موضوع انتخاب شده از سوی برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد برای امسال بسیار عالی است: «هفت میلیارد رویا، یک سیاره؛ با احتیاط مصرف کنید.»
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، میگوید «هیچ برنامه دومی وجود ندارد، زیرا سیاره دومی وجود ندارد.» او حق دارد، زمین تنها خانه ماست. این پیامی است الهام بخش و در عین حال هشدار دهنده. این هشدار را میتوان با عنوان «امنیت انسانی» و چالشهای آن تفسیر کرد.
مفهوم امنیت انسانی به امنیت و توسعه انسانها میپردازد نه قلمرو و سلاح. بنابراین، امنیت انسانی دارای عناصر گوناگونی است که از آن جمله میتوان به امنیت جوامع، سلامت، اقتصاد، امنیت شخصی، غذا و محیط زیست اشاره کرد. تمامی این عناصر به چگونگی زندگی بشر و احساس امنیت او اشاره دارد. همه ما نیاز داریم تا هوایی سالم تنفس کرده و آب سالم بنوشیم. همه ما نیاز داریم تا در امنیت زندگی کنیم. همه ما نیاز داریم تا بتوانیم برای خانواده خود زندگی پایداری را رقم بزنیم.
یکی از مهمترین کارهایی که هر دولت باید انجام دهد، ایمن کردن محیط زیستی است که شهروندانش در آن زندگی میکنند. اما امروزه، در تمامی صحبتهایمان از امنیت، چه میزان زمان توجه خود را معطوف مسئلهای که شاید مهمترین تهدید موجود بر امنیت ماست میکنیم؟ تهدیدی که از سوی محیط زیستی خشمگین شده متوجه ماست. مشکلی که در خاورمیانه، در قالب آب و هوایی گرمتر و خشکتر نمایان شده است.
این یک واقعیت ساده است. سیاره زمین نیازمند بشریت نیست بلکه این ماییم که نیازمند کره زمین هستیم. محیط زیست دیگر مربوط به سرسبزی نیست. این مسئله دیگر به عنوان یک بخش لوکس در دستور کار ملی مطرح نیست. این یک موضوع امنیتی است. ساده و شفاف. یک موضوع «امنیت انسانی». و چیزی که در نهایت در معرض تهدید است، تمدن انسانی است.
آب ممکن است باعث حفظ حیات شود، اما آب تمیز، ایمن و قابل شرب است که باعث ایجاد تمدن میشود.
در سطح جهانی، کمبود آب بر روی زندگی بیش از 2 میلیارد نفر که در بیش از 40 کشور زندگی میکنند تأثیر گذاشته است. تحقیقات نشان میدهد که تا سال 2050، بحران آب بیش از 54 کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این کشورها محل سکونت نزدیک به 4 میلیارد انسان هستند که بیش از نصف جمعیت کره زمین را تشکیل میدهد. درست است که آب منبعی قابل تجدید است اما میزان مصرف ما بیش از ظرفیت جایگزینی است. این یک تصویر جهانی است.
اکنون اجازه دهید درباره ایران صحبت کنیم. درباره ایران نیز ماجرا به همین منوال است. در سال 1956 میزان ذخایر سرانه آب در ایران 7000 متر مکعب در سال بود. امروز، این عدد کمتر از 1900 متر مکعب است. این در واقع آستانه کمبود آب است. بر اساس روند موجود این شرایط بدتر از قبل خواهد شد. بر اساس مدل جاری، تا سال 2020 این عدد افت بیشتری خواهد داشت و به آستانه "کمیابی آب" یعنی 1300 متر مکعب در سال خواهد رسید. این آمار بر اساس تحقیقات دولت به دست آمده است.
آب برای حفظ زندگی روزمره کاملا حیاتی است. ما نمی توانیم بدون آب بیش از چند روز زنده بمانیم. سلامت ما نیز به صورت مستقیم وابسته به آب است. ما به آب برای کشاورزی نیاز داریم تا بتوانیم سه بار در روز ظرف غذایمان را پر کنیم. پس اقتصاد و رفاه ما وابسته به آب است.
شاید دو مورد از مهمترین موارد مرتبط با مسئله کمبود آب در ایران دریاچه ارومیه در شمال غربی و تالاب هامون در جنوب شرقی ایران باشد. من افتخار دیدن هر دوی این مکانها و بسیاری دیگر از مناطق این کشور را داشتهام.
به این دو تصویر ماهوارهای که به مقایسه دریاچه ارومیه در سالهای 1998 و 2014 میپردازد با دقت نگاه کنید. (قسمتهای مشکی رنگ آب را نشان میدهد.)
از اواسط دهه 90 میلادی دریاچه ارومیه 90 درصد آب خود را از دست داده است.
در این زمان، استفاده از زمینهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه به منظور کشاورزی دو برابر شده است.
مردم نیز اقدام به کاشت گیاهانی کردهاند که به 6 برابر آب بیشتر نیاز دارد. شما نتیجه این کارها را به راحتی میتوانید ببینید.
حالا به نقطه ی جنوب شرقی ایران، جایی که هامون در آنجا قرار دارد نگاه کنید. (این بار قسمتهای آبیرنگ آب را نشان میدهد.)
عکس روبرو دو تصویر ماهوارهای از تالاب هامون در سالهای 2005 و 2013 را نشان میدهد.
به آرامی و به طور پیوسته میتوانید ببینید که آب رودخانه هلمند که برای تغذیه تالاب مورد استفاده قرار میگرفت، هم در افغانستان و ایران ناپدید شده است و حالا هیچ آب و ماهی برای ماهیگیران وجود ندارد.
فرصتهای شغلی بسیار کم است و بیش از نیمی از اهالی محلی به کمک خیریههای دولتی به امرار معاش میپردازند. آنها در روستاهای شبح مانندی که روزگاری دریاچهای پر آب در آن جریان داشت، زندگی میکنند.
زمانی که معیشت افراد به خاطر نبود آب به خطر میافتد، آنها دچار افسردگی میشوند. همه این تغییرات جابهجایی مردم را به دنبال خواهد داشت و زمانی که مردم جابجا شوند، آسیبپذیر میشوند. پناه جویان زیست محیطی به اماکنی که هنوز منابع طبیعی در آنجا وجود دارد مهاجرت میکنند. جاهایی که من یا شما آنجا زندگی میکنیم.
آنها به دنبال زندگی بهتر هستند. پناه جویان زیست محیطی فشار جدیدی را به این مناطق وارد میکنند. فشاری که در بلند مدت پایدار نخواهد بود و باعث ناامنی بیشتر میشود. این امر میتواند مردم را به بیقانونی و خشونت هدایت کند. این فشار، امنیت انسانی را تهدید میکند.
ما این الگو را در سراسر سیاره خود مشاهده میکنیم. پناه جویان زیست محیطی یکی از عوامل هدایتکننده عدم امنیت در آینده خاورمیانه خواهند شد.
تنها دو نکته وجود دارد که دوست دارم بعد از خواندن این مقاله به آن فکر کنید. اول؛ ما باید ابتدا چیزی را که خراب کردهایم درست کنیم و دوم برای اینکه این کار را انجام دهیم باید دیدگاه و روشهای صحبت خود نسبت به موضوع امنیت را تغییر دهیم. ما نیاز داریم تا روی مساله امنیت انسانی تمرکز کنیم. در این بین ما نیاز داریم تا امنیت زیست محیطی را اولویتبندی کنیم. من در جاهای دیگر صحبت کرده و مقالههای گوناگونی برای حل مشکلات زیست محیطی در منطقه را نوشتهام.
مساله اینجاست که همه ما نقشی در این موضوع داریم. دولتها، سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، سازمانهای مردم نهاد، من و شما.
برای من بسیار آسان است تا لیستی از کارهایی که میتوان در این زمینه انجام داد را برای شما تهیه کنم. اما به جای این کار دوست دارم شما از خودتان بپرسید که کجا میتوانید نقش موثری ایفا کنید.
آیا مهندسان، شهرسازان و معماران میتوانند محیطی سرسبزتر و پایدارتر برای ما بسازند؟ آیا دولت مردان و زنان ما آماده اتخاذ تصمیماتی سخت، در اجلاسی که برای تغییر اقلیم در دسامبر امسال در پاریس برگزار خواهد شد، برای نجات سیاره زمین هستند؟ کدام بازرگان عملیات خود را برای بهبود اثرات زیست محیطی تغییر خواهد داد؟ آیا من و شما در مورد امنیت زیست محیطی سر میز شام با فرزندانمان گفتگو خواهیم کرد؟ و آیا ما رفتار خود را تغییر خواهیم داد؟ آیا به بازیافت زبالهها، مصرف بهینه آب، کاشت درخت و مصرف کمتر سوختهای فسیلی خواهیم پرداخت؟
همه ما نقشی در این زمینه داریم. بگذارید خیلی خلاصه به داستان دریاچه ارومیه در ایران بازگردم.
در سازمان ملل متحد ما به همراه دولت جمهوری اسلامی ایران و حامیان بینالمللی و کشاورزان در سطح استانی کارهایی انجام میدهیم. جوهره این راهحل آموزش کشاورزان برای مصرف بهتر آب است. آبی که صرفهجویی شده دوباره به بستر دریاچه باز میگردد. ممکن است که دریاچه ارومیه به روزهای اوج خود در دهه 90 میلادی بازنگردد اما میتوان آن را تا بخشی ترمیم کرد. ما مشکلی مشترک داریم پس باید به دنبال راهحلی مشترک نیز باشیم.
ما نیاز داریم تا مثبت اندیش باشیم. این مشکل قابل حل است. برای همه نقشی در این زمینه وجود دارد. به عنوان انسان، ما هم ارباب سیاره زمین و هم عامل ترس و وحشت زیست بوم خود هستیم و هم اکنون باید در اقدامی قهرمانانه از امنیت انسانی حفاظت کنیم.
در کنار یکدیگر میتوانیم دریاچه ارومیه، تالاب هامون و محیط زیست خود را نجات دهیم. یادمان نرود که این تنها راه حفظ آینده است. پس بیایید این اقدام قهرمانانه را آغاز کنیم. در این اقدام از همه استقبال میشود و تمام دستها به شمار میآید.
*نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران
انتهای پیام/