سروشمحلاتی: فکر را اگر آزاد نگذارید دیگر فکر نیست/ قاعده لطف را امام(ره) و آیتالله خوئی قبول نداشتند
به گزارش خبرنگار سیاسی آنا، این استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم با طرح این پرسش که «آیا فکر کردن یک خطر است؟»، سخن خود را اینگونه آغاز کرد که «ما معمولاً فکر کردن را برای رهایی از خطر میخواهیم. وقتی با خطری روبهرو میشویم برای رفع آن فکر میکنیم. وقتی راه را نمیدانیم فکر میکنیم تا آن را تشخیص دهیم؛ ولی آیا فکر کردن خود مخاطرهآمیز است؟»
سروشمحلاتی با تأکید بر این اصل که «خطا در فکر انسانی وجود دارد و وجود آن نیاز به استدلال ندارد»، ادامه داد: اگر غیر از این فکر کنیم به این معناست که همه آرا و اندیشههای موجود از اعتبار برخوردارند.
او با بیان اشاره به اصل وجود اختلاف نظر بین انسانها در طول تاریخ گفت: فکر کردن بدون مخاطره نیست. آنکه دعوت به فکر کردن میکند باید راهکارهایی را نیز برای حذف یا کاهش مخاطرات آن ارائه دهد.
سروشمحلاتی با اشاره به دیدگاهی سابقهدار بین علما که بر مبنای آیه «وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا»، معتقد است اگر کسی بر اساس قاعده، فکر و تلاش کند خداوند راه صواب را برای او تضمین کرده است، گفت: این نگاه، در عین حالی که نگاه کلامی است ولی آثار دنیوی و اجتماعی خود را هم دارد. طبق این نگاه، از کل مردم دنیا آنان که غیرمسلمان هستند جملگی مقصرند، کوتاهی کردهاند و همه جهنمی هستند.
حضرت علی(ع) میفرماید ایمانها دو جور است؛ بعضیها مستقر است و بعضی نوسانات دارد. اگر به شما رسید که فردی به نتایج غلط فکری رسیده و زمین خورده است، فَقِفُوهُ؛ دست نگه دارید، قضاوت نکنید، نگویید تمام شد، نفله شد، بیچاره شد، قضاوت قطعی نکنید، انسان تا آخرین لحظه حیات امکان تحول دارد |
استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: با این تلقی تاریخی که بین اصولیان ما مطرح است، ما نباید کفار را به دو دسته کفار قاصر و کفار مقصر تقسیم کنیم. طبق این دیدگاه، ما شخص قاصر نداریم و همه مقصرند. همه به نحوی کوتاهی کردهاند.
سروشمحلاتی در ادامه این نشست، به کلمات امیرالمؤمنین اشاره کرد و گفت: تأکید مطلق ایشان روی ارزش فکر کردن بسیار شگفتآور است. در غررالحکم از حضرت نقل شده است: «إذا قدمت الفکر فی جمیع أفعالک حسنت عواقبک فی کل أمر»؛ اگر در جمیع اعمالت پیش از آن فکر کنی عواقب کار تو در همه موارد پسندیده خواهد بود.
استاد درس خارج فقه و اصول افزود: سؤال اینجاست که آیا حضرت احتمال اشتباه را اینجا منتفی میدانند؟ غرر شرح بسیار خوبی به فارسی دارد از مرحوم آقاجمال خوانساری که سالهای قبل از انقلاب برخی استادان آن را تصحیح کردند و چاپ شد. ایشان دو احتمال را درباره این کلام حضرت علی(ع) مطرح میکند؛ یکی اینکه این یک استیعاب عرفی است نه منطقی، یعنی در اکثر قریب به اتفاق امور کسی که با فکر عمل میکند به نتایج خوبی میرسد. احتمال دوم آقاجمال این است که همان جایی هم که انسان اشتباه میکند ولی با فکر اقدام کرده است در مقایسه با کسانی که بدون فکر عمل کردهاند، ارزشمند است. مزیتش این است که انسان وقتی عادت به فکر میکند. کسی که با فکر عمل کرده بعدا هم نزد خداوند معذور است. خود همین معذور بودن هم باارزش است.
وی در این زمینه به جملهای از حضرت علی(ع) اشاره کرد که در میان اعراب نیز به ضربالمثل تبدیل شده است و گفت: حضرت در نهجالبلاغه دارند که گاهی تیرانداز تیر را میاندازد ولی تیر او به خطا میرود. این را باید بپذیریم. یک واقعیت است که انسان در اقدامات و رفتارها دچار خطاست. ما معصوم نیستیم.
سروشمحلاتی با طرح این پرسش که «آیا حضرت علی(ع) برای کاهش این خطاها هم راهکاری پیشنهاد میکند؟»، گفت: یکی از راهکارهای حضرت در این باره، راهکار درونی است. حضرت میفرمایند «مَن عشق شیئاً، اعشی بصره»؛ در واقع، تعلقات خاطری که انسان به برخی موضوعات دارد باعث میشود نتواند درست فکر کند.
این استاد حوزه علمیه قم راهکار دیگر امیرالمؤمنین را در این باره، راهکار بیرونی دانست و توضیح داد: وقتی فضای اندیشیدن و ارائه آرای مختلف باز شود و تضارب آرا و امکان نقد باشد، فکر صاف میشود و لغزشهای اندیشه کاهش مییابد.
وی در اینباره به حکمت 173 نهجالبلاغه اشاره کرد و گفت: حضرت میفرماید «من استقبل وجوه الآرأ عرف مواقع الخطأ»؛ یعنی کسی که از این سعه صدر برخوردار است که از آرای مختلف استقبال میکند، موارد خطا و لغزش را میتواند کشف کند.
وی افزود: مفهوم این جمله این است که کسی که راهها را میبندد و میگوید این است و جز این نیست و در این گفتن هم به افکار دیگران مراجعه نمیکند و نظر خود را به شکل جزمی بیان میکند و میگوید مسئله تمام است، این جای لغزش دارد. چنین تفکری مخاطرهآمیز است.
سروشمحلاتی با بیان اینکه «اگر این طرز فکر در قلمرو اندیشه یک شخص باشد، شاید خیلی اتفاق خاصی نیفتد»، گفت: اما در یک جامعه اگر، مدیریت بسته باشد، کسی نمیتواند حرفی بزند و نظری بدهد. در شکل اول خطر متوجه یک شخص است اما اینجا خطر متوجه جمع است. مگر یک شخص چنین حقی دارد که نسبت به امور مربوط به همگان، یکتنه و بسته تصمیم بگیرد و راه تضارب افکار را ببندد؟
وی در ادامه با تأکید بر اینکه «اگر کسی ادعا کند که هرگز فکرش خطا نمیرود، خودش اولین خطا را مرتکب شده است»، افزود: امیرالمؤمنین میفرماید «فإنی لست فی نفسی بفوق أن أخطئ إلا أن یکفی الله من نفسی»؛ من خودم را به لحاظ خودم بالاتر از خطا نمیبینم. امکان خطا برای من هم به لحاظ خودم هست. البته اینکه لطف الهی به سراغ انسان بیاید و از انسان دستگیری کند، امکان دارد؛ بخصوص درباره حضرت امیر اصلا نمیتوان این را رد کرد که خداوند به او لطف و کمک کند. لذا حضرت فرمودند مگر خداوند از من دستگیری کند ولی من هم انسانم.
سروشمحلاتی با طرح این پرسش که «حالا که این امکان هست چه باید کرد؟»، گفت: راه را حضرت نشان میدهد. «ولاتکفوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل». پس، از گفتن گفتار حق و ارائه کردن مشورتهای عادلانه و دادگرانه خودداری نکنید و ابا نورزید چون اگر غیر از این باشد ما دچار خطا میشویم.
به گفته سروشمحلاتی، دو عامل در عبارات حضرت امیر(ع) در راه کاهش خطای فکر کردن وجود دارد؛ یک عامل بیرونی، غیبی و ماورایی که خداوند لطف کند و دوم، عامل متعارف، عینی و دنیوی به نام اظهارنظر دیگران.
وی افزود: اتفاقا حضرت این را جابهجا نکردند و نگفتند چون به من لطف الهی میشود همان کافیست؛ بلکه فرمودند با فرض همان لطف الهی، شما وظیفه خود را انجام دهید.
نمیتوان برای فکر ریلگذاری کرد
سروشمحلاتی تصریح کرد: یکی دیگر از نتایج قابل تأمل پذیرش امکان خطا در فکر انسان، این است که فکر مانند ریل آهن نیست که اگر انسان لوکوموتیوش در این ریل قرار گرفت دیگر جهت خود را یافته و میرود. علمای قدیم فکر را به گنجشکی تشبیه میکردند که هر لحظه روی شاخهای مینشینید، آرامش ندارد و پرتحرک است. اگر آزادش نگذارید دیگر فکر نیست و اگر آزادش بگذارید دیگر معلوم نیست کجا میرود. شما هم نمیتوانید ریل گذارید که اینجاها نرو و به این مسائل فکر نکن. فکر، خودش مسیر خود را باز میکند.
شهید مطهری میگفت اگر مردم در مسائلی که باید در آنها فکر کنند از ترس اینکه مبادا اشتباه بکنند، به هر طریقی آزادی فکری ندهیم یا روحشان را بترسانیم، هرگز فکرشان در مسائل دینی رشد نمیکند |
استاد خارج فقه و اصول با اشاره به توصیه ادبیات دینی ما به فکر کردن در مسائل دینی تأکید کرد: گاهی فکرها انسان را به ایمان نزدیک میکند و گاهی به کفر. اتفاقا حضرت امیر(ع) به این نوع فکرها هم بسیار دعوت میکنند. توصیه میکردند التفکر ساعه خیر من قیام لیلة؛ یکساعت فکر کردن بهتر از یک شب عبادت است. اما این تفکر، چگونه تفکری است؟ روایت پاسخ میدهد که وقتی از کنار خرابهای رد میشوید سؤالی کنید که ساکنان این بناها کجا رفتند؟ آنانی که آن را بنا میکردند و بر سر رسیدن به آن رقابت داشتند کجا هستند؟ وقتی یک میز را میبینیم فکر کنیم چقدر بر سر آن دعوا شده و چه افرادی گریبان هم را گرفتهاند.
سروشمحلاتی در این حال گفت: باید بدانیم وقتی در مسائل دینی فکر شود، معلوم نیست آخرش به چه میرسید. یکی از الزامات پذیرش فکر کردن این است که بپذیریم افراد که فکر میکنند، به نتایج مختلفی میرسند. طبیعی است که ممکن است به نتیجه کفرآلود هم برسند.
وی با بیان اینکه «نتیجه فکر کردن، قطعی و روشن نیست»، گفت: لذا حضرت امیر میفرمایند نسبت به ایمان افراد زود قضاوت نکنید. هنوز فرد به نقطه پایان نرسیده است. انسان تا لحظه مرگ در حال تحول و دگرگونی است.
سروشمحلاتی به جملهای در خطبه 189 نهجالبلاغه اشاره کرد که میفرماید: فَمِنَ اَلْإِیمَانِ مَا یَکُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِی اَلْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا یَکُونُ عَوَارِیَّ بَیْنَ اَلْقُلُوبِ وَ اَلصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ فَإِذَا کَانَتْ لَکُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى یَحْضُرَهُ اَلْمَوْتُ.
وی در این باره گفت: این جمله بسیار زیبایی است به ویژه برای دوره ما که قضاوت کردن درباره افراد هم خیلی ساده شده و هم خیلی قطعی و جزمی است.
سروشمحلاتی توضیح داد: حضرت میفرماید ایمانها دو جور است؛ بعضیها مستقر است و در شرایط مختلف تغییری نمیکند و بعضی هم نوسانات دارد. بر اساس این تقسیم فرمودند که اگر به شما رسید که فردی این عقیده و افکار اشتباه را دارد یا رفتار غلطی از او سر زده است یا به نتایج غلط فکری رسیده و زمین خورده است، فَقِفُوهُ؛ دست نگه دارید، قضاوت نکنید، نگویید تمام شد، نفله شد، بیچاره شد، دست نگه دارید تا زمان مرگ او. قضاوت قطعی نکنید، او هنوز فرصت دارد و امکان تغییر هست. انسان تا آخرین لحظه حیات امکان تحول دارد.
او افزود: یک مطلبی را غزالی در احیاءالعلوم دارد که من به کسی لعن نمیفرستم. مرحوم شاهآبادی استاد عرفان امام هم دارد که من هیچ کسی را لعن نمیکنم، مگر کسی را که پیغمبر اکرم(ص) او را لعن کرده است. استدلالی هم که میآورد و مورد تأیید امام(ره) هم هست اینکه ما چه میدانیم که همین که من و شما فکر میکنیم آدم بدی است ممکن است در لحظه قبل از مرگ تغییری در او اتفاق افتاده باشد و در عالم آخرت آدم سعادتمندی باشد.
سروشمحلاتی با تأکید بر اینکه «یکی از نتایج پذیرش خطاپذیری فکر این است که قضاوت قطعی درباره افراد نکنیم و بدانیم ایمان بالا و پایین دارد»، گفت: نتیجه بعدی این است که نوع برخوردمان با فردی که در مسیر حق گام برداشته اما اشتباه کرده، متفاوت میشود.
شجاعت و انصاف حضرت علی(ع) درباره خوارج
جامعهای که خطرات فکر کردن و آسیبهای آن را میبیند و مزایای آن را نمیبیند چارهای جز تحدید فکرها ندارد |
وی در این باره به نگاه حضرت امیر(ع) به خوارج اشاره کرد و گفت: حضرت جمله سنگینی دارند. حال آنکه به دست خوارج به شهادت رسیدند و اتفاقا خوارج بسیار شدیدتر از معاویه با حضرت عداوت کردند و حتی ایشان تقریبا میدانست که اینها قاتلش خواهند بود؛ اما فرمودند: «لاتَقْتُلُوا الخوارِجَ بَعْدی فَلَیْسَ مَنْ طَلَبَ الحَّقَّ فَأخْطَأهُ کَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَأدْرَکَهُ» خوارج را پس از من نکشید. اگر ما الان با آنها میجنگیم چون شمشیر کشیدهاند و حاضر به بحث و استدلال نیستند. میفرمایند کسی که طلب حق میکند و به اشتباه میافتد مانند کسی نیست که به دنبال باطل است. بیان چنین سخنی خیلی شجاعت و خیلی انصاف میخواهد که شخصی مانند امیرمؤمنان دشمن خود را اینگونه بخواند که اینها طالبان حق بودند ولی خطا کردند. مقابله ما به خاطر آن شورشی است که مقابله با آن، اقتضای نظم اجتماعی بوده است.
سروشمحلاتی با بیان اینکه «پذیرش طبیعی بودن خطا در فکر بشر، نگاه را تغییر میدهد»، تصریح کرد: در مقابل، جامعهای که خطرات فکر کردن و آسیبهای آن را میبیند و مزایای آن را نمیبیند چارهای جز تحدید فکرها ندارد.
وی با اشاره به مشکل نشر کتاب بر مبنای نوع نگاه به فکر گفت: امروز در قلمرو نشر این بحث مطرح است؛ کتابی که دروغ و اهانت ندارد و بحث استدلالی است ولی به نتایج دیگری رسیده است، آیا میشود آن را منتشر کرد؟
او در پاسخ به این پرسش گفت: ائمه ما تأکید کردهاند که اگر میخواهیم حقیقت روشن شود باید افکار مختلف بیان شود. قرآن هم در این زمینه صراحت دارد؛ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ.
استاد حوزه علمیه قم افزود: فضایی برای شنیدن و تحمل کردن باید فراهم شود و اگر نشود اول قربانی، فکر و دین توأم با معرفت است. نتیجهاش این میشود که دایره خرافات هر روز گسترش مییابد و نوعی دیگر از دین جایگزین میشود.
امروز در قلمرو نشر این بحث مطرح است؛ کتابی که دروغ و اهانت ندارد و بحث استدلالی است ولی به نتایج دیگری رسیده است، آیا میشود آن را منتشر کرد؟ |
وی با اشاره به اهداف فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی گفت: بنا نبود اینطور شود. سال 57 که ما در خیابانها بودیم و شعار میدادیم کسانی مانند شهید مطهری بحث میکردند و مردم میپذیرفتند. ایشان در کتاب جمهوری اسلامی آوردهاند «اگر مردم در مسائلی که باید در آنها فکر کنند از ترس اینکه مبادا اشتباه بکنند، به هر طریقی آزادی فکری ندهیم یا روحشان را بترسانیم، این مردم هرگز فکرشان در مسائل دینی رشد نمیکند و پیش نمیرود. دینی که از مردم در اصول خود تحقیق میخواهد (و تحقیق هم یعنی به دست آوردن مطلب از راه تفکر و تعقل) خواه ناخواه برای مردم آزادی فکری قائل است.».
در پایان این نشست، یکی از حاضران از سروشمحلاتی پرسید: برخی تلاش دارند بر مبنای قاعده لطف، نوعی عصمت را برای افرادی به اثبات برسانند و آنها را معصوم و بری از خطا جلوه دهند، نظر شما درباره قاعده لطف چیست؟
سروشمحلاتی در پاسخ گفت: اولا اینگونه نتیجهگیری از قاعده لطف محل اشکال است و ثانیا در زمان ما دو تن از عالمان برجسته معاصر، یعنی مرحوم آیتالله خوئی(ره) و همچنین امام خمینی(ره) قاعده لطف را اساسا قبول نداشتند. بنا بر این، اینکه عدهای بخواهند با طرح چنین موضوعی نوعی عصمت را برای افراد قائل شوند، از نظر علمی وجاهتی ندارد.
انتهای پیام/