تقاضای سقط جنین در استان تهران افزایشی 34 درصدی داشته است
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، شاید اگر سالها پیش از این قرار بر مطرحشدنش بود، با هزار محافظهکاری و پیچیده در الفاظ غیرمستقیم، و نیز درنظرگرفتن همه جوانب رسمی و غیررسمی، مطرح میشد یا اینکه گوینده به طور کلی از خیر مطرحشدنش میگذشت. حالا اما مطرح میشود؛ هرچه ظاهر جامعه بهروزتر میشود، بیشتر هم مطرح میشود و حتی مجامع رسمی نهتنها از بردن نامش منع نیستند که هرازگاهی با اعلام ارقام و اعدادی، تکانی شوکمانند به بدنه جامعه با همه آسیبهای ریز و درشتش وارد میکنند؛«تقاضای سقط جنین در استان تهران، افزایشی 34 درصدی داشته».
زمان همینطور جلو میرود؛ شکل زندگی عوض میشود، کیفیتش هم تغییر میکند و بسیاری از خانوادهها میگویند که دیگر نمیتوانند بیش از یک فرزند داشته باشند؛ تاکید به فرزندآوری از سوی مقامهای مسئول و تقویت بنیانهای خانواده هم هر روز بیش از روز گذشته در بلندگوهای رسمی و حتی در کتابهای درسی توصیه میشود. خانوادهها حتی به داشتن یک فرزند هم راضی نیستند و میگویند دونفرشان را به زحمت اداره میکنند؛ منابع رسمی، دیگر مثل قدیمها نیستند، آماری را ارائه میدهند که پیش از این، گفتنش «تابو» بود؛ تابو چیزی است که با بیان اش برخورد میشود و نوعی آن را اشاعه منکر تلقی میکنند.
اما «تقاضای» تابویی که پیش از گفتنش جرم بود، نه تنها در مورد مادرانی صدق می کند که میبایست به فرزندآوری کمک میکردند که میتواندخلاف آنچه مسئولان در اعلام مادربودن افراد متقاضی دارند، در مورد غیرمادرها هم صدق کند؛ غیرمادرهایی که می توانند یک دانشآموز در مدسهای دخترانه باشند، بدون هیچ آموزشی؛ غیرمادرهای کوچک که میتوانند تحت تاثیر فضاهای مجازی روبه فزونی، وارد رابطه شوند و درنهایت هم کارشان به سقط جنین بکشد.
هرچند که مطالعات جامعهشناسانه و گفتوگو با پژوهشگران این نکته را ثابت کرده که در مواردی نظیر «سقط جنین»، حتی بخش مربوط به مادرهایش،هیچگاه نباید منتظر ارائه آماری واقعی و بینقص از محافل رسمی بود اما از همین رشد 34 درصدی نمیتوان آسان عبور کرد.
سقطجنین رکورد زد؛ متقاضیها روزبهروز بیشتر شدند
«سقط درمانی» افزایش کمسابقه داشته؛ این را پزشکی قانونی استان تهران اعلام میکند و توضیح میدهد که «طی چهار ماه نخست امسال، 792 نفر برای دریافت مجوز سقط درمانی(جسمانی) مراجعه کردند که این شمار پرونده در مقایسه با مدت مشابه سال 95 ، 34 درصد ، افزایش را نشان میدهد.»
ایرنا به نقل از اداره کل پزشکی قانونی استان تهران، گزارش کرده که «از این شمار پرونده تقاضای مجوز سقط درمانی ، 400 مورد ، دارای شرایط اخذ سقط بودندو مجوز گرفتند.»
براساس این گزارش، «ناهنجاریهای جنینی و شرایط مربوط به وجود یک بیماری جدی در مادر از جمله شرایط ضروری برای صدور مجوز سقط درمانی است؛ این در مورد مشکلات و ناهنجاریهای جنینی، تشخیص قطعی ناهنجاری با آزمایش ژنتیک معتبر و یا سونوگرافی معتبر است؛ ضمن اینکه ناهنجاری یا ناهنجاریها به گونهای باشد که موجب حرج مادر شود که در این صورت، رضایت آگاهانه و کتبی مادر، سن بارداری کمتر از 19هفته براساس سونوگرافی معتبر لازم است ؛ همچنین باید حرج مادر توسط سه متخصص مربوطه تشخیص و به تایید پزشکی قانونی برسد.»
برای سقط جنین حتما نباید مادربود!
اما تمامی موارد مربوط به سقط جنین با حضور در مراکز و جایگرفتن در آمار رسمی مشخص نمیشود. اماکن و افرادی با هویت یا بدون هویت مادر هم بوده و هستند که متقاضی سقط جنین خود بودهاند. در میان موارد متعدد اگر قصد بر بیان شواهد به اثباترسیدهای باشد، شاید بهترین مکان برای یک بررسی اجمالی، «مدرسه» باشد. محمدرضا نیکنژاد، که علاوه بر آموزگاری، متون پژوهشیاش در حوزه آسیبهایی که در اثر عدم آموزش، متوجه دانشآموزان میشود، بازخورد بالایی در محافل آموزشی داشته، با تاکید بر عدم وجود آمار دستیافتنی، در این زمینه، از تجربیات و مشاهداتش صحبت میکند. او به «همدلی» میگوید که در مورد این اتفاق، در مدارس دخترانه بیشتر میتوان تحقیق کرد هرچند نمونهای هم در مورد مدارس پسرانه ذکر میکند؛ از دانشآموز پسری که مدرسه نیامد و پیگیریها نشان داد که او درگیر رابطهای شده و بعد درگیر سقط جنین برای دختری که با او رابطه داشته.
درصد بالایی از دانشآموزان تجربه ارتباط جنسی دارند
نیکنژاد میگوید: «سقطجنین در مورد دانشآموزان بهویژه درشهرهای بزرگ، وجود دارد؛ آمارهای دولتی هم این را تائید میکنند.» او توضیح میدهد که «ارتباط بین دختر و پسر در کلانشهرها با توجه به دلایل مختلف زیاد شده؛ افزایش ارتباط هم می تواند عواقبی را در پی داشته باشد که یکی ازآن ها سقط جنین است.»
به گفته او «چندوقت پیش از سوی منابع رسمی، اعلام شد، درصد بالایی از دانشآموزان دختر و پسر تجربه دوستشدن و ارتباط با جنس مخالف را داشتند و درصدی از آنها تجربه ارتباط جنسی را هم داشتند؛ اینها آموزشهای درست هم ندیدهاند و میشود این را به همان تابوی همیشگی وصل کرد.»
بچههای روستا زودتر درگیر مسائل جنسی میشوند
او نمونهای از عدم وجود شرایط برای آموزش دانشآموزان را بازگو می کند: «در کلاس مهارتی که در اشترینان داشتم، 14، 15 سال پیش، به جای مباحث بیهوده، بحث ایدز را مطرح کردم، بعد از مدتی رئیس مدرسه، گفت چرا مطرح کردی؟»
او توضیح میدهد که «بچههای روستا باتوجه اینکه در کنار حیوانات اهلی زندگی میکنند زودتر با مسائل جنسی و ارتباطهایی از این دست، آشنا میشوند و ممکن است بیشتر در معرض آسیب عدم آموزش باشند.» او میگوید «حالا ارتباط مجازی تشدید شده و متاسفانه آموزش و پرورش هم سکوت کرده و وقتی سکوت میکنی، آسیبها را هم نمیبینی و عمق فاجعه به چشمت نمیآید؛ زمانی متوجه میشوی که ممکن است کار به سقط جنین برسد.»
با دستور رسمی، اعلامش ممنوع است
نیکنژاد میگوید که « شما میدانید برخی از این آمارها با یک دستور رسمی اعلامش ممنوع است و اشاعه منکر محسوب میشود؛ و زمانی اعلام میشود که به شکل یک بیماری اجتماعی بروز بیرونی پیدا میکند.»
منبع:روزنامه همدلی
انتهای پیام/