قطعا باید یکی از ابتلائات و برخوردهای زندگی در عصر جدید را ابتلا و برخورد با عوالم مجازی و اساسا رسانهها دانست. عالمی که برای عده ای، محفلی برای عرض اندام و اعلام حضورشان شده است و شهوت شهرت آنان را در این فضای مجازی به سوی مطرح شدن و شهرتی بدون پشتوانه واقعی سوق می دهد.
امروزه فضای مجازی و عرض اندام در آن، بیش از هر امر دیگری انسان را به خود مشغول کرده است و در پی این مشغولیت، زندگی هایمان رنگ دیگری به خود گرفتهاند. برای نمونه، در گذشته شاید جسارت نقد و نظر مستقیم به یک فرد در حضور خودش محتمل و یا ممکن هم نبود اما اکنون در عالم مجازی شاهد تندترین و عجیبترین نقدها و بعضا فحاشیها به انسانهایی ساکن در دوردستها هستیم.
شاید بهتر باشد تا خصوصیات عصری که در آن به دنیا آمدهایم را مورد تاملی اجمالی قرار دهیم. عصر ما با زمان گالیله، ابوعلی سینا یا نیوتن تفاوت زیاد و بنیادینی دارد. در عصر حاضر به دلیل دست یابی انسان به علوم جدید(Science) و در نتیجه تکنولوژی و به تبع آن ظهور رسانه ها و فضاهای مجازی، شاهد ظهور و چهره ای متفاوت از مشاهیر زمانمان هستیم و قبل از هر چیز لازم است در مواجهه با این مشاهیر و به تعبیری سلبریتی ها پرسید؛ اساسا این شهرت محصول چیست؟ و چرا این افراد خالی از هر عمقی، مشهور توده به شمار می روند؟
قطعا شما هم در فضای مجازی افرادی را دیده اید که با تعداد زیاد دنبال کننده هایشان (فالورها) اعلام حضور و وجود میکنند و وقتی به دقت و تامل به واقعیت و عمقشان توجه کنید هیچ امر حقیقی و منبع درستی برای توجیه شهرتشان دستگیرتان نمیشود تا بگویید این شهرت محصول آن واقعیت است.
افرادی خام و تهی که عالم مجازی به آنها برای عرض اندام و شهرت و سلبریتی شدنشان کمک کرده است و گویی رسانه تنها حکم بستری را دارد تا عده ای همنوع با ویژگیهایی مساوی را دور یک فرد که ایدئالشان است گرد هم بیاورد. در واقع در دوره کنونی نسبت مرید و مراد بازی هم بطور مجازی و کاملا غیر واقعی ظهور کرده است.
پدیده شهرت در اعصار گذشته از یک واقعیت خارجی بیرون میآمد و نه از وهم. پیش ظهور رسانه ها شهرت مشاهیر منبع اصیل و صادقی داشته است و نه اینکه مشاهیر به سبب زمین و بستر رسانه و فضای مه آلود غیر واقعی آن به شهرتی کذایی دست یابند. برای نمونه اگر در پیش از مدرنیته سهروردی، مولانا، ملاصدرا، کانت، خیام، کمال الملک و یا امثال این بزرگان عالم اندیشه و هنر به شهرتی دست مییافتند به دلیل علم، هنر و عمق نظرشان بود نه بی خردی و جهالت و امری عدمی. اما در دوره جدید شاهدیم افرادی تهی از هر گونه عمق نظری و عملی در عوالم مجازی به سلبریتی هایی برای بازی های اقتصادی یا سیاسی صاحبان اصلی قدرت و ثروت رسانه تبدیل می شوند.
از وجهی می توان گفت تحقق پدیده ای به نام «سلبریتی» در جهان امروز نهایتا ختم به مباحث اقتصادی و یا سیاسی می شود. این به معنای آن است که سلبریتی سازی در ساختار جهان جدید در نهایت برای تحقق امیال و مقاصد اقتصادی و سیاسی صاحبان رسانه است و عالم جدید افرادی را «حتی اگر عمقی حقیقی نداشته باشند» با ابزار رسانه میان توده مخاطبینش مطرح کرده و سپس به وسیله آنها توده را به «مصرف» و یا حمایت از فلان جریان و حرکت سیاسی بیشتر دعوت می کند. برای نمونه یک فوتبالیست که توسط رسانه ها از بستر واقعی خودش (که ورزشکار بودن است) بیرون زده شده و تبدیل به فردی شبیه یک «آرتیست» میشود و دیگر تنها چیزی که نمیتوان به او گفت «فوتبالیست» و «ورزشکار» است و رسانه او را بیشتر شبیه به یک شومن کرده است تا یک ورزشکار. مشاهیرعالم رسانه پس از عرض اندام و کسب شان و شهرت در عالم مجاز، برای مقاصد تبلیغاتی فروش فلان کالا یا برای جذب در فلان جریان سیاسی بکار گرفته میشود.
در همین راستا و برای شاهدی بر این مدعا باید آن خانم به اصطلاح بازیگری را که دنبال کنندگان میلیونی دارد را به یاد آورید که مدتهاست فقط تبلیغ کیف و کفش و... میکند و شباهت زیادی به مانکن های ویترین کیف و مانتو فروشی پیدا کرده است و یا فلان به اصطلاح خواننده را که موضوع خوبی برای مباحث سخیف سیاسی احزاب شده بود و هم خودش و هم طرفین بحث به این حال می خندند که سر چه کسی و برای چه در حال درگیری هستند؟
در این میان فقط باید به نکته ای مهم اشاره کرد و آن اینکه افراد معروف و مشهور در عالم قدیم (پیش از مدرنیته و ظهور تکنولوژی و به تبع آن رسانه) پس از مرگشان با آثار و ماحصل زندگی شان، تازه زنده و مشهور میشدند، اما مشاهیر واهی و سلبریتی های رسانه ای متوهم در دوره ما، ساعتی بعد از مرگشان به باد فراموشی سپرده شده و افراد به اصطلاح طرفدارشان هم فرد دیگری را جای او بر میگزینند. مثال شاهد اینکه آن خواننده ای که مرگ و مراسم تشییع اش او را زبانزد و مشهور ساخت، را به یاد بیاورید که طولی نپایید هیچ چیزی از او نماند و به باد فراموشی سپرده شد و دیگر همان چند به اصطلاح قطعه آهنگ هم کمتر به خاطر کسی می آید؛ در صورتی که شهرت واقعی از آن کسانی است که پس از مرگ با آثارشان حیات می یابند و تازه پس از مرگ شهرت به سراغشان می آید، به تعبیر اندیشمندان مشهور حقیقی مولف متنی زنده پس از مرگش است که از مرگ و فراموشی اش جلوگیری می کند و البته این شهرت محصول عمق و حقیقتی واقعی است و نه ظهور و عرض اندام وهم آلود با کمیت دنبال کنندگان در رسانه ها.
در پایان لازم است مجددا به شهرتی تاکید داشت که منبعی اصیل و دقیق دارد و نه شهرت کسانی که فضای مه آلود رسانه برای یارگیری شان بستری فراهم کرده و حتی دنبال کننده هایشان به 5 میلیون هم میرسد کیف را فدای کم نکنیم.
*سرویس اندیشه
انتهای پیام/