دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 مرداد 1396 - 16:30
حجت‌الاسلام علی عسکری*

تلنگری از زبان یک آزاده به مسئولان

کد خبر : 203958

مدت‌ها پیش از این در مقطع حضور در دانشگاه آزاد اسلامی سفری کاری به آذربایجان غربی و ارومیه داشتم. پس از برگزاری جلسه با مسئولان دانشگاه تصمیم گرفتم یکی از دوستان پیش‌مرگ کرد خودم را که دوستان بسیار قدیمی و عاطفی خودم بود را پیدا کنم تا حال پرسش باشم. آقای درمندی که با او در زمستان سال 59 در زمان حضورم در آن منطقه و شرایط غربت انقلاب، امام و یارانش در دورانی تاخت تاز گروهک‌های حرامی در کردستان آشنا شده بودم انسانی با شرافت و ارزشمندی بود که در مصاف با کومله و دموکرات تیر خورد و تا مرز شهادت پیش رفت و هرگز نخواست به ما و حامیان نظام پشت بکند.


او در دوران دفاع مقدس به اسارت رژیم بعث عراق درآمد و پس از آزادی به ایران برگشته و ساکن پیرانشهر زادگاه خودش شده بود و من هیچگاه در طی این سالیان زیاد نتوانسته بودم او را زیارت کنم. روی همین جهت بود که برای دیدن ایشان راهی پیرانشهر شدم. خاطرات دوران درگیری با گروهک‌های مخالف را در مسیر راه با دوستان و همراهی‌ها مرور می‌کردم تا اینکه لحظه دیدار با آن یار قدیمی و مبارز فرا رسید. وقتی ملاقتش کردم اشک شوق بر گونه‌های ما جاری شد. او یک غیور مرد کرد و وفادار به نظام و انقلاب بود و بنده به عنوان یک طلبه شیعه و خادم کوچک بارگاه ملکوتی حضرت رضا(ع) با او در گذشته‌های دور توانسته بودم پیوند اعتقادی و عاطفی برقرار کنم.


علی‌رغم فاصله زمانی بیش از سه دهه از آشنایی و دوستی دیرینه‌مان با یکدیگر تعلق خاطر فکری، اعتقادی و عاطفی خودمان را از دست نداده بودیم و در کنار هم که قرار داشتیم مثل این بود که در چند روز گذشته همدیگر را دیده بودیم. ابتدا قدری حرفای شیرین و خاطرات گذشته را مرور کردیم و کم کم حرفای جدی و به حق خودش را مطرح کرد. سخن‌ها و کلمات خودش را با ادای احترام به امام و شهیدان با چهره نافذی که داشت بیان می‌نمود و تاکید فراوان داشت که مرا ملتزم کند به این نکته که همه ما برای دفاع ایران و آرمان‌های انسانی و اسلامی روزی در کنار هم جنگ و مبارزه کرده بودیم. پس نباید بگذاریم که بعضی دنیازده‌ها مردم و انقلاب را از راه بیرون ببرند.


او تاکید می‌کرد شما که دلسوز نظام هستید نباید فریب شیاطین انسی را بخورید و دچار شهوت مقام شوید و مثل آن‌ها، مردم فراموشتان شود. او می‌گفت هستند مسئولینی که خواسته‌های امام و رهبری را دیگر پایبندی ندارند. به عنوان مثال یادآوری می‌کرد امام(ره) فرمود "مردم ولی‌نعمت ما" هستند، اما بسیاری از این حضرات دیگر مردم را به عنوان ولی نعمت نمی‌شناسند؛ اگر می‌شناختند آنان را در میان مشکلات رهایشان نمی‎کردند. اگر به راستی آن‌ها مردم را ‌ولی‌نعمت خود می‌دانستند پس چرا برای حل مشکلات و نابه‌سامانی‌های زندگی آنان قدمی برنمی‌دارند.


او در ادامه اظهار می‌کرد ستون فقرات مردم در هم شکسته و باید به مرکزنشینان بگویید که چاره‌اندیشی کنند. آقای درمندی آزاده پیش‌مرگ کرد قدیمی ایران زمین از جمله درماند‌ه‌های مردم کرد و وفادار به کشور و نظام را مشکلات اقتصادی و بیکاری معرفی کرد و گفت ولی‌نعمت‌های فراموش شده امروزه در مشکلات دسته و پنجه نرم می‌کنند و بسیاری از مسئولان نظام هم ضمن اینکه مشکلات را می‌دانند به نظر می‌رسد که یا نمی‌توانند یا نمی‌خواهند گره‌گشای مردم باشند.


سخن دردمندانه او درباره کولبرها بسیار قابل توجه بود و تعریف زیبایی از کولبری داشت و می‌گفت کولبری شغلی است که در آن جان با نان معامله می‌شود و توضیح می‌داد که چگونه کولبرها با کوله‌بارهای سنگین خود کوه‌ها و بیابان‌ها را در می‌نوردنند ولی در کوه‌ها و بیابان‌ها روی مین می‌روند و دست و پایشان قطع می‌شود. در هرحال آنچه که گفته شد درد و دل آزاده‌ای بود دلسوز و پیرمجاهدی از رزمندگان کرد.


با مروری بر خاطرات صحبت با ایشان خواستم تلنگری از زبان یک آزاده به مسئولان و کارگزاران حکومت و دولت زده شود. انگیزه من از طرح این همدلی، همفکری و همدردی با یکی از آزادگان آن هم آزاده‌ خطه کردنشین ایران سربلند این بود که در سالروز آزادی این سرافرازان جمهوری اسلامی که به روز آزادگان نام گرفته مسئولان نظام توجه بیشتری در امر خدمت به مردم و حل مشکلات آنان داشته باشند و آرمان شهدا، ایثارگران و آزادگان را محترم بدارند. من دریافته‌ام که با ساده‌زیستی و رفتار بی‌تکلف و اخلاقیِ بسیار زیبایی که آقای درمندی داشت هیچ چیزی را برای خودش نمی‌خواست ولی او نگران نظام و آینده مردم بود به ویژه مردم زحمتکش و غیور کردستان.


*نماینده پیشین مشهد در مجلس شورای اسلامی


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب