اعتراضهای تند امیرحسین صادقی در یک مصاحبه جنجالی
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، امیرحسین صادقی با گذشت سه فصل از جداییاش از استقلال ناگفتههای بسیاری از زمان حضورش در این تیم دارد؛ هرچند او وعده میدهد به زودی با انتشار کتابی در این زمینه خیلی از صحبتها را مطرح خواهد کرد اما صحبتهای جنجالی او روی خط برنامه آنتن حاوی نکات جالب توجهی بود که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم.
تحت هر شرایطی استقلالی ام
با اتفاقاتی که این اواخر افتاد همه چیز را زیر سوال برده اند و آدم دیگر نمی داند ملاک و معیار استقلالی بودن چیست. اما می توانم به جرات بگویم نسبت به خیلی از بازیکنان استقلال که حتی بیشتر از من در این تیم حضور داشته اند، استقلالی ترم. من خودم و خانواده ام، پدرم و پسرم استقلالی هستیم و تحت هر شرایطی هم استقلالی باقی می مانیم.
باپسر پنجعلی دعوا کردم که پرسپولیسی نشوم!
من 11 یا 12 فصل برای استقلال بازی کردم. سال 80 که خدمت مقدس سربازی را در تیم مقاومت به پایان رساندم، توسط اقای مرفاوی که مربی امیدهای استقلال بود به این تیم دعوت شدم. ولی قبلش دستیار اقای مرفاوی مرا برد سر تمرین پرسپولیس. همان اوایل تمرین و دقیقه 5 بازی با یکی از پسران آقای پنجعلی دعوایم شد و ساکم را برداشتم آمدم. بعد که ماجرا را برای آقای مرفاوی تعریف کردم کلی مواخذه ام کرد و مرا فرستاد خیابان لارستان دفتر آقای فتح الله زاده. آنجا یک پرس چلوکباب به من دادند و اولین قراردادم را با استقلال امضاء کردم. البته قراردادم با امیدهای استقلال بود ولی همان سال در چند بازی روی نیمکت بزرگسالان هم نشستم و بازی هم کردم. زمان آقای کخ بود و آن سال در لیگ سیزدهم شدیم.
همه چیزم از استقلال است
فصل بعد اقای قلعه نوئی هدایت تیم را بر عهده گرفتند و من و پیروز قربانی شدیم مدافعان استقلال. در واقع ما جایگزین سهراب بختیاری زاده و مهدی هاشمی نسب شدیم. من با استقلال سالهای متفاوتی را تجربه کردم. با این تیم سیزدهم و نهم هم شدم و قهرمانی را نیز تجربه کردم. در لیگ قهرمانان آسیا هم با پیراهن استقلال بازی کردم و می توانم به جرات بگویم هرچه دارم از استقلال است.
یک نفر دستور داد از استقلال بروم
من در مقطعی از استقلال جدا شدم و به تراکتور رفتم. در مقطعی هم برای صبا و مس کرمان هم بازی کردم ولی هیچ کس ندانست چرا من از استقلال جدا شدم. همین اواخر بعد از انتقاداتی که کردم، در صفحات مجازی حرفهایی را به من زدند و کلی فحش خوردم. تصورم بر این بود که من به خاطر پول استقلال را رها کرده ام اما هرگز اینطور نبود. من هروقت به جایی رسیدم که ماندنم برای باشگاه مشکل ایجاد می کرد، بدون هیچ حاشیه ای جدا شده ام و برای تیم محبوبم چالش ایجاد نکردم. آن سالی که من از استقلال رفتم تراکتور خیلی گفتند به خاطر پول بوده یا به خاطر آقای قلعه نوئی از استقلال جدا شدم. اما اجازه بدهید بگویم علت واحد و مهم جدایی من از استقلال تنها و تنها یک نفر بود. همان کسی که در تیم امید هم با اطلاعاتی که به آقای مایلی کهن داد باعث شد از تیم امید هم خط بخورم. ما به همراه استقلال با تیم النصر عربستان بازی داشتیم و باید با اختلاف 2 گل بازی را می بردیم تا صعود کنیم. ما بازی را 2 بر یک بردیم و حذف شدیم. بعد از همان بازی من به شرایط اعتراض کردم و به مسئولان تیم گفتم که با آن آدم مشکل دارم. در نهایت هم یک روز اقای فتح الله زاده مرا خواست و گفت باید از تیم بروی. در حالیکه اصلا دلم نمی خواست از استقلال جدا شوم. همان آقا باعث شد آقای مایلی کهن مرا از تیم ملی امید کنار بگذارد. ما تیم خیلی خوبی داشتیم که همه بازیکنانش ستاره های لیگ بودند. بازیکنانی مثل رحمتی، نصرتی، کاملی مفرد، برهانی، کعبی، بدوای، نویدکیا، علیزاده، لطفی و ... که متاسفانه نشد و ما یک المپیک را از دست دادیم. همان زمان خیلی ها می گفتند که مایلی کهن مرا به خاطر بازی تخته نرد از تیم امید خط زده ولی قسم می خورم که اصلا این بازی را بلد نیستم و تا به حال دستم به مهره های آن نخورده است.
پیروز بهترین زوج من بود
من از هر سال حضور در استقلال لذت می بردم حتی وقتی با این تیم سیزدهم شدم. اما آن سالی که هم قهرمان لیگ شدیم و هم قهرمان جام حذفی تیم دیگری داشتیم. یک تیم یکدل که نیت همه موفقیت وقهرمانی بود. همه بازیکنان برای هم سر می گذاشتند و متحد بودند. من در این سالها در کنار مدافعان زیادی بازی کردم. سهراب بختیاری زاده، مهدی هاشمی نسب، مهدی پاشازاده، محمد خرمگاه، پژمان منتظری، سبو شهبازیان، بیژن کوشکی، حنیف عمران زاده و ... اما به جرات می توانم بگویم بهترین مدافعی که با هم برای استقلال بازی کردیم پیروز قربانی بود. پیروز از من 3 سال بزرگتر است ولی همیشه در استقلال هوای مرا داشت. در کنار ما آقای محمود فکری دفاع آخر بود و همیشه با وجود ایشان خیال ما راحت بود. من با پیروز سالها رفاقت کردم. همیشه هم اتاقی بودیم و در کنار هم روزهای خیلی خوبی را تجربه کردیم.
با پیکان در آژانس کار می کردم
اولین پولی که از استقلال گرفتم 3 میلیون تومان بود. با این پول به همراه پدرم رفتیم و یک پراید خریدیم. البته قبل از آن با پیکان سفید پدرم رانندگی می کردم و در خیابان سهروردی در یک آژانس کار می کردم. بعد که کمی چهره شدم دیگر رویم نمی شد بروم آژانس و گذاشتم کنار.
ماجرای لکسوس فتح الله زاده
وقتی برای دریافت پول به باشگاه رفتم آقای فتح الله زاده گفتند پول ندارم. گفتم من الان مشکل دارم و پول میخواهم. گفت پول ندارم اما ماشین دارم و اصلا نمی دانستم ماشین چیست و فکر کردم پرشیا است و گفتم از حاج آقا چند میلیون هم بگیریم کلی است. اما وقتی رفتم پارکینگ دیدم لکسوس است و بعد هم خیلی زود سندش را زدند. بارها هم به من زنگ می زدند با توجه به طرح ترافیکی که داشت که سریعا بروم تعویض پلاک کنم و این شد که یک چیزی دستم را گرفت .
چرا سوئیس نرفتم ؟
اگر حساب کنید من هر فصل نصف قراردادم را نگرفتم اما مالیات قرارداد ها را چرا . مالیات من در این مدت یک میلیارد و دویست و شصت میلیون است و آن را خودم پرداخت کردم. بازیکنی که از جام جهانی برگردد مبلغ قراردادش را خودش مشخص میکند. من سال 2006 که از تیم ملی و جام جهانی برگشتم قراردادی با استقلال نداشتم. ما اردویی در اتریش به همراه تیم ملی داشتیم که یک مدیربرنامه گفت از تیم اف ث زوریخ پیشنهاد رسمی داری. قرارداد من با استقلال در آن موقع 150 میلیون بود. اگر استقلال را دوست نداشتم همان موقع می رفتم. آنها در لیگ قهرمانان اروپا بودند . الان فکر می کنم اگر می رفتم دست کم پسرم هم آنجا به دنیا می آمد و پاس سوئیسی می گرفت .قطعا وقتی 24 سالگی بروی اروپا کل فوتبالت هم تغییر می کند. اما آن زمان آقای قلعه نویی گفتند بیا و بعد که رشد کردی بعد برو. الان بروی شاید برایت خوب نباشد و بازی به تو نرسد. من همیشه دوست داشتم حرف بزرگترها را گوش کنم و ماندم . بعد از جام جهانی برزیل هم این اتفاق دوباره افتاد. باز هم قبول نکردم و کار با پدرم به دعوا کشید. پدرم استقلالی شش آتشه است اما میگفت در ایران نمان . چون آینده ات را خراب می کنی.می گفت نگاه کن کدام پیشکسوت اکنون شرایط خوبی دارد؟ من گفتم عیب ندارد و باشگاه را دوست دارم. اگر جام جهانی رفتم بدانند تلاش هواداران و حمایت آنها بوده و باید دینم را ادا کنم. البته یک پیشنهاد هم از قطر داشتم که به هرحال نرفتم .
درجام جهانی مصدوم بودم
اصلا آن زمان کسی فکر نمی کرد به تیم ملی دعوت شوم. من در مقدماتی جام جهانی دو بازی کرده بودم اما بعد از آن به برزیل رفتم. بعد از جام جهانی خیلی اتفاقات افتاد. حتی زمانی که در برزیل بودم خیلی ها با من در تماس بودند که چه اتفاقاتی علیه من رقم می خورد. حرف هایی که زده می شد و عکس العمل ها ذهن مرا به خودش درگیر کرده بود. همه میدانند درباره چه حرف میزنم. قبل از جام جهانی که در استقلال بازی می کردم مصدومیتی داشتم که به آقای قلعه نویی گفتم. گفتم اما هر چه شما بگویید گوش می کنم حتی اگر مصدوم شوم و جام جهانی را از دست دادم مشکلی ندارد. اردوی تیم ملی که رفتم مصدومیتم تشدید شد و در جام جهانی با فتق پاره بازی کردم و با کمک کادرپزشکی بازی می کردم.
یک اشتباه و گل مسی
در جام جهانی 2014 ما اصلا به آرژانتین فکر نمیکردیم. اقا کی روش برنامه اش روی نتیجه گیری در بازی اول مقابل نیجریه بود . یک ماه و نیم روی نیجریه کار می کردیم و بعد از بازی اول آنالیزها روی آرژانتین شروع شد. آقای کی روش مسی را مثل ماری تشبیه کرد که نباید اجازه بدهیم حرکت عمقی انجام دهد. ما جوری مقابل او قرار می گرفتیم که نتواند یارش را ببیند و با او یک – دو کند اما اشتباهی که در استقرار یکی از هافبک ها اتفاق افتاد باعث شد مسی کارش را بکند .
مسی که گل زد فتقم پاره شد
صحنه گل مسی هنوز جلوی چشمم است . او قوچان نژاد را جاگذاشت و توپ را زد . من برگشتم و دیدم که توپ وارد دروازه ما شد . به نظرم آن توپ را میشد گرفت. صحنه تلخی بود . بیایید درباره اش اصلا حرف نزنیم که اصلا فتق من فکر کنم روی آن صحنه پاره شد. ما نود دقیقه موفق شدیم حرکات او را کنترل کنیم اما تفاوت او در همان چند ثانیه بود.
علت نتیجه گیری کی روش
یکی از فاکتورهایی که تیم کی روش نتیجه می گیرد همین دیسیپلین و نظم است. 8 سال است کارش را شروع کرده و در 5 سال اخیر به بهترین شکل آن را اجرا می کند. حالا میگویند دفاعی است یا هر چیز دیگری. آقای قلعه نویی استاد بازی تهاجمی است و ما در مقطعی تیمی نبود که نتوانیم به آن گل بزنیم.
بازی عراق در جام ملتها
در بازی عراق در جام ملتها دوست داشتم بازی کنم . وقتی پولادی اخراج شد به نظرم می توانستم به تیم کمک کنم . به نظرم کاش دفاع می کردیم و در سیستم سه دفاعی برابر عراق قرار می گرفتیم. همان زمان دلم می خواست بروم از روی نیمکت به مربی بگویم اما ترسیدم که به او بر بخورد. آن زمان عصبانی هم بود از دست داور و فکر کردم نگویم بهتر است. البته او حرف بچه ها را گوش می کرد و پیشنهاد ها را حلاجی می کرد ...
درگیری لفظی با قلعه نویی
بعد از جام جهانی با مصدومیتی که داشتم در کلینیک باشگاه فیزیوتراپی می کردم. من از یک باشگاه قطری پیشنهادی 4 میلیاردی داشتم. لیگ قطر هم سه ماه بعد شروع می شد و من بعد از عمل هم 2 ماه بعد آماده بازی بودم. اما از شانس بد من همان زمان آقای حنیف عمران زاده در ترکیه مصدوم شد. حالا خیلی ها زیر آن قرارداد و شرایط میزنند اما در استقلال ماندم. ولی بدتر از آن حاشیه ها بود . من شرایط خوبی نداشتم و هجمه بزرگی علیه من شکل گرفته بود که امیرحسین با مصدومیت قرارداد بسته . فشار زیادی هم به آقای قلعه نویی وارد شد که ناخودآگاه باعث درگیری لفظی من و ایشان هم در آن مقطع شد.البته بعد آن دعوا من در تمرین حاضر شدم.
قراردادم را ببینید
می گفتند ملی پوشهای استقلال بعد از جام جهانی آماده نیستند که حرف بی راهی هم نبود. ما آن سال یک ماه و نیم تمرینات فشرده تیم ملی را داشتیم. ما در آن مقطع سفر آسیایی با استقلال هم زیاد داشتیم. ما باید با شرقی هم بازی می کردیم و رفتیم تایلند با بوریرام و بعد هم سئول کره جنوبی. بعد از آن به همراه خسرو حیدری، هاشم بیگ زاده و آندو تیموریان رفتیم آفریقا و اردوی سنگینی را داشتیم. باشگاه اما بعد از آن در جریان کامل مصدومیتم قرار داشت ؛ در این بین یک سری مرا جلوی هواداران قرار دادند که فلانی مصدوم است اما با استقلال قرارداد بسته است. اگر فکر می کردند اگر یک میلیاردی که با استقلال بستم زیاد است باید بدانند که خیلی ها هستند که بیشتر بستند اما من امیرحسین صادقی با عنوان ملی پوش و بازیکنی که در جام جهانی بوده این مقدار بسته است و چند سال اخیر هم بیش از 400 میلیون از قراردادم را بخشیدم.
عقده کاپیتانی ندارم
سر کاپیتانی یک سری اتفاقات افتاد که من همان موقع گفتم هیچ ادعایی ندارم. در ترکیه 4 بازیکن تیم را آوردند و آقای قلعه نویی گفتند خودتان تصمیم بگیرید برای بازوبند. همانجا از این جمع به دو نفر برخورد و رفتند. من خیلی به این موضوع فکر کردم. بچه بودم خیلی کاپیتانی را دوست داشتم. ولی مدت هاست به آن فکر نمی کنم. هر وقت بازوبند را می بستم نگاه می کردم که کسی اگر از من بزرگتر است بازوبند را به او بدهم. سال 89 که مجیدی به استقلال برگشت من با سابقه 8 ساله بازوبند را بدون اینکه کسی به من بگوید به ایشان دادم. بازوبند برایم عشق بود اما هدف نبود. من سالی که از تراکتور برگشتم خودم بازوبند را دست آقای رحمتی کردم. من صبای قم رفتم یک بار هم به ابوالفضل ابراهیمی نگاه نکردم و به آقای دایی گفتم بحث کاپیتانی را نکنید. امسال هم بعد از مصدومیتم کاپیتان تیم صادق بارانی است ؛یک بازیکن 26 ساله . او وقتی من مصدوم شدم کاپیتان شد و تیم شرایط خوبی داشت . دیدم او روحیه دارد خودم هم به آقای جلالی گفتم بگذارید صادق بارانی ببندد. مثال این است که بحث بازوبند است که ارزش دارد یک سری اتفاقات در تیم شکل دهد؟ من سالی که آقای حجازی در تیم بودند کاپیتان تیم بودم . موقعی که آقای نوازی، منصوریان و قربانی در تیم بودند و بازی نمی کردند بازوبند را بستم و کمبودی در این مساله احساس نمی کنم.
پاس عرضی هاشم
یکی ازبدترین فشارهایی که من تحمل کردم بازی با نفت تهران در سال جام جهانی بود. من مصدوم بودم وحتی نمیتوانستم گردنم را تکان بدهم و اینور و آنور را نگاه کنم. بازی با نفت بود که آقای قلعه نویی گفت به اردوی تیم بیا و کنار تیم باش به عنوان بزرگتر. حالا درباره اتفاقات صبح حرف نمی زنم که قرار بود چه کسی بازی کند و جا زد. آقای قلعه نویی با من صحبت کرد که وضعیت بازی کردنت چطور است؟ گفتم آقای قلعه نویی من 178 بخیه زدم و اصلا نمی توانم تکان بخورم. اما گفت ما الان نیاز داریم... پذیرفتم که بازی کنم . به دکتر نوروزی گفتم و هرچه آمپول بی حسی بود به من زدند. اول بازی در حلقه اتحاد بازیکنان را جمع کردم و گفتم بچه ها من را اصلا تست نکنید چون اصلا نمی توانم حرکت کنم.یک کم زمان بدهید تا من جا بیفتم اما همان اول بسم الله بازی هاشم بیگ زاده یک پاس عرضی داد که وحید امیری با من تک به تک شد و من حتی تکل زدم اما چمن تختی به شکلی بود که توپ را نتوانستم بزنم و گل خوردیم . برگشتم به هاشم گفتم خدا خیرت بدهد!
کشاله بندم پر خون بود
بعد از بازی کشاله بند من پر از خون بود. بخیه هایم را باز نکرده بودم. دکتر من اصلا ایران نبود که با او کار کنم. من با آقای مهریزی کار می کردم که فیزیوتراپ تیم بود و ناچار بودم بدنسازی را هم با او پشت سر بگذارم. اشتباهی که آن سال انجام دادم را قبول دارم. اصلا نباید بازی می کردم و استارتی که زدم تمام وجودم بود . منی که طبق گزارش بلیچر ریپورت یکی از بازیکنان موفق جام جهانی بودم و افتخار می کردم به آن با آن مصدومیت خودم را خراب کردم.
دوست دارم سومین جام جهانی را تجربه کنم
راستش را بگویم هنوز دوست دارم در جام جهانی باشم. دوست دارم تنها کسی باشم که سه دوره در جام جهانی بوده و این اراده را دارم اما محیط فوتبال ایران انگیزه را میگیرد. من هنوز جوان 24 ساله استقلال هستم و گواه آن مربیانم در پیکان هستم. به ریش سفیدم نگاه نکنید و آنها در جام جهانی و حرصی که خوردم این شکلی شده. من هنوز همان هستم و هنوز کسی نمیتواند به من بگوید پیرمرد شدهای. دقیقه 4 بازی مقابل پاس همدان همسترینگم پاره شد. فقط به دکتر گفتم بانداژم را طوری ببند که عضلاتم ول نشوند. فردایش که رفتیم ام آر آی بگیریم گفتند هشت سانت پارگی و چند سانت خونریزی داشتم. من توانایی بالایی و انگیزه زیادی دارم و زندگی ام حرفهای را دنبال میکنم.
مالدینی بهترین بود
به نظرم بهترین مدافع تاریخ پائولو مالدینی است.اوچپ پا بود اما با پای راست بهتر کار می کرد. خیلی دوستش داشتم و حالا یک مدت هم هواداران استقلال مرا مالدینی صدا می کردند.
از مظلومی تعجب کردم
من خیلی راحت می توانستم مدت ها در استقلال بمانم. سال سومی که از استقلال رفتم آقای مظلومی صحبتهایی کرد که تعجب می کردم. در دلم می گفتم این آقای مظلومی است که اینگونه با من صحبت می کند؟ او میداند چه می گوید؟ برایم خیلی دردناک بود که اینگونه حرف میزدند و دردناک تر این بود که به من یک نامه دادند که بیا کارمند باشگاه شو و حقوق ماهانه بگیر. نامه را در اینستاگرام گذاشتم و خیلی ها ناراحت شدند اما گذاشتم تا بازیکنان استقلال بدانند آینده چیست. این عبرت همه بازیکنان است. برای آینده شان چه اتفاقی رقم می خورد.
وقتی من بودم حتی یکبار تمرین تعطیل نشد
12 سال بازی کردم قرار داد مرا بیاورند نشان دهند قرارداد 4 بازیکن دیگر را هم بیاورند نشان دهند. اسم نمیآورم کدام بازیکن و به صورت اتفاقی اصلا بازیکن را انتخاب کنند. مدیران چند سال اخیر بیایند شهادت دهند که امیرحسین صادقی چند بار برای دریافت پول به باشگاه رفته است. امیرحسین صادقی در دوران حضورش خیلی با استقلال کنار آمد. اگر کنار نمیآمدم که چند بار باید تمرین استقلال را تعطیل میکردم کاری که الان میکنند! ما در دوره نداری استقلال بازی کردیم. دورهای که رختکن ما پشت ماشین تدارکات باشگاه بود و با پیراهن عرق کرده که بوی آن فضای ماشین را پر میکرد باید تمرین را ترک میکردیم. الان اما دوش میگیرند و در رختکن هستند و بعد تمرین را تعطیل می کنند.
من هنوز باغیرتم
پول مالیات را با فروش خانه، ماشین و گرفتن وام پرداخت کردم. پولی که نگرفته بودم. تا تقی به توقی هم می خورد مسوولان می آیند می گویند فلانی بی غیرت است و دنبال پولش است، در اروپا این شکلی است؟ پول بازیکن را ندهند و بگویند غیرت ندارد؟ من هنوز باغیرت هستم، هنوز عشقم استقلال است اما باید از این مسائل بگذرم؟ این چه شکل مدیریت است؟ من با هواداران زندگی کردهام و کسی نمیتواند مرا مقابل آنها قرار دهد. یک روز یک خانمی گفتند میتوانم شما را پیش یک هوادار خاص ببرم؟ رفتیم آن طرفتر از بهشت زهرا، یک خانه دو در دو و چند فرزند و یک پدر که پاهایش زخم بود. پدر طرفدار استقلال بود و فقط موقعی به خاطر بیماریاش عصبانی نبود که استقلال برنده باشد. بچه های او می گفتند اگر پدر ما خوشحال باشد بدون غذا زندگی را می گذرانیم . خدا را شکر ما در آن فصل بیشترین برد را آوردیم و قهرمان هم شدیم.
این مدیریت جدید است
اصلا طرف حساب من بازیکنان و استقلال نیست، طرف حساب من مدیران استقلال هستند. وکیلم رفت تا تعیین وضعیت کنند و گفتند بروید شنبه بیاید. الان که ای اف سی مهلت داده تا به امروز خبری نشده. من یک میلیارد و اندی طلب دارم و چرا باید روبروی هواداران قرار گیرم؟ آقایانی که می گویید من از استقلال رشد کردم. من درخت نبودم که بخواهم رشد کنم. من با انگیزه پیراهن استقلال جنگیدم و تلاش کردم و دوری از خانواده را تحمل کردم تا این مدت در آن ماندم. شما چرا بدعت غلط در باشگاه و مدیریت میگذارید. من شکایت دوم را بعد از اینکه باشگاه درخواستهای من را بی پاسخ میگذاشت انجام دادم. از آن طرف خبر میآمد که فلانی توافق کرده، فلانی نصفش را گرفته و بخشیده و ... اما هیچکس تماس نمیگرفت. آقای زمانی، اقای افتخاری چرا شکایت دوم مرا به ای اف سی به جای اینکه بیایید با من صحبت کنید می روید به رسانه میدهید ؟ این شیوه مدیریت است؟ شما حتما موفق میشوی و دوبار موفق میشوی!
در فوتبال ایران همیشه می بازید
در ایران قهرمان هم که بشوی باختی ، این را به چشم دیده ام که هیچ بردی در فوتبال نیست . بروید ببینید کسانی که قهرمان شدند و جام گرفتند کجا هستند. من تنها بردی که اوردم خوشحالی هواداران بود. خوشحالی هواداری که در دقیقه 94 گل زدم در تبریز و نمیدانی چه لذتی بردند. من همین الان حاضرم قراردادم 12 سالم را بیاورم و قرارداد 3 بازیکن استقلال در طول چهار سال اخیر را بیاورند و بسنجند. من برای حفظ آبرویم ساختمان و منزل و ماشینم را فروختم. آقای زمانی حرمت امامزاده را متولی نگه میدارد. چرا مرا روبروی هواداران قرار میدهید؟
چک خوردم و محروم شدم
اول فصل کمیته اخلاق مرا خواست و با ترس رفتم. یک آقایی من ماشینم را فروخته بودم و بعد از 10 ماه رفته بود سند بگیرد که به خاطر مشکلات مالیاتیام و بسته شدن حساب و توقیف اموالم نمیتوانست و رفته بود از من به کمیته اخلاق شکایت کرده بود. جالب اینکه رفته بود کمیته اخلاق مرا خواسته بود. به شوخی به همسرم گفتم که دیگر سر و صدا و دعوا نکنیم چون همسایه میرود به کمیته اخلاق شکایت میکند و محروم میشوم. جالب اینکه کمیته انضباطی و کمیته اخلاق هیچ تعهدی به گرفتن پول های ما ندارند. الان هم نمی دانم سر چه ماجرایی 4 جلسه مرا محروم کردند. انگار من باید به قوه قضاییه شکایت کنم که هم چک خوردم و هم محروم شدم!
صندلی سمتم پرتاب شد و پیکان ضرر کرد
من نمیدانم بابت چه محروم شده ام البته یک شکایت داشتم از آقای رحمتی بابت حرفهایی که زدم از دست من ناراحت شده و به او برخورده . (من کتمان نمیکنم و حرف دلم بوده و باز هم آن حرفها را میگویم. کاپیتان تیمم بوده و دو سال از من بزرگتر است. راست هم میگویم شناسنامه اولش را دیده ام !)البته من خبر دقیق ندارم اما اصل کار سر بحث و درگیری با آقای حاتمی بوده. قانونی که وجود دارد فقط کمیته اخلاق است. من رفتم گفتم سیلی خوردم و اصلا نفهمیدم چطور شده و چرا باید محروم شوم؟ من شنیده بودم دزد را در خانه نباید بزنی و محکوم میشوی اما نمیدانستم کتک بخوری هم محروم میشوی. من سر ناهار بودم که آن اتفاق افتاد و اصلا هیچ کاری هم نکردم ، فقط سیلی خوردم و صندلی سمتم پرتاب شد . چرا من باید محروم بشوم و باشگاهم ضرر بدهد؟ این کجایش عدالت است ؟
دفاع بودن به درد نمی خورد
دیروز پسرم فوتبال درون مدارس داشت و دیدم عقب بازی می کند و سرش فریاد زدم که برو جلو . توی دفاع بازی کردن هیچی نیست. عقب 10 تا تکل بزنی، پیشانی ات پاره شود و همسترینگ و رباط بدهی هیچ کس نمیبیند اما جلو یک گل بزنی همه چیز تمام میشود. اشتباه کنی میگویند ضعیف است اما درست کار کنی در دفاع میگویند پولش را گرفته و باید همینطور کار کند.
همه را به یک شادی می بخشم
من هوادارانی که فحش میدهند هم دوست دارم و از حظات سخت و شیرینی که در کنار هم داشتیم لذت میبرم. بگذریم بابت یک سری رفتار و بی فرهنگی که در فضای مجازی میشود امیدوارم ریشه کن شود.لحظه به لحظه شادی هواداران برای من هنوز هست. من هر روز با استقلالیها زندگی میکنم. همه را به یک شادی میبخشم و همه را حلال میکنم. خاطرات شیرین گل زدن با پیراهن استقلال و تلخیهای شکست و سوتیها و گل به خودیها همه را به یاد دارم و در کنار هواداران همیشه خواهم بود. استقلال همیشه برایم خاطره است، چه الان و چه صد سال دیگر.
دوست دارم به استقلال برگردم
خیلیها مرا میشناسند . من همیشه دوست دارم رک باشم و امیدوارم هواداران استقلال رنجشی از من نداشته باشند. یک نفر به من میگفت گلایهات چیست؟ چرا میخواهی و چه میخواهی و شکایت داری؟ من گفتم موضوع من سهل انگاری و بی خیالی مدیران باشگاه است . اگر هم شکایت به ای اف سی رفته به این دلیل است که چاره دیگری نداریم . در این موضوع هواداران هیچ تقصیری ندارند و نخواهند داشت. عاشق آنها هستم و دوست دارم کنار آنها باشم و باز هم در دربی برنده باشیم و مطمئن هستم استقلال به فینال آسیا راه پیدا خواهد کرد.
منبع: ورزش سه
انتهای پیام/