خود درآورند و عملاً تنها راه ارتباطی عراق با دریا را ببندند.
این عملیات در بهمن ماه سال 1364 انجام شد و در آن زمان حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی دنیا را برانگیخت. اما آنچه این عملیات را از دیگر عملیاتهای دفاع مقدس متمایز میکند، رعایت اصول حفاظت اطلاعات و پنهان ماندن آن از دید دشمن بود که موجب شد سالروز اجرای این عملیات به نام "روز حفاظت اطلاعات" در سپاه نامگذاری شود.
سازمان حفاظت اطلاعات سپاه که در آن زمان حدود 2 سال بیشتر از عمرش نمیگذشت، توانست با اقدامات موثر و منحصر به فرد و ارائه راهکارهای حفاظتی، به خوبی این عملیات بزرگ را از دید سازمانهای اطلاعاتی غربی و شرقی که به عراق کمک میکردند، محفوظ دارد.
اما سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران چگونه تاسیس شد و چگونه توانست در مدت کوتاهی به این سطح از توانمندی برسد؟ به همین بهانه با حجت الاسلام علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اولین مسئول و بنیانگذار سازمان حفاظت اطلاعات سپاه به گفتوگو نشستیم و چگونگی تشکیل سازمان حفاظت اطلاعات سپاه را از او جویا شدیم.
آنچه در ادامه میآید میآید مشروح مصاحبه خبرنگار تسنیم با حجت الاسلام سعیدی اولین فرمانده سازمان حفاظت اطلاعات سپاه است.
* باتشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید همانطور که میدانید، عملیات والفجر 8 یکی از عملیاتهای موفق در دوران دفاع مقدس است که بدون شک یکی از عوامل اصلی پیروزی در این عملیات رعایت اصول حفاظت اطلاعات بوده است. از آنجایی که تاکنون بیشتر به ابعاد دفاعی این عملیات پرداخته شده و کمتر از حفاظت اطلاعات گفته شده، مقداری در این باره بفرمایید.
_ سوال خیلی خوبی کردید. نیروهای حفاظت اطلاعات مظلومیتهای مضاعفی دارند و یکی از آنها همین است که در هیچ یک از فرآیندهای تدوین اصول و مبانی دفاع مقدس و یا تجلیل از عوامل موثر در جنگ جایی برای حفاظت اطلاعات پیشبینی نشده است. نبرد ما با دشمن یک نبرد نابرابر بود و در نبرد نابرابر، عواملی میتواند آنرا به نبر نامتقارن تبدیل کند که در قرآن و روایات به آنها اشاره شده و ما در دوران دفاع مقدس نیز چنین عواملی را شاهد بودیم.
امروز هم در منطقه غرب آسیا عوامل زیادی توانسته نبرد نابرابر را به نبرد نامتقارن تبدیل کند. مرحوم مطهری تعبیری دارند که میگویند بین قوت و قدرت فرق وجود دارد. قوت جنبه درونی دارد و قدرت جنبه بیرونی و ترکیب این دو اقتدار را به وجود میآورد. قرآن کریم هم بین معنویت و قدرت فرق قائل است اول میگوید هر چه دارید آماده کنید و بعد میگوید اگر 3 عنصر بصیرت، صبر و ایمان را داشته باشید توان شما 10 برابر میشود.
در جبهه نابرابر یکی از مهمترین عوامل تبدیل نبرد به نبرد نامتقارن اصل غافلگیری و حفاظت اطلاعات است. در این مورد فرقی هم بین جبهه دشمن و جبهه حق نیست. اگر دشمن حفاظت اطلاعات را رعایت کرد و جبهه حق آن را رعایت نکرد نباید توقع داشت که پیروزی به دست بیاید. تفاوت عملیاتهای کربلای 4 و والفجر 8 در همین مسئله نقش حفاظت اطلاعات بود در عملیات والفجر 8 حفاظت عملیات صددرصد رعایت شد و در این عملیات اتکای بسیار خوبی به نظرات حفاظت اطلاعات شد.
خاطرم هست در مسیر اهواز به خرمشهر کامیونی یگان خود را گم کرده بود هرچه از او آدرس میخواستند به کسی چیزی نمیگفت حتی آقای شمخانی به او گفته بود که من فرمانده نیروی زمینی سپاه هستم اما او اطلاعاتی نداده بود و بالاخره با زحمت فراوان یگانش را پیدا کرده بود. یا اینکه خود من شب عملیات در قرارگاه بودم آقای محسن رضایی به من و یکی دیگر از دوستان گفتند که بروید و سری به یگانها بزنید، دژبانی جلوی ما را گرفت و اسم شب خواست، ما که اسم شب را بلد نبودیم به قرارگاه برگشتیم و به سیدمیرزا که آن موقع مسئول اینگونه امور بود گفتیم که اسم شب چیست؟ به ما گفت رمز شب عبارت رزمندگان پیروز هستند زمانی که دوباره به دژبانی مراجعه کردیم و رمز شب را گفتیم، گفت: این رمز مال دیشب است منظور این بود که دژبانی هم که تحت مقولات حفاظت عملیات قرار داشت با جدیت ضوابط را دنبال می کرد.
خاطرم هست در شب عملیات والفجر 8 ساعت یک و دوی شب بود که عراقیها نورافکنی را روی اروند روشن کردند، بحث خاصی در قرارگاه مطرح شد که آیا عملیات لو رفته یا نه، پس از جمعبندی آقای رضایی گفت عملیات لو نرفته و باید انجام شود. زمانی که عملیات انجام شد و اسرای عراقی از منطقه تخلیه شدند وقتی بچههای حفاظت اطلاعات آنها را بازجویی کرده بودند گفته بودند ما صدای استارت قایق را شنیدیم و به همین دلیل نورافکن روشن کردیم. زمانی که دیدیم خبری نیست خوابیدیم. کافی بود کوچکترین اشتباه شود که منجر به قتل عام سنگین نیروهای ما شود ولی چون همه به اصول حفاظتی پایبند بودند یک پیروزی بزرگ برای ما رقم خورد.
اما در کربلای 4 من خودم در خرمشهر بودم میدیدم که رزمندگان در شهر رفت و آمد داشتند و من تذکر میدادم که عراقیها با همین دیدهبانی عادی نیروهای ما را میبینند و نیازی به ماهواره و جاسوسی ندارند. در آن عملیات کار از دست دررفته بود و به اصول حفاظتی توجه نشد. البته یک مقدار هم برخی افراد دچار غرور شده بودند و فکر میکردند که دیگر کار تمام شده است. در حالی که خدا در هر شرایطی ضابطه دارد و ممکن است شما در آخرین دقایق اشتباهی کنید که تمام زحماتتان به باد برود.
*آیا در آن زمان سپاه ساختار مشخصی برای حفاظت اطلاعات داشت؟
_حفاظت اطلاعات ابتدا بخشی از اطلاعات سپاه بود و وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد اشارهای هم در قانون به تشکیل این سازمان شد. من در سال 62 به حفاظت اطلاعات آمدم و یک طلبه بودم که مقداری در امر گزینش تخصص داشتم ولی با مسائل امنیتی و اطلاعاتی چندان سروکار نداشتم البته استعداد مدیریتی در من بود که با کمک نیروهای خوب توانستیم گامهای بلندی را برداریم.
در آن زمان 3 گروه در حفاظت اطلاعات سپاه بودند عدهای طرفدار مجاهدین انقلاب و شاخه آیتالله راستی کاشانی بودند. یک عده بچههای فجر اسلام بودند و یک عده هم مستقل بودند. بنده در آن زمان دیدم که اکثر مدیران سازمان جزو این دستهبندیها هستند و میخواهند من را هم به سمت خودشان بکشانند این موضوع را با حاج احمدآقا مطرح کردم به من گفتند به آقای خامنهای مراجعه کنید خدمت ایشان رسیدم و وضعیت را توضیح دادم. ایشان فرمودند اینکه چند جوان با آقای راستی کاشانی یا روحانی دیگری ارتباط داشته باشند مشکلی نیست من غالب اینها را میشناسم و آنها مشکل انحراف فکری ندارند. ولی اعمال نظر فکری و گروهی در حفاظت اطلاعات خطرناک است. من دیدم یا باید همه را کنار بزنم که نیرو ندارم یا باید گرایش پیدا کنم که درست نیست.
آقای خامنهای به من فرمودند شما سعی کنید مستقل باشید شاید در ابتدای کار از شما فاصله بگیرند اما پس از مدتی به شما میپیوندند. من هم به این توصیه عمل کردم کسی تا مدتی نمیدانست موضع من چیست و من هم گفتم موضع من فقط ضوابط سپاه است که اگر احساس کنم کسی گرایشات خود را در پروندهای اعمال میکند با او برخورد میکنم.
این ساختمان که به عنوان ساختمان حفاظت اطلاعات سپاه میبینید در زمان بنده و با سختیهای فراوانی ساخته شد بنده 9 سال در حفاظت اطلاعات بودم و طی این سالها رنجهای زیادی را تحمل کردم امروز بهترین نیروهای سپاه در حفاظت اطلاعات سپاه هستند.
در ابتدای کار ابهاماتی در قانون حفاظت اطلاعات وجود داشت مثلا مشخص نبود رئیس سازمان باید زیر نظر فرمانده کل سپاه باشد یا زیر نظر فرمانده کل قوا که در آن زمان چالشهای زیادی را بر سر این موضوع داشتیم. در آن زمان هنوز تقسیمبندی نیرویی در سپاه انجام نشده بود و سپاه به صورت منطقهای اداره میشد و ما هم در هر منطقه یک مسئول حفاظت اطلاعات داشتیم بعد که نیروهای سهگانه شکل گرفت در هر نیرو هم حفاظت اطلاعات شکل گرفت.
در اصل مسئول طراحی حفاظت اطلاعات عملیاتها، مسئول حفاظت اطلاعات نیروی زمینی سپاه بود و من هم در حد مقدوراتم در مواقع عملیات به آنها کمک میکردم. در ابتدای تشکیل حفاظت اطلاعات سپاه ناملایمات و کمبودهای زیادی را تحمل کردیم که بیشتر هم در داخل سپاه بود و بیشتر موضوعات هم بر سر این بود که حفاظت اطلاعات باید تحت امر فرمانده سپاه باشد در حالی که همان زمان مرحوم شهید محلاتی میگفت من جزو قانونگذاران حفاظت اطلاعات بودهام و رئیس سازمان باید زیر نظر فرمانده کل قوا باشد.
در آن زمان از مجلس سوال کردیم ولی جواب روشنی ندادند، از مقام معظم رهبری که آن زمان هم رئیس جمهور بودند و تمشیت امور سپاه را برعهده داشتند پرسیدیم پاسخ به این سوال را برعهده مجلس گذاشتند. این چالش همچنان ادامه داشت تا دوران رهبری آیتالله خامنهای فرا رسید.
من خدمت ایشان رسیدم و گفتم من این دوره سخت را تحمل کردم و در این دوران هم توانستهایم کارهایی انجام بدهیم ولی من الان تحت فشار هستم در آن زمان رسما نوشته بودند که از دادن هرگونه جنسی به حفاظت اطلاعات خودداری شود همچنین پیش آقای رفیقدوست رفتم و گفتم شما وزیر سپاه هستید و من هم مسئول دستگاه امنیتی سپاه هستم که اگر تضعیف شوم به سپاه لطمه وارد میشود. ایشان در آن زمان به مسئول آمادشان آقای احمدپور نوشته بودند که بدون مشورت با هیچ کس نصف درخواستهای آقای سعیدی را بدهید اما یک سر سوزن هم به ما ندادند.
البته ما به همه وظایفمان عمل میکردیم یک وقت عدهای خدمت رهبر انقلاب رسیده بودند و به ایشان گفته بودند سعیدی در جایی 9 سال مانده است که ما 6 ماه هم نمیتوانیم دوام بیاوریم. خدمت رهبر انقلاب رسیدم و به ایشان گفتم که اگر صلاح بدانید من دیگر در این جایگاه نباشم. ایشان فرمودند که من مشکلات شما را حل میکنم و با تدبیر معظم له همه مشکلات یکی پس از دیگری حل شد و سازمان استقرار لازم را پیدا کرد.
در آن زمان ما چند چیز میخواستیم اول آنکه اساسنامه سازمان حفاظت اطلاعات سپاه تدوین شود، ثانیا بودجه آن مستقل شود. رهبر انقلاب به ستاد کل نیروهای مسلح دستور دادند تا همه اینها انجام شود و انصافا آقای فیروزآبادی در آن زمان نقش تعیین کنندهای در این رابطه داشتند.
رهبر انقلاب مقرر فرمودند اساسنامه سازمان تدوین شود که آقای فیروزآبادی چندین جلسه در این رابطه برقرار کردند که آقای فروزنده مسئولیت این جلسات را برعهده داشتند بالاخره تدوین اساسنامه در سازمان حفاظت اطلاعات نقطه عطفی برای این سازمان شد که در آن تصریح شده بود رئیس سازمان باید تابع فرمانده کل قوا باشد.
از دیگر تدابیر رهبری معظم این بود که بودجه سازمان حفاظت اطلاعات مستقل شود در این موضوع نیز مسائل بسیاری داشتیم خود من پیش رئیس مجلس وقت رفتم و گفتم مستقل شدن بودجه سازمان تدبیر رهبر انقلاب است. ایشان پذیرفتند و بعد دیدم که در صورت جلسه مجلس نیامده پیش یکی از مسئولان رفتم و نسبت به این امر اعتراض کردم. ایشان پیگیری کردند و مشخص شد که اشتباهی رخ داده این طرح در دستور کار مجلس قرار گرفت و تصویب شد و ردیف جداگانهای در بودجه برای سازمان حفاظت اطلاعات تعریف شد.
*آیا در دوران دفاع مقدس مواردی از نفوذ عناصر جاسوسی و گروهکها در سازمان سپاه را داشتید که حفاظت اطلاعات با آن برخورد کرده باشد؟
_ حفاظت اطلاعات فقط مختص دوران جنگ نیست و مسئولیت دارد که نیروهای مجموعه اعم از فرماندهان و کارکنان و همچنین تاسیسات، اسناد و سلاح و مهمات را طوری حفاظت کنند که امکان دسترسی به آنها از سوی دشمن میسر نباشد. دسترسی دشمن به هر یک از این اهداف میتواند امنیت یک سازمان را به خطر بیندازد. لذا نباید به حفاظت و اطلاعات در نقش یک مزاحم و رقیب نگاه کرد. همانطور که ما از یک طبیب استقبال میکنیم باید بدانیم که حفاظت اطلاعات نقش نجاتبخش دارد.
تعبیر رهبر انقلاب درباره حفاظت اطلاعات به بنده این بود که حفاظت اطلاعات نبضسنج سپاه است باید به فرمانده کل قوا بگوید که نبض سپاه تند، کند یا متعادل میزند. براساس این تعبیر حفاظت اطلاعات چشم رهبری در نیروهای مسلح است و میبایست موارد لازم را به فرمانده کل قوا منتقل کند.
در طول تاریخ شکلگیری این سازمان خدمات بسیار ارزندهای انجام شده است که یکی از آنها برخورد با جاسوسانی است که دشمن سعی کرده بود در سپاه نفوذ بدهد. در همان زمان دفاع مقدس کار خیلی مهمی که انجام شد شناسایی عنصر مخفی حزب توده در سپاه به نام خوانساری بود.
او در پادگان ولیعصر و در زمانی که افغانستان در اشغال شوروی بود گزارشاتی که نیروهای افغان به ما میدادند را به سیستم کا.گ.ب(سازمان اطلاعاتی شوروی سابق) منتقل میکرد که البته این فرد از جمله افراد انگشتشمار تحت امر شلتوکی رئیس شبکه مخفی حزب توده در ایران بود. این فرد با سرنخهای بسیاری ساده و با زیرکی نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه شناسایی و دستگیر شد.
*در آن زمان با توجه به نوپا بودن سازمان سپاه آموزش نیروهای سپاه در حفاظت اطلاعات چگونه انجام میشد؟
-ما ایرانیها استعداد و ضریب هوشی خوبی نسبت به خیلی از کشورها داریم اما تا زمانی که تحت فشار قرار نگیریم این استعداد شکوفا نمیشود. مثلا در قضیه سلاح، تحریم شدیم و این امر موجب شد تا از توپخانه به موشک بالستیک برسیم یا مثلا ساخت پلهای شناور در دوران دفاع مقدس در زمانی مطرح شد که میبایست نیرو ها از رودخانههای عریض عبور میکردند.
ما اگر در مسیر خدا حرکت کنیم ضریب بازدهی ما خیلی بیشتر میشود مثلا در قضیه هستهای رسیدن به غنیسازی 20 درصد از سوی ایران جزو تخیلات دشمن هم نبود اما ما به آن دست پیدا کردیم. اما عکس این موضوع هم وجود دارد برای مثال در صنعت خودروسازی چون تحت فشار نیستیم کار خاصی انجام ندادهایم یعنی در صنعت دفاعی از توپخانه شروع کردیم به موشک بالستیک رسیدیم اما در صنعت خودرو چون وابسته بودیم از پیکان شروع کردیم به پراید رسیدیم.
در قضیه حفاظت اطلاعات هم همینطور است نیروهای ما در برخورد با چالشها و کیسهای مختلف توانستند تجربیاتی را بیاموزند که بسیار بهتر از کلاس درس بود. آنها در کیسهای مختلف خلاقیتهایی از خود نشان دادند که خیلی با ارزش بود مثلا در رابطه با یک نیرو که با حزب توده در رابطه بود نشانههایی مانند دانستن زبان روسی، سفر به شوروی، یا خواندن کتابهای کمونیستی یکی از نشانههای ارتباط با حزب توده بود که در ماجرای خوانساری هم مسائلی از این دست زمینهساز رسیدن به او شد.
*در فضای پس از جنگ دشمن تلاش میکرد تا اطلاعاتی از نیروهای مسلح ما بخصوص سپاه به دست آورد و یا فرماندهان عالیرتبه سپاه را ترور کند. حفاظت اطلاعات در این برهه چه اقداماتی انجام داد.
_وقتی تحولاتی در عرصههای مختلف به وجود میآید دستگاههای اطلاعاتی هم باید خود را با آن متغیرها هماهنگ کنند و علم لازم را فرا بگیرند. امروز شرایط دگرگون شده و دشمن با استفاده از ابزار و شیوههای مختلف و فراوان ظرفیتش را بالا برده به خصوص در بحث شنود وقتی آمریکا به خانم مرکل هم رحم نمیکند پیداست که وضعیت ما چگونه است.
دشمن، فنیترین ابزار خود را برای دستیابی به اطلاعات سپاه استفاده میکند و هنر دستگاه حفاظت اطلاعات این است که بتواند در بُعد آفندی و پدافندی با دشمن مقابله کند که مقابله با شبکههای شنود و تسلط اطلاعاتی دشمن کار بسیار سخت و طاقتفرسایی است که نیاز به کارشناسان و علوم مختلف و سیستمهایی دارد که به عنوان پادزهر عمل کند. کیسهای متعددی بود که قبل از اقدام شناسایی و دستگیر شدند البته اطلاعات دقیق این موضوع را میبایست از مسئولان فعلی حفاظت اطلاعات بپرسید.
*به نظر شما زمینههای پیدایش انقلاب اسلامی ایران چه بود؟
_علل و عوامل پیدایش انقلاب به دو بخش قابل تقسیم است یکی عوامل زمینهساز و یکی هم عوامل اصلی آن. عوامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی مبارزات بیش از هزار ساله روحانیت و علمای بزرگ برای تحقق گفتمان دینی در حکومت بود که این امر در ادامه جهاد و مبارزه ائمه قرار داشت ما در تاریخ هزار ساله کشورمان مبارزات مختلف علما را شاهد بودیم که هم در جهت تحقق گفتمان دینی و هم در جهت مبارزه با ظلم و طواغیت و اندیشههای انحرافی فعال بودهاند بخصوص در 150 سال پیش از پیروزی انقلاب که این حرکت تشدید شد و نقش حاج ملاعلی کنی در لغو قرارداد رویتر و میرزای بزرگ در جنبش تنباکو و میرزای دوم در نهضت عراق و مقابله با استعمار انگلیس و نقش شیخ شهید نوری در مشروطه مشروعه و مقابله با مشروطه انگلیسی و همین طور نقش آیتالله کاشانی و نواب صفوی در نهضت ملی ایران را شاهد بودیم.
اما حضرت امام به عنوان چهره قوی و نیرومند از فقها توانست مبارزات هزار ساله علما را به سرانجام برساند. اما دسته دوم عوامل زمینهساز بود که برمیگردد به فشار و عقده متراکم ملت ایران از استعمارگران و استبداد داخلی.
هرچند ایران هیچ گاه استعمار مستقیم نشد و به علت حضور روحانیت و علاقه مردم به تشیع زیر بار استعمار مستقیم نرفت اما فشار مضاعف انگلستان و آمریکا برای به یغما بردن سرمایههای ملت ایران که یکی از شاخصهای آن نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد بود یکی از عوامل زمینهساز انقلاب اسلامی است. آنها عوامل دستنشانده خود مانند رضاشاه و محمدرضاشاه را بر مردم مسلط کردند که ظلم و جنایت و فساد فراوانی را مرتکب شدند که اینها بستر لازم را برای اجابت دعوت امام فراهم کرد.
حضرت امام توانست از این بستر فراهم شده به نحو احسن استفاده کند و نقش پیامبرگونهای در این نهضت داشت. انبیاء عموما در شروع حرکتشان با فردسازی و سپس ملتسازی و به طبع آن دولتسازی و نظامسازی اقدام میکنند، حضرت امام هم از سال 35 حرکت خود را شروع کردند که در سال 42 به اوج رسید و در طول این سالها توانستند آگاهسازی خوبی انجام دهند. امام قائل به برخورد مسلحانه با شاه نبود حتی زمانی که برخی اعضای منافقین در نجف خدمت امام رفتند تا از ایشان برای جنگ مسلحانه اجازه بگیرند امام گفت: باید مردم را آگاه کرد. امام همین مسیر را دنبال کرد که این مسئله زمینهساز بیداری مردم شد.
در این زمان، خواص هم که واسطه بین رهبری و مردم بودند انصافا تا سال 57 نقش بسیار مهمی را در مبارزات و باروری اندیشههای امام ایفا کردند و در نهایت هم حضرت امام توانست زمینههای پیروزی انقلاب را فراهم کند. به نظر من 3 عامل نقش تعیین کنندهای در پیروزی انقلاب اسلامی ایفاد کردند. رهبری، صلابت و تدبیر امام و حضور مردم. حکومتهای دینی همواره بر مردم تکیه دارند و عامل سوم هم انگیزه دینی که از فرهنگ اهلبیت(ع) سرچشمه گرفته بود موجب پیروزی انقلاب شد. حضرت امام شریعت را از عرصه فردی به عرصه حاکمیت وارد کردند.
*به نظر شما دلیل ثبات و پایداری انقلاب اسلامی و مقابله با تهدیدات در این 40 سال چه بوده است؟
_قاعدهای در فلسفه است که میگوید علت محدثه علت مبقیه هم هست برای مثال اگر رهبری الهی، مردم و شریعت علت به وجود آمدن انقلاب هستند، پس علت بقای آن نیز هستند. ما در پیروزی انقلاب شاهد نقش رهبری امام، حضور آگاهانه مردم و گرایش آنها به اسلام ناب بودیم و همین سه عامل بود که باعث به وجود آمدن انقلاب اسلامی شد و پس از آن نیز موجب بقای آن شد. تداوم انقلاب الهی بستگی به رهبری الهی دارد که تمامی استانداردهای آن در حضرت امام و پس از آن مقام معظم رهبری وجود داشت. دومین عامل هم مردم هستند که همان نقشی که در پیروزی انقلاب داشتند در استمرار انقلاب هم ایفا کردند و سومین عامل هم شریعت و اسلام بود که نقش تعیینکنندهای در پیروزی انقلاب داشت.
هر کجا مردم با رهبری الهی پیوند خوردند انقلاب پیروز شد و هر کجا فاصله گرفتند انقلاب شکست خورد. در انقلاب حضرت موسی(ع) تا زمانی که مردم با حضرت موسی پیوند داشتند و از ایشان اطاعت میکردند انقلاب مسیرش را ادامه میداد و به محض اینکه مردم دچار سستی شدند و تحت تاثیر عوامل مختلف منجمله عوامل فتنهگر مثل سامری اغوا شدند و آرمانهای آنها به خواستههای آنها تقلیل پیدا کرد و انقلاب به سقوط کشانده شد.
در صدر اسلام هم همینگونه است امام علی(ع) میفرمایند: خداوند وقتی صداقت ما را در راه خودش شاهد بود ما را بر دشمن پیروز ساخت یعنی ما تا وقتی در چارچوب دین و رهبری الهی استقامت داشته باشیم پیروز میشویم و ایشان علت شکستهای بعدی را عهدشکنی مردم با پیامبر میدانند. وقتی مردم و خواص از شاخصهای انقلاب عدول کنند آن انقلاب به سمت انحراف میل پیدا میکند.
*آیا امروز نقش خواص و عملکرد آنها نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب تغییر کرده است؟
_خواص به کسانی اطلاق میشود که با آرمانهای رهبری همراهی داشته و در جامعه نقش کاریزما را به خود میگیرند. لاجرم مردم به سمت خواص گرایش پیدا میکنند و به آنها به عنوان چهرههای مقدس نزدیک رهبری نگاه میکنند. ما در رابطه با خواص سه دوره را شاهد هستیم.
که این سه دوره کاملا متفاوت از هم است در انقلاب حضرت موسی(ع) عالمی به نام بلعمباعورا بود که قبل از به پیروزی رسیدن انقلاب حضرت موسی دچار انحراف شد؛ امام صادق(ع) علت این انحراف را در گرایش این عالم به سمت فرعون میداند یعنی این فرد برای خود شخصیتی قائل بود ولی دچار غرور شد و دید اهدافش در چارچوب موازین رهبری وقت تامین نمیشود لذا به سمت طاغوت کشیده شد. در انقلاب ما در دوران پس از پیروزی انقلاب و دوران استقرار آن دوران تقسیمبندی پستها و مسئولیتهاست. رهبری ممکن است در این دوران به بعضی مسئولیتی بدهد که برخی دیگر صلاحیت آن را ندارند درست در همین جاست که رقابتها و حسادتها شروع میشود.
تعبیر بنده در اینجا این است که یک زلزله در بین خواص به وجود آمد که موجب ریزش می شود البته رویش ها هم قابل توجه است. در انقلاب پیامبر اکرم(ص) هم علیرغم ریزشها رویشهایی هم داشتیم البته ریزشها غالبا نفاقگونه بودند و تا روز عید غدیر زاویهها مشخص نشد.
اما پس از رحلت امام، برخی از کسانی که در جنگ و جهاد بودند و رنجهای زیادی تحمل کرده بودند منحرف شدند. در زمان امام علی(ع) جامعه 3 گروه بودند یک دسته ولایتمداران واقعی، یک صف هم در مقابل امیرالمومنین قرار داشتند، اما دسته سوم که بیشتر مشکلآفرینیها مربوط به آنها بود خواصی بودند که سکوت اختیار کردند.
پیوستن مجموعه نیروهای انقلاب بعد از حضرت امام به مقام معظم رهبری بسیار چشمگیر بود. به تدریج زاویههای فکری ایجاد شد، احزابی مانند کارگزاران دچار ریزش شدند تا جایی که سخنگو و دبیر کل این حزب میگفتند ما حزب لیبرال مسلمان هستیم و این تفکر را برای خود انتخاب کردیم و یا احزابی مانند جبهه مشارکت و یا سازمان مجاهدین انقلاب هم دچار ریزشهای فراوانی شدند. البته ریزشها گاه اخلاقی، گاه سیاسی، گاه اقتصادی و گاه هم خانوادگی و آقازادگی است که در کمین خواص نشسته است.
یکی از مسائلی که در تاریخ با آن مواجه هستیم سکوت خواص است بالاخره متغیرهایی در مکان و زمان به وجود میآیند که در تکلیف انسانها تاثیر میگذارند. در حرکت فورانی انقلاب سکوت چه معنایی میتواند داشته باشد باید متناسب با حرکت انقلاب، خواص نیز مواضعشان را تنظیم کنند و انقلابیگری به همین معناست.
عامل سکوت خواص اولا روشن نبودن صحنه برای آنان به دلیل آگاه نبودن به زمانه است و آگاه نبودن نسبت به متغیرهاست. وقتی شرایط تغییر میکند خواص ولایتمدار باید بدانند این تغییرات از چه جنسی است. وقتی شرایط را درست بفهمد موضعگیری هم درست انجام میشود. اینجا خیلی مهم است که خواص از تکلیف عقب نیفتند خیلیها نمیتوانند به تکلیف خود عمل کنند زیرا آگاه به زمانه نیستند.
گاهی فرازی از سخنان دولتمردی را میشنوند و موضعگیری میکنند اما فرازهای دیگر صحبت او که با اسلام و انقلاب زاویه دارد را نمیشنوند تاکید ائمه معصومین(ع) روی زمان شناسی، خط شناسی، جبهه شناسی و دشمن شناسی روی این جهت است که خواص نقش دیدبان جامعه را دارند و باید متناسب با متغیرهای گوناگون همسو و هم جهت با رهبری عمل کنند.
امروز شاهد زاویه برخی خواص نسبت به مبانی و اصول انقلاب همچون حاکمیت دینی، استقلال، مقاومت و موضوع فرهنگ هستیم. امروز برخی از سیاستمداران میگویند ما حاکمیت دینی را قبول داریم اما نه به عنوان اکثریت بلکه دین حداقلی، کسانی هستند که استقلال را زیر سوال می برند و می گویند: استقلال مربوط به عصر آپارتاید بوده و در جامعه جهانی استقلال معنا ندارد. برخی خواص منافقانه شعار مردم گرایی می دهند در حالی که امام قائل به مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی بودند.
بحث حق حاکمیت و قدرت حاکمیت دو مبحث متفاوت است. حق حاکمیت با خداست و قدرت حاکمیت از سوی مردم است، جابهجایی این دو مفهوم باعث ایجاد ابهام میشود.
علت دیگر سکوت خواص به خاطر به خطر افتادن منابع حزبی، قومی و قبیلهای است که برای حفظ منافع وادار به سکوت میشود. عامل دیگر انحراف خواص، بحث وامداری است بعضی از مسئولین که البته تعدادشان خیلی کم است انحرافشان به همین دلیل است، ممکن است فردی در شرایطی از امتیاز و دانش برخوردار شد که برای نگرانی از افشاء آن در برابر انحرافات سکوت میکند.
* تحلیل شما از شرایط امروز انقلاب اسلامی چیست؟
_ انقلاب اسلامی یک سونامی بود که برای آمریکا که منطقه را دربرگرفت و امروز، انقلاب اسلامی در آستانه 40 سالگی به دستاوردهای زیادی دست یافته است. مولفه های قدرت دشمن در چند امر بوده یکی از صحنه خارج کردن رقیب که عبارت بودند از ائتلافسازی، دوم قدرت حل مسائل منطقهای و بینالمللی، در خود تعریف کردند.
آمریکاییها از 3 امکان اطلاعات، تسلیحات و تکنولوژی برای تسلط بر جهان استفاده کردند اما مشکل سر راهشان شوروی بود و پس از آن نیز فکر میکردند چین هم در کنار شوروی قدرت بزرگی است. آمریکاییها برای سقوط شوروی از جنگ نرم در سه مرحله استفاده کردند ابتدا نفوذ نخبگانی در حزب کمونیست، سپس ایجاد اشتباه در محاسبات مسئولان شوروی و پس از آن تاثیرگذاری روی افکار مردم و مجلس بود.
اما آمریکا با قدرت دیگری با ایران مواجه شد، انقلاب اسلامی آرام آرام در برابر قدرت استکباری و هژمونی آمریکا ایستاد. انقلاب اسلامی منافع آمریکا را در منطقه از بین برد و دست آمریکا را از غرب آسیا قطع کرد و امروز هم عمق استراتژیک در جهان اسلام است. اقدام آمریکاییها در مقابله با انقلاب اسلامی ابتدا جنگ سخت بود پس از آن سعی کردند با تحریم اقتصادی ما را وادار به تعامل کنند که در زمان دولت اعتدال به این امر تن دادیم.
مشکل ما توسعه اقتصادی است اما نه بر مبنای اندیشههای غربی و لیبرالیستی و تمام حساسیت رهبر انقلاب هم برای این است که ما در دام دشمن قرار نگیریم. آمریکاییها امروز دنبال براندازی نظام هستند که اولین گامش را تعامل میبینند.
برخی در موضوع برجام، در مسئله اعتماد به دشمن، اشتباهاتی داشتند، نتیجه این شد که سرمایه در اختیار او قرار دادند و تضمینی هم برای بقای برجام نداریم اکنون اروپا میگوید برجام قابل مذاکره نیست ولی درصدد باز کردن مسیری برای مذاکره در مورد مسائل دفاعی است که نیازمند به هوشیاری دولتمردان و مردم می باشد.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/