معمولا آثار کلاسیک را تقدیس میکنیم و کمتر آنها را میخوانیم
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی شهر کتاب مرکزی، مهدی غبرایی در ابتدای این مراسم گفت: «متاسفانه هنوز ترجمه جدید کاوه عزیز را نخواندهام و طبیعتاً نمیتوانم درباره ترجمه اثر صحبت کنم بنابراین ترجیح میدهم درباره خود مترجم یعنی آقای میرعباسی سخن بگویم. طی 20 سالی که با میرعباسی دوست بودهام، او را انسان بینظیری یافتم که آماده هر بحث و گفتگویی درباره سینما و ادبیات است و همیشه مشکلات را با روی گشاده حل میکند. شخصاً هرگاه با معنای لغتی در زبان اسپانیایی، فرانسه یا انگلیسی دچار مشکل بودهام، از ایشان کمک خواستهام و ایشان هم با علاقه جواب داده است.»
وی اضافه کرد: «البته ایشان هم در برخی موارد برای تصمیمگیری با من مشورت کرده است و طی این سالها، کمتر اتفاق افتاده که بین ما دلخوری پیش آید، به خصوص که ایشان همواره انتقادپذیر هم بودهاند و اگر موردی پیش میآمد، با روی گشاده آن را میپذیرفت و اصلاحش میکرد.»
غبرایی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: «از آنجاکه میرعباسی به سه چهار زبان مسلط است، با تطبیق اثر به زبانهای دیگر، کجفهمیها و نقایص را اصلاح میکند هرچند که هرگز نسبت به این دانش زبانی فخر نفروخته است.»
مترجم «کافکا در کرانه» همچنین گفت: «کاوه منهای اینکه یکی از مترجمان برجسته رمانهای کارآگاهی است، قریحه نویسندگی نیز دارد و دو رمانی که نوشته، با استقبال مواجه شده است و گویا قصد ادامه این کار را هم دارد، من هم امیدوارم این مجال را پیدا کند چراکه من همیشه معتقد بودهام تعداد مترجمها زیاد است و زمانه، نهایتاً آن را که شایسته است، غربال میکند اما کار نویسنده، به خودش تعلق دارد و کسی نمیتواند همانند او بنویسد بنابراین کسی که مایه نوشتن دارد، باید بنویسد.»
کمدی الهی برخلاف ارداویرافنامه، وجه دراماتیک و پویایی دارد
علی شروقی، روزنامهنگار دیگر میهمان این نشست نیز با بیان اینکه ترجمه دوباره کمدی الهی، اتفاق فرخندهای بوده است، گفت: «ترجمه دوباره آثار کلاسیک، باعث یادآوری شاهکارهای ادبی برای علاقهمندان میشود چراکه ما معمولا آثار کلاسیک را تقدیس میکنیم و کمتر آنها را میخوانیم. این اتفاق گاهی حتی درباره متون کلاسیک خودمان هم رخ میدهد در حالی که اگرچه متون کلاسیک با ما فاصله تاریخی و زمانی دارند اما هنوز هم نکات جدید و تازهای دارند که بخواهیم آنها را بدانیم و دربارهشان بخوانیم.»
وی ادامه داد: «به نظر من کاری که در مواجهه با متون کلاسیک باید انجام دهیم این است که ظرفیتهای هنری و پرداخت نشده این آثار را بازیابی و بازشناسی کنیم به عنوان مثال شکل مدرن سفری را که در کمدی الهی دانته اتفاق میافتد، در «حرامیان» فاکنر میتوانیم مشاهده کنیم. یا مثل همین کاری که آقای میرعباسی در ترجمهشان از کمدی الهی کرده و برای ترجمه، سراغ ادبیات قدیم ایران رفتهاند.»
این منتقد همچنین اظهار داشت: «به نظرم ظریفترین نکات را درباره کارها و آثار کلاسیک، نه منتقدان که شاعران و نویسندگان درمییابند مثل درس گفتارهای ناباکوف که خانم فرزانه طاهری آن را ترجمه و طی آن، ظرافتهایی را در متون مختلف روشن کرده است، کاری که از یک منتقد برنمیآید.»
شروقی در ادامه گفت: «یکی دیگر از کارهای دانته در این کتاب، اشاره به تاریخ ایتالیا و پیوند زدن این موضوع به اثرش است. او از جزء به کل میپیوندد و حتی گاهی مسائل شخصیاش را هم در مرکز کار قرار میدهد، کاری که در نهایت یکی از بهترین صحنههای کمدی الهی را شکل میدهد.»
وی با اشاره به اینکه بسیاری، کمدی الهی دانته را نسخه مشابه ارداویرافنامه میدانند، گفت: «عدهای عقیده دارند ارداویرافنامه، متنی شبیه کمدی الهی است و حتی برخی این فضل تقدم را دلیل بر برتری ارداویرافنامه دانستهاند در حالی که اولاً این مساله، کمدی الهی را پایین نمیآورد و ثانیاً ایده، در ارداویرافنامه غالب است و این متن، در وهله اول، ادبی نبوده و درواقع تبلیغی بوده است اما کمدی الهی، فارغ از نیت نویسندهاش، در حال حاضر یک اثر ادبی و هنری محسوب میشود به خصوص که برخلاف متن ایستای ارداویرافنامه، یک پویایی خاص و همچنین وجه دراماتیک در اثر دانته مشاهده میکنیم.»
در سالهای ترجمه کمدی الهی، شعرهای کلاسیک میخواندم
کاوه میرعباسی، مترجم کمدی الهی دانته آخرین میهمان نشست معرفی این اثر بود و عنوان کرد: «اگرچه پیش از پیشنهاد ناشر برای ترجمه این اثر، کمدی الهی را به انگلیسی خوانده بودم اما 8 نسخه مختلف از این کار را بررسی کردم و متوجه شدم با اینکه کمدی الهی، شعری قافیه دار است اما ترجمههایی که از این اثر شده، قافیهدار نبوده مگر ترجمهای که از اسپانیایی خواندم.»
وی ادامه داد: «مترجم اسپانیایی اثر، از شعر سپیدی که نمایشنامهنویسان برای نوشتن استفاده میکنند، الگوبرداری کرده بود یعنی ساختار نحوی جمله را به هم ریخته بود و من هم از این ترجمه اسپانیایی الهام گرفتم؛ کاری که من آن را آشناییزایی مینامم. به این ترتیب، سعی کردم از شعر کلاسیک فارسی کمک بگیرم و اگرچه شاعر نیست اما براساس تفاوتی که قدما بین نظم و شعر قائل شدهاند، از صنایع شعری در ترجمه جدید کمدی الهی استفاده کردم.»
نویسنده «سین مثل سودابه» افزود: «نکته مهم در این میان آن بوده که نمیخواستم از زبان آرکائیک استفاده کنم مگر جایی که حس کردم استفاده از این شکل زبان، به آهنگ بهتر جمله کمک میکند بنابراین در دو سالی که این کار را ترجمه میکردم، شعرهای کلاسیک بسیار زیادی خواندم و بیش از همه نیز از شعرهای عطار الهام گرفتم. این در حالی بود که ترجمههای فرانسه و انگلیسی اثر، تنها در پی القا و انتقال مفاهیم مورد نظر دانته بودند و به لفظ وفادار نبودند.»
انتهای پیام/