نشستهای جنجالی هنرمندان با اهالی رسانه و بیتوجهی سینماگران به تیتراژ
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری آنا، با توجه به اینکه روابط عمومی سیوششمین جشنواره فیلم فجر بسیار سختگیرانه کارتهای خبرنگاران را صادر کرد اما نکته تعجبانگیز در سالنها حضور کودکان و نوجوانان است. با وجود اینکه بارها تاکید شده هنرمندان و مدیران سینماهای دیگر برای تماشای فیلمها باید به باغ کتاب، پردیس سینمایی چارسو و.... مراجعه کنند اما هر روزه شاهد تردد افرادی چون امیر یل ارجمند و سعید راد در کاخ رسانه هستیم.
از دیگر حواشی این شبهای جشنواره فیلم فجر، جنجالی بودن نشستهای پرسش و پاسخ است. انتقادها و پاسخها در این جلسات این ذهنیت را بوجود میآورد که هنرمندان برای دعوا و اهالی رسانه برای جنجالآفرینی با هم صحبت میکنند. نحوه پاسخگویی سهیل بیرقی در نشست «عرق سرد» به گونهای بود که در قبال تمام واکنشهای احتمالی که مخاطب در مواجهه با این فیلم خواهد داشت و اهالی رسانه به عنوان نماینده مردم مطرح میکنند، جوابی جز بحث و دعوا نداشت. آنچه لازم به یادآوری است این است که سوالات اهالی رسانه هرچه باشد، ابهام احتمالی تماشاگری است که دیر یا زود این فیلم را میبیند، بنابراین رفتار تند تولیدکنندگان معنا و توجیه مشخص نخواهد داشت.
حضور رییس سازمان سینمایی در کاخ رسانه یکی از حواشی روز گذشته جشنواره بود.
در فیلم اول پنجمین شب جشنواره فیلم فجر اثر هومن سیدی با عنوان «مغزهای کوچک زنگزده» اکران شد. هومن سیدی که در چند فیلم اخیرش(«خشم و هیاهو» و «اعترافات ذهن خطرناک من») افت و خیزی در کارنامه فیلم سازی داشته، در فیلم اخیرش به حاشیهنشینهایی توجه کرده که کمتر در دل جامعه دیده میشوند و گویا هویتی برای زندگیکردنشان ترسیم نشده است.
کارگردان «مغزهای کوچک زنگ زده» با فرم مناسب افرادی را برای تعریف قصه آدمها انتخاب کرده که مخاطب را به تامل و اندیشیدن به آدمهای حاشیه نشین در این شهر بزرگ وا میدارد. از نقاط قوت این فیلم بازی فرهاد اصلانی است که حرف تازهای برای گفتن دارد و به خوبی از پس نقش برآمده است.
کاراکتر پسری که پس از سالها خانواده خود را در جشنواره میشناسد جزو بازیهای باورپذیر این فیلم بود که کارکردان به خوبی توانسته در قالب تصویر به مخاطب معرفی کند. طراحی صحنه و لباس متناسب با قصهای که روایت میشود و به عنوان پتانسیل قابل قول در کار به حساب میآید.
همچنین با توجه به اینکه فیلمنامه از مناسبات مرسوم فیلم ساز در سینمای ایران به دور است استفاده از چهرههای سینمایی برای جذب مخاطب در کنار تلخی که در قصه نهفته است تا حد زیادی توجه اهالی رسانه را به خود جلب کرد.
دومین فیلم شب گذشته 17 بهمن ماه جشنواره فیلم فجر «امپراطور جهنم» بود. شیخ طادی کارگردان اثر با ثبت این فیلم در کارنامه اش نشان داد که پس رفتی در فیلمسازی داشته و تعریف قصه با لکنت همراه بوده است.
سومین فیلم پنجمین شب جشنواره به «عرق سرد» سهیل بیرقی اختصاص داشت. این فیلمنامه الهام گرفته از مضمون واقعی است و قصه آن به اختیاراتی اشاره دارد که به مردان یک جامعه مردسالار داده شده است. بیرقی با «عرق سرد» مخاطب را با این پرسش روبرو میکند که به حق و حقوق نیمی از جامعه چطور بها داده میشود؟
سوژه و موضوع اصلی فیلم به مخاطب یادآوری میکند که در فعالیتهای اجتماعی، با کنار هم قرار گرفتن مردان و زنان جامعه هویتمند میشود و اگر در این خصوص ظلم به هر کدام از این طیفها نشود طبیعتا در راه شکوفایی و سربلندی انسانهایی که در جامعه به صورت مسالمتآمیز زندگی میکنند، معضلی بوجود نمیآید.
با توجه به فیلم قبلی فیلمساز، وی در طرح این معضل و پرداختن به آن در فیلم جدیدیش در طرح قصه، پرداخت به آن و فرم مناسبی که بتواند با مخاطب برقرار کند به موفقیت چشمگیری دست پیدا کرده به طوریکه این آثار گامهای روبه جلو در فیلمسازی او به حساب میآید.
از نقاط قابل قبول این فیلم باید به بازیهای یکدست و روان بازیگران اشاره کرد و در این خصوص بازی سحر دولتشاهی، باران کوثری و امیر جدیدی بیش از سایر بازیگران به چشم میآید. باران کوثری برای حضور دراین فیلم 22 کیلو وزن کم کرده تا نقش زنی که کاپتان تیم فوتسال بانوان است را به صورت قابل قبول و واقعی بازی کند.
فیلم «عرق سرد» از ریتم مناسبی برخوردار است اما در صحنههای بازیهای فوتسال، کارگردان میتوانست با دقت بیشتر و پرداختن به جزئیات صحنههای متفاوت و بهتری را به مخاطب نشان دهد. فیلمساز در ارائه معضلی که به واسطه مطرح کردنش قصد جذب مخاطب را دارد، بسیار موفق عمل کرده است.
از حواشی سیوششمین جشنواره فیلم فجر پرداختن به معضلات اجتماعی به زبانی دیگر است. در این دوره سینمای اجتماعی به روشهای مختلف مورد توجه قرار گرفته اما کمتر فیلم و فیلم سازی توانسته حق مطلب را در این خصوص به درستی ادا کند. برای پرداختن به سینمای اجتماعی احتیاج به نگاه واقعبینانه برای طرح معضلاتی که رد جامعه با آن دست به گریبان هستیم وجود دارد. در حالی که در اینجا پرداختن به پژوهش خود را بیشترنشان میدهد.
متأسفانه در کنار گروههای فیلمسازی و آثار این دوره، به نگاه اجمالی به تیتراژ فیلمها میتوان توجه کرد که هنوز برای مینماگران از اهمیت لازمه برخوردار نیست و به همین علت هم اکثر معضلات در قالب سینمای اجتماعی باورپذیر برای مخاطبان جلوه نمیکند.
انتهای پیام/