دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نگاهی به فیلم‌های روز چهارم جشنواره؛

نگاه‌های شبه روشنفکرانه در کنار کنایه‌های سیاسی

چهارمین روز از سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، در کاخ رسانه شاهد اکران فیلم‌هایی بودیم که در راس آن‌ها فیلم جدید ابراهیم حاتمی‌کیا قرار داشت، فیلمی که گرچه نوزدهمین اثر این فیلمساز است اما فاصله زیادی با دیگر آثارش دارد، «به وقت شام» در کنار دو فیلم از دو کارگردان اول اکران شد، فیلم‌هایی که از تمامی جهات با هم متفاوت بودند.
کد خبر : 258614

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، روز چهارم جشنواره در سینمای رسانه‌ها فیلم‌های «امیر» به کارگردانی نیما اقلیما، «خجالت نکش» به کارگردانی رضا مقصودی، و «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا برای اهالی رسانه به نمایش درآمد که با بازتاب‌های متفاوتی روبرو شد.


فیلم سینمایی «امیر» اولین اثر سینمایی نیما اقلیما رسما سینما نیست!؛ «امیر» به هیچ قاعده و چهارچوب تثبیت شده‌ای در سینما وفادار نیست. حتی به سینمای آوانگارد! چرا که سینمای آوانگارد هم بالاخره برای خود اصول و قواعدی ثابت داشته و دارد.


شخصیت‌ها به هیچ وجه در این فیلم شکل نمی‌گیرند حتی در چارچوب تیپ هم قرار نمی‌گیرند؛ مهمترین نکته فیلم شکل فیلمبرداری نامتعارف آن است، فیلمبرداری با قاب‌های خالی و هدروم‌های زیاد که در سینمای کوتاه و فیلم‌های تجربه‌گرای ایرانی هم نمونه‌اش دیده نمی‌شود!


«امیر» هیچ چیز ندارد، قطعا اکران موفقی نخواهد داشت و اصلا معلوم نیست برای چه به جشنواره راه پیدا کرده است! فیلمی که در فضای شبه روشنفکرانه دست و پا می‌زند و کارگردان با صدای استفراغ و دود سیگار به آن قوام بخشیده است.



کمدی «خجالت نکش» اثری مفرح و متفاوت در سینما است که قطعا در زمان اکران می‌تواند با بازتاب‌های خوبی مواجه شود و مخاطبان را به سالن‌های سینما بکشاند. سوژه بکر، بازی‌های روان و عالی احمد مهرانفر و شبنم مقدمی از جمله امتیازات اولین اثر رضا مقصودی در مقام کارگردان است.


شوخی‌‌های فیلم عمدتا درست، به‌جا و هوشمندانه هستند و مقصودی برای خنده گرفتن از تماشاگر، با وجود این که سوژه دست او را باز می‌گذاشت، وارد پرده ‌دری نشده و از همین رو فیلم علی‌رغم موضوع خود، یک اثر سالم برای تماشای خانواده است.


اما کنایه‌های سیاسی فیلمساز به رئیس جمهور گذشته و تکرار شعار «ما می‌توانیم» پذیرفتنی نیست و معلوم نیست با چه هدفی فیلمساز این کنایه‌های سیاسی را در فیلمش گنجانده است!




«به وقت شام» تولیدی عظیم فارغ از روح، قصه و شخصیت‌پردازی است. ابراهیم حاتمی‌کیا در ساخت جدیدترین اثر سینمایی اش از تمام کاربلد بودن خود تنها برای تولید اثری بیگ پروداکشن استفاده کرده و با «به وقت شام» نشان داده که از داستان گویی و شخصیت‌پردازی غافل مانده است! البته این اتفاق صرفاً مربوط به جدیدترین فیلم او نمی شود و در چند اثر اخیر حاتمی کیا باز هم شاهد این اتفاق بوده‌ایم!


«به وقت شام» فیلمی است سرشار از نمایش صحنه های جنگی و اکشن که با استفاده از جلوه‌های ویژه کامپیوتری که البته متأسفانه خوب از کار درنیامده و حتی تصویرسازی حاتمی کیا از داعشی ها نیز کاریکارتورگونه است به نحوی که مخاطب با آنکه از نزدیک شناختی از داعش ندارد و تنها به واسطه اخبار و فضای مجازی با چهره پلید آن‌ها آشنا شده نمی‌تواند کمترین سنخیتی میان داده‌های ذهنی خود با تصویری که حاتمی کیا به وی ارائه می دهد برقرار کند.


«به وقت شام» از نظر دکوپاژ یادآور اکشن‌‌های هالیوودی است که از نظر زیبایی ‌شناسی قدم رو به جلویی برای حاتمی ‌کیا محسوب نمی‌شود. حاتمی‌کیا در جدیدترین اثر سینمایی خود حتی از نشان دادن اتفاقات مهیجی که در اکشن‌های قبلی اش دیده می‌شد نیز عاجز مانده؛ گویی این فیلم را کارگردان دیگری ساخته که ربطی به کارگردان «بادیگارد» و «چ» ندارد! یادآوری صحنه های بی نظیر سقوط هلیکوپتر در «چ» و یا سکانس نهایی «بادیگارد» با آن تعقیب و گریزهای بی نظیر در تونل مخاطب را به این تفکر وا می دارد که آیا سینمای حاتمی کیا تمام شده است؟


در «به وقت شام» حتی از دیالوگ‌نویسی‌های درخشان و جذاب دیگر آثار حاتمی‌کیا هم خبری نیست. دیگر شخصیت‌هایی مانند «حاج کاظم» فیلم درخشان «آژانس شیشه‌ای» در این فیلم دیده نمی‌شوند!



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب