دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

از سقوط جوان عاشق تا سقوط «ماه عسل»!

آقای احسان علیخانی مجری برنامه «ماه عسل» در اولین قسمت این برنامه در ماه رمضان 94، زوجی را به برنامه دعوت کرده بود که پسر به نام «مهدی» در دوران نامزدی برای اثبات عشق خود به دختر، خودش را از ارتفاعی چند متری به پایین پرت کرده اما به هر حال جان سالم به در برده بود.
کد خبر : 24277

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، حسام‌الدین قاموس مقدم در یادداشتی در ایسنا نوشت:


«همین که یک برنامه تلویزیونی نقد می‌شود، یعنی دیده شده است؛ البته این لزوما به معنای خوب‌بودن یک برنامه نیست». از سوی دیگر «انتقاد به بخشی از یک مجموعه به معنای زیر سوال بردن کل آن مجموعه نیست». این دو گزاره برای روشن شدن تکلیف مخاطب با نوع نگاه این نوشتار است.


صحبت از «ماه عسل» است؛ برنامه‌ای تلویزیونی که در ساعتی پربیننده در ماه مبارک رمضان روی آنتن شبکه سوم سیما می‌رود و قطعا بینندگان زیادی دارد. نگارنده این سطور، قضاوتی نسبت به کلیت این برنامه و مجری احتمالا توانمند و پرطرفدار آن ندارد اما زمانی که یک موضوع در شبکه‌های اجتماعی یا حتی محافل و گعده‌های فامیلی و دوستانه، به حد نسبتا زیادی مورد بحث و نقد قرار می‌گیرد، نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت و حداقل ماجرا این است که نسبت به آن حساسیتی برای پیگیری و واکاوی ایجاد می‌شود.


بر اساس آنچه روز 28 خردادماه از تلویزیون پخش شد، آقای احسان علیخانی مجری برنامه «ماه عسل» در اولین قسمت این برنامه در ماه رمضان 94، زوجی را به برنامه دعوت کرده بود که پسر به نام «مهدی» در دوران نامزدی برای اثبات عشق خود به دختر، خودش را از ارتفاعی چند متری به پایین پرت کرده اما به هر حال جان سالم به در برده بود.


دعوت از این زوج بسیار جوان، ساده و محجوب و اظهارات آنان در مقابل چشم میلیون‌ها مخاطب و چند زوج جوان دیگر که در استودیو حضور داشتند، متضمن نکاتی است. البته بخشی از این نکات به نحوه اجرای مجری «ماه عسل»، ادبیات او و شوخی‌ها و طنازی‌ها و طرز برخوردش با مخاطب و میهمانان بازمی‌گردد که موضوع این نوشته نیست و اینجا صرفا اصل موضوع یعنی ماجرای آن زوج جوان مورد اشاره قرار می‌گیرد.


کاری که این جوان به نام مهدی مدعی است چند سال قبل انجام داده، «اقدام علیه تمامیت جسمانی خود» نام دارد. شاید فرق آن با مقوله «خودکشی» در هدف، انگیزه و انگیزش آن باشد زیرا در «خودکشی»، هدف «سلب








وقتی یک نوجوان می‌بیند که فردی با روایت کار ناهنجار خود، مشهور و معروف می‌شود، او را به تلویزیون می‌آورند و در پایان هم بچه‌اش را می‌آورند و گویی زندگی شیک و بی‌دغدغه‌ای دارد، چه الگویی برای آینده‌اش شکل می‌گیرد؟ آن دختر جوان (در زمان بروز اتفاق نوجوان) که از نامزدش خواسته دست به عملی بچه‌گانه بزند و حالا در قامت یک مادر هم ظاهر شده و به «ماه عسل» آمده، چگونه الگویی برای دختران نوجوان خواهد بود؟

حیات از خود» به انگیزه «رهایی از موقعیت فعلی» و با انگیزش شکست‌های عاطفی یا آسیب‌های اجتماعی و خانوادگی یا حتی فشار ناشی از ترس بی‌آبرویی و ... است اما در مورد این جوان، «خودکشی» اتفاق نیفتاده و فرد فقط به دنبال «اثبات» و «ابراز وجود» بوده است که طبیعتا باید زنده می‌مانده و از این اثبات و ابراز وجود، فایده‌ای می‌برده و اتفاقا همین‌طور هم شده است. اما اینجا بحث بر سر نام و نوع عمل مهدی نیست بلکه ماجرای اصلی، اتفاقی است که روی آنتن سیما در یک ساعت پرمخاطب روی داده است.


در واقع ما از تلویزیون، کسانی را می‌بینیم که یک اقدام کاملا احساسی و جنون‌آمیز و به حکم قاعده فقهی «لاضرر» یک اقدام برخلاف موازین شرعی را در میان نغزگویی‌ها و بذله‌های مجری برنامه با غرور و خنده روایت می‌کنند و به گفته برادر دختر که او هم در استودیو حضور دارد، این یک راز چندساله بوده که حالا در محضر بینندگان برنامه «ماه عسل» فاش می‌شود.


1. شکل کلی کار مهدی، تفاوتی با «خودکشی» ندارد. وقتی مطبوعات و خبرگزاری‌ها چندین سال است که از انتشار اخبار و تصاویر مربوط به خودکشی منع می‌شوند و به محض انتشار این قبیل اخبار باید پاسخگوی جاهای مختلفی باشند، چرا این کار برای رسانه ملی مباح است و حالا با استفاده از ظرفیت برنامه «ماه عسل»، این عمل وحشتناک با خودافشایی یک جوان را رسمیت می‌بخشد؟ این رسمیت‌بخشی از آنجا برداشت می‌شود که تا انتهای این برنامه، هیچ تقبیحی رخ نمی‌دهد و قهرمان داستان نهایتا می‌گوید «من پشیمان نیستم». اهالی «ماه عسل» به خوبی می‌دانند که برنامه‌شان مخاطب فیلترشده ندارد و همه افراد از هر سن و سالی پای این برنامه می‌نشینند. وقتی یک نوجوان می‌بیند که فردی با روایت کار ناهنجار خود، مشهور و معروف می‌شود، او را به تلویزیون می‌آورند و در پایان هم بچه‌اش را می‌آورند و گویی زندگی شیک و بی‌دغدغه‌ای دارد، چه الگویی برای آینده‌اش شکل می‌گیرد؟ آن دختر جوان (در زمان بروز اتفاق نوجوان) که از نامزدش خواسته دست به عملی بچه‌گانه بزند و حالا در قامت یک مادر هم ظاهر شده و به «ماه عسل» آمده، چگونه الگویی برای دختران نوجوان خواهد بود؟


2. شاید گفته شود که به هر حال زندگی مردم عادی هم باید جایی روایت شود. اصلا روایت‌شدن زندگی مردم معمولی و عادی خیلی هم چیز خوبی است و اینکه مدام تریبون‌ها و آنتن‌ها صرفا در اختیار مسئولان و مشهوران نباشد، رویداد مبارکی است که از این بابت باید به کسانی که در «ماه عسل» به این ابتکار دست زده‌اند تبریک و آفرین گفت اما از کسانی که تصمیم گرفته‌اند این زوج را به «ماه عسل» بیاورند باید پرسید که به نظر شما مهدی و همسرش نماینده چند درصد از زوج‌های جوان این مملکت هستند؟ آنگونه که خودشان می‌گویند، در زمان وقوع حادثه، این دختر جوان حدود 15 سال سن داشته است. چه تعداد از دختران امروز در این کشور در سن 15 سالگی پا در مسیر ازدواج می‌گذارند؟ اصلا باید گفت که اتفاقا این زوج، یک زوج معمولی نیستند. دقیقا به خاطر همین غیرعادی‌بودنشان هم بوده که مهمان «ماه عسل» شده‌اند. حالا اگر قرار بود روایتی از موفقیت‌های مادی و معنوی‌شان بشود، باز جای دفاع داشت اما داستان سقوط - آن هم با آن نوع پرداخت - چندان راهگشا و درس‌آموز به نظر نمی‌رسد. علاوه بر این، کسانی که از بیرون به ما نگاه می‌کنند، با دیدن چنین اتفاقی، چه قضاوتی درباره جوانان این مملکت خواهند داشت؟ فراتر از اینها، الان چراغ بزرگ «که چی؟» مدام در حال چشمک زدن است. ما آخر هم نفهمیدیم که یک ماجرای کاملا شخصی و لحظه بسیار کوچک و دونفره یک زوج جوان که شاید برای آن دو حتی یک نقطه عطف تاریخی باشد اما بدون شک برای دیگران نهایتا در حد خاطره‌ای جالب و عجیب، چه میزان حائز اهمیت بوده و قرار بوده چه مشکلی از مخاطبان «ماه عسل» را حل کند که یک برنامه کامل، آن هم در روز اول ماه مبارک رمضان را به آن اختصاص داده‌اند. مخاطب آخر هم نفهمید کار مهدی خوب بوده یا بد، کار دختر جوان درست بوده یا غلط و بالاخره چرا این زوج با این خاطره باید مورد توجه باشند. در این موضوع، رسانه‌ای به بزرگی رسانه‌ ملی، دقیقا کدام یک از کارکردهای رسانه را به منصه ظهور رسانده است؟


3. ویژه‌برنامه‌های ماه مبارک رمضان، اصولا به این دلیل «ویژه»‌برنامه‌اند که مختص این ایام هستند و این ایام هم ویژگی‌های خاص خود را دارد که معنویت و فضای اشتیاق به بندگی خدا، از بارزترین ویژگی‌های آن است. بر این اساس، ویژه‌برنامه‌های ماه مبارک رمضان هم باید این خاصیت را داشته باشند. حال سوال اینجاست که «ابراز وجود یک جوان و اثبات عشق از طریق سقوط آزاد از طبقه دوم یک ساختمان» و روایت آن بدون هیچ تقبیح، منفی‌نگری یا حتی ضمیمه‌کردن حداقل یک نظر کارشناسی، چه نسبتی با معنویت ماه مبارک رمضان دارد که ویژه‌برنامه «ماه عسل» به آن پرداخته است؟ بدون شک، بخشی از آیتم‌های این برنامه، آنگونه که اغلب مخاطبان آن می‌گویند، معمولا واجد رگه‌هایی از معنویت و عشق به خدا و معجزه و ... است اما لااقل در ماجرای این زوج جوان، کسی رد پایی از خدا ندید جز در آنجا که این جوان زنده مانده که البته هرگز به ماجرای زنده‌ماندن مهدی هم پرداخته نشد!


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب