دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
بررسی جایگاه رشته زبان و ادبیات فارسی در گفت‌وگو با آنا

بی‌علاقگی به رشته‌های علوم انسانی مشهود است/ سلامت «ادبیات» را در ترمیم ساختار آموزش و پرورش می‌بینم

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی بی‌اعتنایی و بی‌علاقگی نسبت به رشته‌های علوم انسانی بویژه زبان و ادبیات فاسی را مشهود دانست و راهکارهای برون‌رفت از این معضل را تغییر بنیادی در نظام آموزش و پرورش، پیرایش تحصیلات آکادمیک از انتظارات شغلی و انقلاب در فرهنگ عنوان کرد.
کد خبر : 222056

محمد حکیم آذر در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری آنا اظهار کرد: «متاسفانه در کشور ما نهاد دانشگاه با بنگاه کاریابی اشتباه گرفته شده و به جای اینکه نهادی آگاهی‌بخش و اثرگذار در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی باشد به تشکیلاتی برای کاریابی و ضمانت شغلی تبدیل شده است.»


مسئول گسست نسل حاضر با وضعیت تاریخی و فرهنگی گذشته را نهاد آموزش و پرورش می دانم چراکه نحوۀ آموزش علوم انسانی و به طور خاص زبان و ادبیات فارسی در مقاطع مختلف تحصیلی به جای این که اشتیاق آفرین و آگاهی بخش باشد، بیزارکننده و آزاردهنده است

صاحب ایده دانشنامه فرهنگی استان چهارمحال و بختیاری ادامه داد: «به همین دلیل است که مردم به علوم انسانی روی خوش نشان نمی‌دهند و عمدتا تا آنجایی که می‌شود دانش آموزان بااستعداد بویژه از این رشته گریزانند چراکه آینده شغلی مشخص و روشنی در علوم انسانی نمی بینند و همین موضوع باعث شده وضعیت بسیاری از رشته های حوزۀ علوم انسانی و از جمله آنها رشته زبان و ادبیات فارسی نامطلوب باشد.»


عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد درباره جایگاه فعلی رشته زبان و ادبیات فارسی گفت: «درباره این موضوع در کشور باید اندیشمندان و متفکران و نظریه پردازان علوم انسانی گردهم بیایند و بنشینند و درباره وضعیت زبان و ادبیات فارسی یک آسیب شناسی جدی انجام دهند چراکه وضعیت خوبی نیست.»


حکیم آذر خاطرنشان کرد: «اگر زبان و ادبیات فارسی را به دو بخش زبان فارسی و ادبیات فارسی تقسیم کنیم می بینیم که توجه به زبان فارسی در برهه ای که در آن زندگی می کنیم به دلیل انفجار ناگهانی اطلاعات و کثرت رسانه‌های جدید از قبیل رسانه‌های دیداری و شنیداری مناسب نیست. در حوزۀ ادبیات فارسی هم فقدان معیارهای علمی، همه‌پسند و معتبر باعث شده که هر کسی اندک توانی در برداشتن خودکار داشته باشد خود را شاعر، داستان نویس و ادیب جا می زند.»


این عضو هیات علمی دانشگاه بیان کرد: «نسل جدید گسست فرهنگی اسفباری با گذشته خود حاصل کرده است. بنده مسئول گسست نسل حاضر با وضعیت تاریخی و فرهنگی گذشته را نهاد آموزش و پرورش می دانم چراکه نحوۀ آموزش علوم انسانی و به طور خاص زبان و ادبیات فارسی در مقاطع مختلف تحصیلی به جای این که اشتیاق آفرین و آگاهی بخش باشد، بیزارکننده و آزاردهنده است. غایت آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس ما ایجاد توان تست‌زنی در دانش آموز است و هیچ توجهی به پرورش قوه تحلیل او نمی شود.«



وی ادامه داد:‌ «در حوزه خط و نگارش فارسی نوعی بی بندوباری و شلختگی متداول شده که با توجه به رسانه های مجازی مشاهده می‌کنیم مخفف‌نویسی، خلاصه نویسی و کوتاه نویسی جای نگارش فاخر و نوشتن منسجم و منطقی را گرفته و خیلی هم فراگیر شده است. رسانه های دیگر هم به این امر دامن می زنند و با کمال تاسف باید بگویم در حوزه خط و نگارش نسل جدید ما فاصله کهشکشانی با گذشته فرهنگی خود حاصل کرده است.»


این استاد دانشگاه بیان کرد:‌ «ادبیات محصول به‌کار بستن درست زبان در یک بستر عاطفی و تخیلی است ما متاسفانه در این حوزه هم مشاهده می کنیم که آنچه خلق می شود محصولی پشتوانه‌دار و اثرگذار نیست. در حوزه شعر و تولید محتوای ادبی می‌بینیم که شلخته‌نویسی و ساندویچی‌نویسی متداول شده و آثار ادبی فاخر کمتر تولید می شوند. بازار ادبیات مانند بازار آموزش که از کتاب گرفته شده و به کمک‌آموزشی تبدیل شده از آثار فاخر گرفته شده و به آثار ساندویچی میل کرده و متاسفانه وضعیت مطلوبی ندارد«.


به گونه‌ای از پایه و از کلاس های ابتدایی برنامه‌ریزی کنیم که وقتی که دانش ‌آموز به سطح بالا رسید و خواست انتخاب رشته دانشگاهی کند یکی از رشته‌های ممتاز از نظر وی حوزه‌های انسانی مثل فلسفه، ادبیات فارسی و الهیات که اکنون خیلی کم مشتری هستند، باشد

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: «رشته زبان و ادبیات فارسی رشته ای است که مطالعات ادبی و مطالعات زبانی در آن صورت می‌گیرد؛ بی اعتنایی و بی علاقگی مردم نسبت به رشته های علوم انسانی به صورت عام و رشته ادبیات فاسی به صورت خاص کاملا در جامعه مشهود است.»


این استاد دانشگاه راهکارهای برون رفت از این معضل را تغییر بنیادی در نظام آموزش و پرورش، تقویت اقتصاد، پیرایش تحصیلات آکادمیک از انتظارات شغلی و انقلابی جدی در حوزۀ فرهنگ دانست و به آنــا گفت: «به طور خلاصه سلامت ادبیات را در ترمیم ساختار آموزش و پرورش می‌بینم یعنی باید به گونه‌ای از پایه و از کلاس های ابتدایی برنامه‌ریزی کنیم که وقتی که دانش ‌آموز به سطح بالا رسید و خواست انتخاب رشته دانشگاهی کند یکی از رشته‌های ممتاز از نظر وی حوزه‌های انسانی مثل فلسفه، ادبیات فارسی و الهیات که اکنون خیلی کم مشتری هستند، باشد.»


وی ادامه داد:‌ «معتقدم آموزش و پرورش باید با متخصصان این موضوع درباره ضعف و ناتوانی دانش آموزان در حوزه اندیشه و تحلیل آسیب شناسی کند و سازکاری نو بیفریند.«


حکیم آذر بیان کرد:‌ «نباید دانش آموز از دبستان، ماشین تست‌زنی بار بیاید بلکه باید به عنوان یک انسان به دانش‌آموز نگاه شود یعنی انسانی که دارای قوه تحلیل است، تحلیل‌گر است و می اندیشد. در حقیقت آموزش و پرورش ما به جای تولید ماشین‌های تست‌زنی انسان‌های آگاه و تحلیل‌گر باید تولید کند. انسان‌هایی آگاه و تحلیل‌گر که شالوده و بنیان فرهنگی اعتقادی و بنیان ایدئولوژیک‌ جامعه را پی‌ریزی می‌کنند و فرهنگ جامعه بر شانه‌های آ‌نها استوار می شود. ما الان پایه‌های فرهنگمان را بر شانه‌های دانش آموزانی نهاده ایم که ماشین‌های تست‌زنی هستند و از ارائه یک تحلیل درباره یک موضوع ساده ناتوانند«.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب