سرویس اندیشه خبرگزاری آنا: مردم هر جامعهای به تناسب فرهنگ، تاریخ، جغرافیا، مذهب و سایر جنبههای عمومی خویش، دارای رفتارها و خصلتهایی هستند که برخی از آنها پسندیده و برخی دیگر ناپسند قلمداد میشود. جامعهای که بتواند خصلتهای مثبت تاریخی و فرهنگی خود را برجسته و تقویت کند، به سمت تعالی خواهد رفت و برعکس، جامعهای که در گرداب کجفکریها و کجرویها غوطهور شود، رو به سوی اضمحلال خواهد بود.
در این چارچوب، جامعه امروز ایران نیز اگرچه دارای خصائص و مؤلفههای مثبت فراوانی است، اما، متأسفانه از برخی آسیبهای فرهنگی و اجتماعی نیز رنج میبرد. یکی از این آسیبها، کمیتگرایی و کیفیتگریزی در افکار و رفتار ما ایرانیان است که در میان افراد با گرایشهای سیاسی گوناگون دیده میشود.
توضیح آنکه هر فکر و عملی دارای دو جنبه است: کیفیت و کمیت. کیفیت را میتوان به چگونگی، محتوا و ساختار یک پدیده ارتباط داد و کمیت را به ابعاد و اندازه آن. هم از منظر عقل، هم در دیدگاه دین و حتی با رویکرد اخلاقی، این واقعیت بدیهی به نظر میرسد که کیفیت مقدم بر کمیت است. فارغ از بررسی تقدم کیفیت بر کمیت در اعمال و افکار انسان، چنین تقدمی در برنامهها و اولویتهای برنامهریزان و مدیران نیز باید در نظر گرفته شود و متأسفانه دقیقاً در همین نقطه است که جامعه امروز ایران دچار آسیب شده است. یک نگاه اجمالی به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور، میتواند این دیدگاه را تأیید کند که در موارد متعددی کمیت مورد توجه و تمرکز قرار گرفته است و کیفیت قربانی چنین نگاه کمیتگرایانهای شده است.
نظام آموزش عالی کشور نمونه بارز چنین رویکرد کمیتگرایانهای است. در طول یک دهه گذشته آنچه در سیاستگذاریها مورد توجه بوده است افزایش نوع دانشگاهها و ظرفیت پذیرش آنها در مقاطع مختلف تحصیلی و بیتوجهی به گسترش کیفی نظام آموزش عالی بوده است. موضوعی که بارها مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است.
در سیاستهای فرهنگی از جمله تولید آثار سینمایی و تلویزیونی، تعداد روزنامهها و نشریات، همایشها، سمینارها و دورههای آموزشی و ... نیز اوضاع به همین منوال است. در اقتصاد نیز اگر از رشد اقتصادی سخنی به میان میآید، فقط از اعداد و ارقام بحث میشود و جای موضوعاتی مانند "توسعه پایدار" که مقولهای است کیفی، خالی به نظر میرسد. در سیاست نیز بیش از آنکه بر کارآمدی و روزآمدی قوانین تأکید شده باشد، پیوسته بر تعداد آنها افزوده شده است.
بنابراین به اعتقاد نگارنده فارغ از دلایل روانشناختیِ کیفیتگریزی و کمیتگرایی در ذهن انسان ایرانی، یک شیوه غلط در نظام مدیریتی کشور ما وجود دارد و آن نفی تقدم کیفیت بر کمیت است؛ مدیر یک مجموعه از نفرات منصوب خود، و مدیر بالاتر از آن مدیر قبلی، کارشناسان از مجریان و مجلس از دولت و همه و همه، چشم به آمارها دارند. آمارهایی سراسر از مؤلفههای کمی و خالی از شاخصهای بررسی کیفیت سیاستهای اجرایی. کمتر مدیری را میتوان یافت که در میان ارقام و نمودارها، به دنبال اثرگذاری سیاستهای مجموعه خود باشد و یا حداقل شاخصهایی کیفی برای سنجش مجموعه تحت مدیریت خود برگزیند و این آفت نظام مدیریتی در جمهوری اسلامی است.
انقلاب اسلامی ما، انقلاب در کیفیتها بود. کیفیت حکمرانی، کیفیت رابطه مردم با حکومت، کیفیت اجرای احکام اسلام، و جمهوری اسلامی نیز باید ادامهدهنده همین مسیر باشد. ذهن مدیران ما باید اصلاح شود. اگرچه در یک نظام اداری دارای اشکال، آمارها تعیینکننده وضعیت مدیران است، اما مدیری در ذهن مردم میماند که به کیفیتها ارج نهاده باشد.
*کارشناسی ارشد علوم سیاسی
انتهای پیام/