دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
فرهاد وفایی‌فرد*

ما، کمیت گرایی و کیفیت گریزی‌مان

کد خبر : 236443

سرویس اندیشه خبرگزاری آنا: مردم هر جامعه­­‌ای به تناسب فرهنگ، تاریخ، جغرافیا، مذهب و سایر جنبه‌­های عمومی خویش، دارای رفتارها و خصلت­‌هایی هستند که برخی از آن‌ها پسندیده و برخی دیگر ناپسند قلمداد می­‌شود. جامعه‌­ای که بتواند خصلت‌‌های مثبت تاریخی و فرهنگی خود را برجسته و تقویت کند، به سمت تعالی خواهد رفت و برعکس، جامعه­‌ای که در گرداب کج­‌فکری­ها و کج­‌روی­ها غوطه‌­ور شود، رو به سوی اضمحلال خواهد بود.


در این چارچوب، جامعه­ امروز ایران نیز اگرچه دارای خصائص و مؤلفه‌­های مثبت فراوانی است، اما، متأسفانه از برخی آسیب­‌های فرهنگی و اجتماعی نیز رنج می­‌برد. یکی از این آسیب­‌ها، کمیت­‌گرایی و کیفیت­‌گریزی در افکار و رفتار ما ایرانیان است که در میان افراد با گرایش‌های سیاسی گوناگون دیده می­‌شود.


توضیح آن­که هر فکر و عملی دارای دو جنبه است: کیفیت و کمیت. کیفیت را می‌­توان به چگونگی، محتوا و ساختار یک پدیده ارتباط داد و کمیت را به ابعاد و اندازه آن. هم از منظر عقل، هم در دیدگاه دین و حتی با رویکرد اخلاقی، این واقعیت بدیهی به نظر می‌­رسد که کیفیت مقدم بر کمیت است. فارغ از بررسی تقدم کیفیت بر کمیت در اعمال و افکار انسان، چنین تقدمی در برنامه‌­ها و اولویت‌­های برنامه‌­ریزان و مدیران نیز باید در نظر گرفته شود و متأسفانه دقیقاً در همین نقطه است که جامعه امروز ایران دچار آسیب شده است. یک نگاه اجمالی به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور، می­‌تواند این دیدگاه را تأیید کند که در موارد متعددی کمیت مورد توجه و تمرکز قرار گرفته است و کیفیت قربانی چنین نگاه کمیت­‌گرایانه­‌ای شده است.


نظام آموزش عالی کشور نمونه بارز چنین رویکرد کمیت‌گرایانه‌ای است. در طول یک دهه گذشته آنچه در سیاست­گذاری­‌ها مورد توجه بوده است افزایش نوع دانشگاه­‌ها و ظرفیت پذیرش آن­ها در مقاطع مختلف تحصیلی و بی‌توجهی به گسترش کیفی نظام آموزش عالی بوده است. موضوعی که بارها مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است.


در سیاست­‌های فرهنگی از جمله تولید آثار سینمایی و تلویزیونی، تعداد روزنامه­‌ها و نشریات، همایش­ها، سمینارها و دوره­‌های آموزشی و ... نیز اوضاع به همین منوال است. در اقتصاد نیز اگر از رشد اقتصادی سخنی به میان می‌­آید، فقط از اعداد و ارقام بحث می‌­شود و جای موضوعاتی مانند "توسعه پایدار" که مقوله­‌ای است کیفی، خالی به نظر می­‌رسد. در سیاست نیز بیش از آنکه بر کارآمدی و روزآمدی قوانین تأکید شده باشد، پیوسته بر تعداد آن­ها افزوده شده است.


بنابراین به اعتقاد نگارنده فارغ از دلایل روان­شناختیِ کیفیت­‌گریزی و کمیت­‌گرایی در ذهن انسان ایرانی، یک شیوه غلط در نظام مدیریتی کشور ما وجود دارد و آن نفی تقدم کیفیت بر کمیت است؛ مدیر یک مجموعه از نفرات منصوب خود، و مدیر بالاتر از آن مدیر قبلی، کارشناسان از مجریان و مجلس از دولت و همه و همه، چشم به آمارها دارند. آمارهایی سراسر از مؤلفه­‌های کمی و خالی از شاخص‌­های بررسی کیفیت سیاست‌­های اجرایی. کمتر مدیری را می‌­توان یافت که در میان ارقام و نمودارها، به دنبال اثرگذاری سیاست‌­های مجموعه­ خود باشد و یا حداقل شاخص‌­هایی کیفی برای سنجش مجموعه تحت مدیریت خود برگزیند و این آفت نظام مدیریتی در جمهوری اسلامی است.


انقلاب اسلامی ما، انقلاب در کیفیت­ها بود. کیفیت حکمرانی، کیفیت رابطه مردم با حکومت، کیفیت اجرای احکام اسلام، و جمهوری اسلامی نیز باید ادامه­دهنده­ همین مسیر باشد. ذهن مدیران ما باید اصلاح شود. اگرچه در یک نظام اداری دارای اشکال، آمارها تعیین­کننده وضعیت مدیران است، اما مدیری در ذهن مردم می­ماند که به کیفیت­ها ارج نهاده باشد.


*کارشناسی ارشد علوم سیاسی


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب