تسلیح کرانه باختری فعلا امکانپذیر نیست/ طرح مشترکی با قطر نداریم
مشروح گفتوگو با «ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین را در ادامه میخوانید:
- رابطه جهاد اسلامی و حماس تاکنون به چه صورت بوده است؟ آیا میان دو جنبش اختلافات راهبردی وجود دارد؟
جنبشهای جهاد اسلامی و حماس از نظر فکری و سیاسی دیدگاه واحدی دارند. البته اختلافات جزئی و بیشتر در زمینه اداره امور از نظر ساختاری است که موضوع طبیعی بهشمار میرود. همچنین دو طرف درباره ماهیت و نوع استقرار و نیز از لحاظ ایدههای سیاسی توافق نظر دارند. گروههای فلسطینی توافقنظر دارند که تنها راهحل در برابر اسرائیل مقاومت است و نه گفتوگو. با وجود این تفاهم، حماس در سال 2006 تصمیم گرفت در انتخابات شرکت کند اما این بدان معنا نبود که برای در اختیار گرفتن قدرت یا تبعیت از منویات کمیته چهارجانبه یا شورای امنیت سازمان ملل باشد، بلکه میخواست در هدایت مردم نیز شریک باشد.
بخشی از مشکل در فلسطین، مشکل رهبری مردم فلسطین است که در اختیار سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و گروه اطرافیان «محمود عباس» رئیس این تشکیلات قرار دارد و متاسفانه جهان عرب از این خط حمایت میکند. در این میان حماس میکوشد تا این رویه را تغییر دهد و انحصار را بشکند.
جنبش جهاد اسلامی از ابتدا با شرکت در انتخابات مخالف و معتقد بود که این موضوع راه به جایی نمیبرد، مشکلی را حل نمیکند و آن را بیشتر میکند. ما دیدیم که حماس نتوانست قدرت و حکومت را در اختیار خود حفظ کند که منجر به بروز چنددستگی شد.
حماس با افکار اساسی خود وارد این خط درگیری شد و از اصول خود عدول نکرد. موضوع راهکار تشکیل دو دولت که مطرح شده است، بدین معناست که راهحلی موقت و نه دائمی بهوجود آید که براساس آن آتشبسی 10 تا 15 ساله برقرار و کشوری در مرزهای سال 1967 تشکیل شود و اسرائیل نیز به رسمیت شناخته نشود. مشخص شد که اسرائیل این موضوع را نمیپذیرد و نمیخواهد کشوری فلسطینی بر اساس مرزهای 1967 ایجاد شود، به همین دلیل حماس بر اصول خود باقی ماند و جهاد اسلامی نیز هرگز بهدنبال تشکیل دو دولت نبود و حتی آن را مطرح نکرد. با وجود این، همواره بر حفظ اصول تاکید کردیم و در بیشتر جنگها در فلسطین و بهویژه در غزه پس از سال 2007 میلادی حماس و جهاد اسلامی با مشارکت یکدیگر حضور داشتند.
- اختلاف مدیریتی در سرزمینهای فلسطینی مانع وحدت مردم نمیشد؟
هرگز. همانگونه که گفته شد، جهاد اسلامی و حماس از نظر سیاسی به هم نزدیکاند ولی مشکل در زمینه مدیریت امور، ورود به انتخابات و نحوه مدیریت غزه است که در این موارد با هم اختلاف دارند و طبیعی است. با وجود این، در زمینه امور اساسی و مهم اختلافنظری وجود ندارد.
- ولی تیر ماه دو سال گذشته موضوعی پیش آمد که منجر به قطع روابط حماس و جنبش جهاد شد و حتی درگیریهایی بهوجود آمد که در این میان پلیسی نیز کشته شد.
این اختلاف محلی بود. ممکن است میان نیروهای دو طرف اختلاف وجود داشته باشد ولی رهبران با هم اختلافی ندارند و اگر مشکلی نیز پیش آید به سرعت میان رهبران دو جنبش حل و فصل میشود.
- علت مخالفت جنبش جهاد اسلامی با برگزاری انتخابات در سرزمینهای فلسطینی که مدتی در گذشته مطرح شده بود، چه بود؟
موضع ما همان مواضع سال 2006 است و با انتخابات و تشکیل دولت وحدت مخالفیم. ما معتقدیم اگر دولتی نیز تشکیل شود باید بر سر اصول باشد و در سر پست و مقام اختلافی وجود نداشته باشد. به اعتقاد ما اداره امور غزه بر اساس آزادی فلسطین است نه تشکیل دولت، زیرا همه فلسطین اشغال شده است و در معرض خطر قرار دارد. ما قصد اختلاف بر سر امور جزئی نداریم بلکه میخواهیم طرح ملی واحد داشته باشیم تا براساس آن حکومت را شکل دهیم. نخستوزیر سابق فلسطین قصد داشت اقتصاد خوبی را بهوجود آورد ولی این موضوع در سایه اشغال غیر ممکن است. در غزه اگر بخواهیم ساختمان با نهادی بسازیم، پس از مدتی با وقوع جنگ مجددا تخریب میشود. بنابراین تا وقتی فلسطین اشغال است نمیتوان اقتصاد راه انداخت و زندگی راحتی برای مردم فراهم کرد. باید فلسطین آزاد شود تا بتوان برای مردم زندگی خوب ایجاد کرد.
- برخی اینگونه تحلیل میکنند که جهاد اسلامی و حماس استراتژی واحدی دارند، با دو تاکتیک متفاوت و در حقیقت میان خود تقسیم وظیفهای دارند بدینگونه که حماس برای کمرنگ کردن نقش جنبش فتح کار میکند و جنبش جهاد اسلامی نیز بخش رادیکال این موضوع را برعهده دارد. در واقع جنبش جهاد با انجام حملات و وارد کردن ضربات کاری زمینه را برای چانهزنی بیشتر حماس فراهم میکند که در نهایت در استراتژی واحد حذف فتح مدنظر است که منجر به روی کار آمدن حماس و جهاد اسلامی میشود. این تحلیل را قبول دارید؟
این دروغ است که جنبشها قصد زیرآب زدن یکدیگر را دارند. هیچیک از گروههای فتح، جهاد اسلامی و حماس قصد از بین بردن یکدیگر را ندارند. فلسطینیان افکار دموکراتیکی دارند ولی مشکل، افکار فلسطینیانی است که از خارج وارد این سرزمین شدند.
همه این جنبشها میخواهند طرح مشترکی وجود داشته باشد ولی متاسفانه «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در دیدار قاهره گفته بود که قصد دارد تا سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» را احیا کند اما هنوز این موضوع تحقق نیافته است. ما میخواهیم نهاد واحد فلسطینی ایجاد شود و نام آن مهم نیست، نه اینکه «محمود عباس» برای خود برنامهای داشته باشد و حماس نیز برنامه دیگری داشته باشد که ما این را قبول نمیکنیم. ما میخواهیم فکری وجود داشته باشد که بر سر آن جمع شویم و اتفاقنظر داشته باشیم. مشکل اقدامات خودسرانه «محمود عباس» در زمینه رهبری مردم فلسطین است. حماس در انتخابات رای بالایی آورد و پیروز شد و جنبش جهاد اسلامی نیز گروه بزرگی است که رتبه سوم درا در اختیار دارد. مدت زمانی بود که «یاسر عبد ربه» محبوبیت چندانی در فلسطین نداشت و حتی نگذاشتند که نماینده مجلس شود ولی اکنون به وی پست و مقام دادهاند و دبیر سازمان آزادیبخش فلسطین شده است. ما خواستار خانهای واحد هستیم که همه گروههای فلسطینی در آن جمع شوند و به مبارزه با اشغالگران بپردازند.
- برای دستیابی به این هدف مشکلی وجود دارد و آن این است که بر اساس استراتژیای که ایران دو سال است به صراحت درباره آن صحبت میکند یعنی مسلحسازی کرانه باختری، جنبش جهاد و حماس با سازمان آزادیبخش دچار مشکل خواهد شد. این به هر حال تاکتیکی است که شما با آن موافقید و بارها بر آن تاکید کردهاید و جزو اهدافتان است. اکنون ایران بهعنوان کشوری که سالهاست در راه آرمان فلسطین ایستادگی میکند،اعلام کرده است که در این مسیر تلاش خود را انجام میدهد تا مسلحسازی کرانه باختری محقق شود. طبعا «خانه واحد» آرزویی است که همه فلسطینیان دارند و میخواهند بر سر آن توافق شود. برنامه کوتاهمدت شما برای دستیابی به این هدف چیست؟
مشکلات زیادی در این مسیر ایجاد شده است، زیرا کشورهای عربی حامی «محمود عباس» هستند و نمیخواهند گروههای اسلامگرا به قدرت دست یابند و نیز نمیخواهند طرحهای مردمی با موفقیت اجرا شود. دستگاههای اطلاعاتی «عباس» مقابل اقدامات ما میایستند، طبعا جهاد اسلامی اگر بخواهد اقدامی کند و عملیات ضدصهیونیستی انجام دهد، به آن برچسب غیرقانونی بودن زده میشود و آن را حرکتی تروریستی مینامند، زیرا قانون حکومت «رامالله» اجازه هیچگونه حرکت ضد صهیونیستی را نمیدهد. البته این موضوع منافاتی با تعامل ما با فتح یا گروههای دیگر ندارد و ما تعامل خود را با جنبش فتح داریم و حتی این تعامل بیش از تعامل با حماس است.
ما میخواهیم نهاد واحد فلسطینی ایجاد شود و نام آن مهم نیست، نه اینکه «محمود عباس» برای خود برنامهای داشته باشد و حماس نیز برنامه دیگری داشته باشد که ما این را قبول نمیکنیم |
موضوع دیگر، مشکلات برنامه مقاومت ازجمله موضوع مسلحسازی در کرانه باختری است. در این مسیر موانع زیادی وجود دارد و این موضوع تاثیر زیادی بر روند مسلحسازی غزه بهوجود آورده است. در انتفاضه دوم کرانه باختری مسلح بود و حتی جنبش جهاد اسلامی در منطقه «تولکرم» حدود دو هزار مبارز مسلح داشت اما در سایه دولت فلسطین همه این قدرت مقاومت از بین رفت. نابودی این سیستم برنامهریزی شده بود. مشکل دیگر این است که فرماندهان فلسطینی و کادر رهبری تصفیه و ریشهکن شدند و دیگر حضور ندارند. بههمین دلیل مسلحسازی کرانه باختری نیاز به تلاش فوقالعاده دارد، بنابراین مدیریت کرانه باختری موضوع آسانی نیست و ما نمیخواهیم با حکومت (تشکیلات خودگردان) درگیر شویم زیرا این، خود راهکار بدتری است.
- در حال حاضر روند مسلحسازی آغاز شده است؟
مشکل خواستن وجود ندارد و اگر بخواهیم میتوانیم انجام بدهیم. جهاد اسلامی در انتفاضه قبلی خود دهها عملیات انجام داد و حتی اردوگاه «جنین» توانست با سلاح، 13 روز در برابر اسرائیل مقاومت کند، ولی باتوجه به تدابیر شدید اطلاعاتی اسرائیل و حضور تشکیلات خودگردان که تسلط کامل بر مناطق مختلف کرانه باختری دارد، مشکلات افزایش یافت و شور مردم برای مقاومت و انجام عملیات کاهش یافت. پشتوانه مقاومت مردم هستند اما بهتدریج این طرز فکر باعث شد تا مردم قدرت خود را از دست دهند و به ناگاه ضعیف شوند که این موضوع منجر به محاصره کرانه باختری از چهار طرف شد. دسترسی به سلاح کاهش یافت و این موضوع باعث شد که مشکلات افزایش یابد. این موضوع تا جایی پیش رفت که حتی اگر یک عضو حماس و یا جهاد اسلامی دستگیر میشد، در زمان آزاد شدن، باید یک قطعه سلاح تحویل میداد و اگر آن را به هر نحوی در اختیار نداشت، باید میخرید و تحویل میداد.
موضوع دیگر این است که برای مسلحسازی باید حمایت مردمی وجود داشته باشد و نگرش دولت فلسطین نیز تغییر کند و تا زمانیکه دیدگاه کنونی وجود دارد کرانه باختری مسلح نمیشود.
- منظورتان این است که مردم خود مسلح شوند و بهطور مستقیم دست به اقدامات مسلحانه بزنند؟
نه اینکه مردم خود بهطور مستقیم وارد جنگ شوند. در هر مقاومتی مردم پشتوانهاند و این باعث میشود تا روند مسلح شدن تسهیل شود. وقتی مردم انقلابی باشند و شور و شوق داشته باشند این موضوع به مقاومت کمک میکند. از سوی دیگر بهدلیل مشکلات داخلی و منطقهای تمایل و رغبتی در میان مردم نیست و افقها را بسته میبینند و تمایلی نیز برای مسلح شدن ندارند و طبعا این اعتقاد به وجود میآید که در صورت ورود به جنگ، چیزی تغییر نمیکند.
- نتیجه عملکرد دولت «محمود عباس» بهویژه درباره سیاست داخلی در کرانه باختری که مستندات بسیاری درباره آن در قالبهای مختلف از جمله گزارش و فیلم منتشر شده است، نشان میدهد که دستگاه اطلاعاتی دولت خودگردان با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل همکاری میکند و هر اتفاقی که در کرانه باختری میافتد با رابطی فلسطینی به اسرائیل اطلاع داده و سرکوب میشود. چگونه میگویید شما و فتح روابط خوبی دارید در حالیکه مشاهده میشود در جاهایی نیروهای سمپات جهاد اسلامی بهوسیله نیروهای «محمود عباس» به نیروهای امنیتی اسرائیل فروخته و لو داده میشوند؟
«محمود عباس» و گروهش طرح خاص خود را دارند که مغایر با طرح ماست اما رهبران جنبش «فتح» بسیاری از افکار ما را در آزادی فلسطین دارند و با هم رابطه نزدیکی داریم. واقعیت این است که تشکیلات خودگردان فلسطین با اسرائیل هماهنگی دارد، حتی وقتی درگیری میان نیروهای اسرائیلی و مردم فلسطین رخ میدهد این هماهنگی افزایش مییابد. متاسفانه ساختار نظامی تشکیلات خودگردان بهوسیله نظامیان آمریکایی و اعراب بهوجود آمده است و بههمین دلیل نمیتوان توقع داشت که مسیری غیر از این را بپیمایند.
جنبش «فتح» یکی از قدیمیترین جنبشهای قدیمی برای آزادی فلسطین است و تلاش زیادی در این مسیر کرد. این جنبش در سال 1967 برای آزادی سرزمینهای سال 1948 بسیار تلاش کرد. دستگاه نظامی جنبش «فتح» همان مواضع قبلی درباره حمایت از ایران و حزبالله لبنان را دارد، ولی «عباس» خود را دولت اصلی میداند و میگوید که براساس پیمانهای صلح میخواهد حکومت کند. به همین دلیل ما با «عباس» اختلاف داریم و تاکید میکنیم که معاهده صلح اسلو دیگر پایان یافته و زمانش منقضی شده است. ما گفتهایم که بیایید در کنار همدیگر بنشینیم و طرح دولت ملی واحد را برای مقابله با رژیم صهیونیستی ارائه کنیم. 22 درصد از مردم داخل «خط سبز» (مناطق یهودینشین و قدس) فلسطینی هستند که چیزی معادل یک میلیون و ششصد هزار فلسطینی میشوند و اگر بخواهند اقدام به برپایی انتفاضه کنند، میتوانند موفق شوند. راهکار ما فقط سلاح نیست و راهکارهای دیگری را نیز میتوانیم ارائه کنیم، ولی مشکل این است که «محمود عباس» تنها راهکار را مذاکره میداند.
- بهنظر شما، مسلح شدن کرانه باختری اتفاق خواهد افتاد؟
با اوضاع کنونی تسلیح کرانه باختری بسیار دشوار است. بهگونهای که تشکیل یک گروه مسلح سه نفره 120 هزار دلار هزینه در بردارد که این مبلغ را حماس و جنبش جهاد در اختیار ندارند و این در حالی است که کشورهای عربی منطقه نیز به جای فلسطین، از داعش دیوانه حمایت میکنند.
مشکل این است که سیاست کشورهای منطقه نسبت به گذشته تغییر کرده است. در چند کشور از جمله سوریه، یمن و عراق درگیری بهوجود آمده است و ما مخالف آن هستیم زیرا سرنوشت این جنگها مشخص نیست. ما از همه کشورهای قدرتمند منطقه همچون ایران، ترکیه عربستان و قطر میخواهیم با شیوههای مسالمتآمیز اقدام به حل بحران کنند |
موضوع داعش و گسترش آن موضوع فلسطین را تا حد زیادی از محور تمرکز منطقه خارج کرد و حتی جایگاه گروههای اسلامگرا از جمله حماس و جهاد اسلامی را خدشهدار کرد. آیا شما بخشی از این موضوع منطقهای را در نقشهای بزرگتر انحراف در موضوع فلسطین میبینید یا خیر؟
انحراف از موضوع فلسطین واضح و متاسفانه فراگیر است. اکنون همه از جنگی دیوانهوار و بدون افق حمایت میکنند اما هیچکس به اسرائیل کاری ندارد. گروههای سلفی از جمله داعش و «جبههالنصره» علیه اسرائیل اقدامی نمیکنند و حتی حاضر نیستند گلولهای شلیک کنند، ولی حاضرند مقاومت را نابود کنند. مشکل دیگر با کشورهای عربی است، این کشورها زمینه ایجاد اسرائیل را با هدف نابودی کشورهای اطراف فراهم کردند تا اسرائیل بهعنوان قدرت نخست منطقه باقی بماند و اکنون شاید بتوان گفت که اسرائیل از این لحاظ در منطقه و جهان خوشبخت است.
از زمان آغاز درگیریها در سوریه واکنشهایی در غزه مشاهده کردیم از جمله اینکه «اسماعیل هنیه» و اطرافیانش در حماس درباره گروههایی که در سوریه علیه «بشار اسد» میجنگیدند موضع حمایتی گرفتند. از طرف دیگر جهاد اسلامی همان زمان تلاش کرد تا موضوع را حل کند و حتی پای ایران به موضوع باز شد و سفرهایی که قرار بود میان سران حماس و مقامات تهران برقرار شود لغو شد و در این میان جهاد اسلامی تلاش میکرد تا میانجیگری کند. چه میزان از آن مرحله عبور کردهایم. آیا اختلافات حل شده است؟
موضع حماس در قبال سوریه مشخص و ممکن است در هر گروه افراد مختلف حرفهایی بزنند و حتی شاخه نظامی حماس مخالف این موضع است و در داخل این جنبش موافقان و مخالفانی نیز وجود دارند. حماس موضع میانهای گرفت و اگر اشتباه نکنم در سال 2013 در بیانیهای اعلام کرد که قصد دخالت در هیچیک از منازعات داخلی کشورهای عربی را ندارد و میخواهد مشکلات به شیوهای مسالمتآمیز حل شود. البته اختلافاتی میان ایران و حماس بهوجود آمد ولی بهگونهای نبوده است که این روابط قطع شود و نیازی نیز به وساطت جهاد اسلامی نبود زیرا اصلا رابطهای قطع نشد.
- در این میان دو سفر «خالد مشعل» به ایران لغو شد.
لغو سفر «خالد مشعل» بهدلیل اختلاف سادهای بود. دیدارهای زیادی در لبنان و مناطق مختلف انجام شد ولی اختلافی درباره فلسطین وجود ندارد. این همان موضوعی است که باید بر آن تکیه کنیم. علت تاکید امام خمینی (ره) بر موضوع فلسطین جنبه وحدتگرایی آن است. امام این پیشبینی را کردند که ممکن است میان اعراب اختلاف بهوجود آید و این شد که موضوع فلسطین را موضوع محوری جهان اسلام قرار دادند ما باید ایده امام خمینی (ره) درباره وحدتگرایی براساس اصول فلسطین را احیا کنیم.
- موضوع فلسطین بازیگر دیگری نیز دارد که هم در بحران سوریه و نیز در تحولات فلسطین نقش بازی کرده است و آن قطر است. گزارشهایی نیز درباره روابط میان جنبش حماس و قطر منتشر شده است. به هر حال مقاومت چه از جانب حماس و چه از جانب جهاد هزینه دارد. گزارشهای تاییدنشدهای وجود دارد که قطر به حماس پیشنهاد داده است که در ازای حمایت مالی فراوان از این جنبش، ارتباط حماس با ایران کمرنگ شود. آیا قطر پیشنهاد مشابهی به جنبش جهاد اسلامی داده است؟
ظاهرا قطر و ترکیه در قبال فلسطین مواضع خوبی گرفتهاند. معادله سادهای شکل گرفته است و آن این است که ما باید براساس اسلام و فلسطین رابطه خود را تنظیم کنیم. ما با ایران بر همین اساس ارتباط داریم. ایران کشوری است که برخلاف خیلی از کشورها از مسیر منحرف نشد و به حمایت از فلسطین پرداخت. ترکیه و قطر در چند سال گذشته به فلسطین و نه به جهاد اسلامی از لحاظ مالی کمک کردهاند و ما با این دو کشور روابطی عادی داریم. کمکهای این دو کشور به جنبش جهاد اسلامی محدود به برخی کمکهای مردمی و نهادهای مردمی میشود و ارتباطی به دولتهای این دو کشور ندارد.
«رمضان عبدالله شلح» دبیرکل جهاد اسلامی چند بار به قطر سفر و با امیر قطر دیدار کرده است و موضوع خاصی میان دو طرف وجود ندارد و طرح مشترکی میان دو طرف به وجود نیامد. رابطه جنبش جهاد اسلامی با ایران همانند قطر و ترکیه نیست و این دو کشور در این مدت سیاستهای خوبی در پیش گرفتهاند.
- ایران از انقلاب سال 1357 بدین سو مسیر خوبی در پیش گرفت و آن مسیر این است که محوری متشکل از ایران، سوریه و حزبالله لبنان شکل داد که انتهای این محور، مقاومت در برابر اسرائیل و حمایت از آرمان انسانی آزادی فلسطین بود. در حال حاضر قطر و ترکیه تلاش میکنند تا این محور را قطع کنند. مداخله این دو کشور در سوریه که هدف آن سرنگونی نظام «بشار اسد» است بخشی از این نقشه است. از سوی دیگر در لبنان میبینیم که این کشور با بحران داخلی و از جمله بحران انتخاب رئیسجمهوری مواجه شده است و در آستانه بیثباتی قرار دارد. نقش پولهای قطری-ترکی را در لبنان هم میتوان دید. موضوع مهم این است که امتداد این محور به حماس و جهاد اسلامی میرسد و شما نمیتوانید نسبت به این موضوع بیتفاوت باشید. موضع جنبش جهاد اسلامی درباره این تحولات چیست؟
محور اصلی وحدت بر سر موضوع فلسطین است ولی مشکل این است که سیاست کشورهای منطقه نسبت به گذشته تغییر کرده است. در چند کشور از جمله سوریه، یمن و عراق درگیری بهوجود آمده است و ما مخالف آن هستیم زیرا سرنوشت این جنگها مشخص نیست. ما از همه کشورهای قدرتمند منطقه همچون ایران، ترکیه عربستان و قطر میخواهیم با شیوههای مسالمتآمیز اقدام به حل بحران کنند، همانگونه که «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران گفت که میخواهیم مشکلات منطقه بدون درگیری حل شود.
جنگ همیشه به زیان دولتها بوده است همانگونه که آمریکا با همه قدرتش در افغانستان و عراق جنگید اما در نهایت با صرف هزینههای زیاد، زمینگیر شد. آنها با القاعده جنگیدند تا القاعده را از بین ببرند ولی بدتر از القاعده یعنی داعش ظاهر شد و آنها را در باتلاق عراق فرو برد تا جاییکه حتی بهدلیل هزینههای سنگین جنگ ناشی از دو جنگ افغانستان و عراق، چیزی نمانده بود اقتصاد آمریکا از هم بپاشد. اکنون میبینیم که سوریه در حال نابود شدن و تجزیه است و از سوی دیگر عراق و یمن نیز اوضاع مشابهی دارند. اگر کشورهای منطقه این موضوعات را حل میکردند شاهد اوضاع کنونی نبودیم. دشمن ما ایران، قطر یا ترکیه نیستند و ما آنها را برادر خود میدانیم. ما باید علیه دشمنی همچون اسرائیل و حامیانش متحد شویم. آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در سخنانی در همان بدو ظهور داعش فرمودند که داعش دشمن اصلی نیست بلکه حامیان داعش دشمن اصلی بهشمار میروند.
- وضع داعش در فلسطین و نوار غزه چگونه است؟
فعالیتهای افراطی در فلسطین بسیار کم و محدود است البته موضوع تفکر افراطگرایی در میان مسلمانان و اعراب و در سراسر جهان وجود دارد. فردی که در داعش سر میبرد همانند کسی است که در هیروشیما و ناکازاکی بر سر مردم بمب انداخت. اندیشه افراطی در بیشتر کشورها هست و وجود آنها در فلسطین بسیار محدود است و حماس بارها با آنها مقابله کرده است و تلاش میکند تا محدودشان کند. تعداد داعشیها زیاد نیست ولی تفکرات جنونآمیزشان که باعث دردسر شده است، امکان دارد گسترش یابد. طرفهایی در فلسطین وجود دارند که تلاش میکنند در سرزمینهای فلسطینی داعش را تغذیه کنند ولی این موضوع با واکنش منفی فلسطینیان مواجه شده است و جایگاهی در فلسطین ندارند.
انتهای پیام/