حیات تئاتر شهرستانها در گرو جشنوارهها
ناهید منصوری، خبرنگار فرهنگی آنا- حسین مسافر آستانه کارنامه درخشانی در تولید و اجرای آثار نمایشی با مضامین دینی و مذهبی دارد و با توجه به تجربیاتش داوری آثار دوازدهمین جشنواره تئاتر رضوی را برعهده داشته است. خبرنگار فرهنگی آنا گفتوگویی با حسین مسافر آستانه در خصوص آسیبشناسی جشنوارههای دینی و ارائه راهکارهای ویژه در راستای ارتقای فرهنگ رضوی داشته است که میخوانید:
همواره در تئاتر این موضوع مطرح است که به تئاتر شهرستان کمتر از پایتخت بها داده میشود. از نظر شما چه مشکلاتی وجود دارد که با وجود جشنوارههای متعدد استانی چنین فرضیهای تقویت میشود.
به نظر من تئاتر شهرستان را باید جدا از تئاتر جشنوارهها دانست. تئاتری که صرفا در جشنوارهها روی صحنه میروند و بعد از اجرا در جشنواره خبری از آنها نیست تا دوره بعد، تئاتر جشنوارهای است و جشنوارهای بودن گروهها به این دلیل است که امکان اجرای عمومی برای آثار نمایشی فراهم نشده است. یعنی حیات بسیاری از گروههای شهرستانی به حضور در جشنوارهها بستگی دارد و جدا از جشنوارهها هویت دیگری ندارد، این بزرگترین ضعف در برنامهریزی تئاتر شهرستانهاست. من به شخصه اعتقادی به ضعیف بودن تئاتر شهرستان ندارم. در همین فرصتهای اندک جشنوارهای هم گاه کارهایی دیده میشود که کم از تئاتر تهران ندارد. هنرمندان شهرستانی افراد با استعدادی هستند و شخصا به دنبال آموزشهای لازم میروند و مطالعات شخصی دارند و در ورکشاپها شرکت میکنند و اساسا بسیاری از دانشجویان ما در دانشگاهها شهرستانی هستند، بنابراین نمیتوان گفت که شهرستانیها تئاتر ضعیفی دارند؛ بلکه تنها فرصت ابراز وجود برای تئاتر شهرستان کمتر از تهران فراهم است و اگر این فرصت به وجود آید، هرکدام از شهرستانها حرفی برای گفتن دارند و میتوانیم آثار خلاقانهای روی صحنهها از آنها شاهد باشیم.
جشنوارهها فرصت کمی برای ابراز وجود است و اگر همین ورطه جشنوارهای ادامه پیدا کند، قطعا به تئاتر لطمه وارد خواهد شد، به خصوص تئاتر شهرستانها. جشنوارهها مخصوصا جشنوارههای موضوعی برای گروههای نمایشی و تولید در موضوعی که خارج از جشنواره کسی به فکر آن نیست، ایجاد انگیزه میکنند. جشنوارهها انگیزههایی ایجاد میکنند که هنرمندان تئاتر هرچند با مطالعات سطحی و پژوهش، موضوعات را وارد تئاتر کنند. اگر جشنوارهای چون رضوی نبود، هیچ گروهی به فرهنگ رضوی نمیپرداخت. ما باید ابعاد دیگری از زندگی امام هشتم و بخش تاثیرگذار آن در ارتباط با زندگی امروز را شاهد باشیم، بنابراین اگر با چنین مقولهای روبهرو نیستیم، به این دلیل است که منابع خوبی در این حوزه معرفی نشده و خروجی خوبی به لحاظ پژوهشی در دسترس هنرمند قرار نگرفته تا کاری را مبتنی بر نیاز زمان تولید کند. اگر فرض نگرش مدرن و فرهنگ رضوی را در نظر نگیریم، انگیزه تولید تئاتر صرفا به برگزاری جشنواره است. جشنوارهها به عنوان عامل ایجاد انگیزه باید برگزار شوند، اما صرفا برگزاری آن کافی نیست، چرا که بسیاری از کارهای خوب دوره گذشته جشنواره رضوی در جریان تئاتر کشور، امکان خودنمایی پیدا نکردند. از سویی دیگر تئاتر شهرستان درگیر عدم برنامهریزی دقیق برای اجرای عمومی است که اگر این اتفاق بیافتد و شاهد اجراهای مستمر در شهرستان باشیم، همه موضوعات مبتلا به تئاتر در هرجای کشور را میتوانیم در قالب آن ببینیم. بر همین اساس، تئاتر شهرستان پتانسیل خوبی برای ارائه دارد و هیچچیز از لحاظ استعداد، توانمندی و آشنایی با متون کم ندارند. اگرچه بهرهبرداری از این استعدادها بسیار محدود است.
در جشنوارههایی چون تئاتر رضوی با نوعی شعارهای کلیشهای و تکراری روبهرو هستیم که در بستر داستانهای نزدیک به هم در یک مسیر پیش میرود. آیا موضوع تئاتر رضوی و تاکید بر مضمون دینی باعث چنین مقولهای شده و جشنواره چطور میتواند جریان تولید را به سمتی هدایت کند که آثار متفاوت، تولید و اجرا شود؟
اکثر نمایشها با کمابیش اختلاف در نوع بیان، قصههایشان محتوای نزدیک به هم دارند و ما در ورطه تکرار افتادهایم. دلیل مشخص این امر، عدم منابع مطالعاتی و عدم تحقیق و پژوهش است. تئاترهای ما از سطح نگاه عوامانه نسبت به موضوع فراتر نرفته، در حالی که تئاتر فقط قصه نمیگوید، بلکه رسالتی دارد که نسبت به هر مسالهای تماشاگر را به فکر وامیدارد که اگر جرقه تفکر را ایجاد نکند، در کار خود موفق نبوده است.
ارزش واقعی تئاتر به زایش اندیشههای نوبهنو است و اگر زایش اندیشه را در تئاتر و مخاطب نبینیم، تئاتر رسالت واقعی خود را انجام نداده و صرفا به عنوان سرگرمی سالم عمل کرده است. تئاتر باید قلقلک اندیشهورزانه داشته باشد و در این میان برگزاری جشنواره نمیتواند به تنهایی از وظیفهای که غافل شدهایم برآید، بنابراین باید برنامههای ویژهای در همین راستا در نظر گرفته شود تا خروجی آن دستمایه هنرمند قرار گیرد. برای مثال اگر دبیرخانه دائمی فعال داشته باشیم که به تولید محتوا فکر کند و خوراک فرهنگی لازم را برای جامعه هنری تامین کند، آن زمان هنرمند میتواند حتی موضوع تکراری را با نگاه جدید در آثارش داشته باشد. در چنین شرایطی تکرار و تولید به معنای ملالآوری نیست، بلکه وجه جدیدی را مطرح میکند که میتواند بسیار جذاب باشد. این امر به مطالعات عمیق و دقیق بازمیگردد. حداقل کاری که میتواند دبیرخانه جشنواره انجام دهد، نشستهای ماهیانه با حضور هنرمندان تئاتر، ائمه جمعه و آشنایان به امور اجتماعی و جامعهشناسان است تا به بحث رضوی از ابعاد مختلف بپردازند؛ در این صورت میبینیم که چقدر نگاه جدید و ابعاد جدید برای پرداختن وجود دارد.
در حالحاضر هنرمند به حال خود رها شده و وقتی به او گفته میشود برای برگزاری جشنواره و حضور در آن متنی ارائه کند، معمولا یک نمایشنامه را با اندک تغییراتی با قصه و شخصیتهای تکراری ارائه میکند و اصرار دارد نمایشنامهای جدید نوشته، بنابراین افراد نیز خودشان به نمایشها تکرار میبخشند و طبیعتا در این مسیر حرکت رو به جلو وجود ندارد. در حالی که نیاز است تا خون تازهای در رگهای تئاتر رضوی جریان پیدا کند.
یکی از اشکالاتی که در طول سالها تکرار شده این است که ما هیچ نیازِ بهروزی را نسبت به فرهنگ رضوی پاسخ نمیدهیم و هر آنچه هست، همان چیزی است که از گذشته باقی مانده است، ما هیچ سایهای از زندگی امام هشتم و یا تفکرات وی را شاهد نیستیم، چون اصلا به آن پرداخته نشده است.
برخی از شرکتکنندگان در دورههای مختلف جشنواره و حتی داوران آن معتقدند که جشنواره روند رو به افولی را سپری کرده است و در حالی که طی دورههای گذشته نمایشهای کیفی و باارزشی اجرا میشد، در دورههای اخیر کیفیت آثار نمایشی نزول پیدا کرده است. چه عواملی باعث وقوع چنین مقولهای شده است؟
پتانسیل پرداختن به فرهنگ رضوی از قبل وجود داشته چون بیش از برپایی جشنواره همه ایدهها جمع شده بود و با برگزاری آن این ایدهها ظهور پیدا کرد، اما در ادامه و در طول سالهای بعد از آنجا که این خوراک فکری مهیا نشده، جشنواره نیز نتوانسته عملکرد خوبی داشته باشد. جشنواره مصرفکننده است و حاصل کار هنرمند را مصرف میکند، بنابراین اگر هنرمند تغذیه نشود، نمیتواند کالای مصرفی خوبی را نیز ارائه کند.
آیا سفارش آثار با مضامین مختلف به کارگردانهای حرفهای تهران یا شهرستان میتواند به تقویت تئاتر شهرستان کمک کند؟
یکی از راههای فرار از این بنبستی که امروز گرفتارش شدهایم، این است که کارها را به یک هنرمند حرفهای سفارش دهیم، اما نباید آنها را با کارهای خودتولید مقایسه کرد. چرا که از همین منظر دچار ناعدالتی شدهایم.
هر کار حرفهای میتواند جرقههای جدیدی در ذهن هنرمندان ایجاد کند. سال گذشته کاری را نادر برهانیمرند اجرا کرد که ذهن بسیاری از افراد را به خود معطوف کرد. البته این اقدام نباید به یک یا دو سال محدود شود. بلکه این امر باید به یک جریان تبدیل شود؛ ضمن اینکه با سفارش دادن یک اثر به هنرمند حرفهای تضمین اجرای عمومی نیز پشت نمایش قرار میگیرد. بنابراین کار سفارشی به فرهنگ تئاتر رضوی کمک میکند. تضمین اجرا بزرگترین کمک را برعهده دارد که فرهنگ رضوی تبدیل به جریان مستمر شود. اینکه میگوییم تولید آثار با فرهنگ رضوی به عنوان یک ضرورت است قرار این است که تئاتر بتواند با خلق آثار زیبا، سرگرمکننده، تاثیرگذار و تفکربرانگیز به مخاطب خود این فرهنگ را منتقل کند و صرف برگزاری جشنواره این نگاه به هیچ عنوان به مخاطب انتقال پیدا نمیکند. جشنواره محل تولد است ولی محل مصرف را باید اجرای عمومی قرار داد و وقتی تولید صورت گرفت باید نمایش در معرض دید قرار گیرد.
ما در اجرای آثار هنرمندان شهرستانی کمتر شاهد اجرا در شهرستانهای دیگر هستیم و اساسا اجراها محدود به همان شهرستانی میشوند که گروه به تولید اثر پرداخته است. آیا چنین نگرشی امکان رفع نواقص و آشنایی هرچه بیشتر با نگاههای متفاوت را میتواند تقویت کند؟
تئاتر همچون زندگی است و هیچ لحظه تکراری ندارد، بنابراین نباید گفت که یک اجرا تکراری شده است، بلکه باید بنا بر ضرورت و نیاز اجتماعی امکان اجراهای مستمر به وجود آید. من به عنوان کارگردان چرا باید نمایشی که به سختی تولید شده و برایش انرژی زیادی را صرف کردهام به 30 شب محدود کنم؟ یک اثر معمولا پس از 30 شب اجرا به پختگی میرسد و تازه میتواند تاثیرگذار باشد، اما این در حالی است که در چنین برههای اجرا متوقف میشود. بنابراین میتوان با تداوم اجرا در مکانها و حتی شهرهای دیگر اثری مطلوب را ارائه کرد و نمایشی با نگاهی متفاوت را به دیگر کارگردانها نشان داد.
با توجه به حساسیتهای موجود به مضامین دینی، پرداختن به موضوعات مذهبی از زوایای مختلف از سوی هنرمندان با ترس از توقیف اجرا و یا سانسور همراه است. هنرمندی که تازه فعالیت تئاتری خود را آغاز کرده چگونه میتواند هم نگاه جدید به مضامین دینی داشته باشد و نگرش خود را مطرح کند و هم دغدغهای نسبت به استمرار اجرا نداشته باشد.
یکی از اشکالات این است که برای قضاوت، تئاتر از سوی کسانی که هیچ تخصصی در این امر ندارند، انجام میشود و صرفا این قضاوت و داوری بر مبنای سلیقه است. ما باید بدانیم اگر دستگاه تعریفشدهای برای این موضوع وجود دارد، اول به اختلاف سلیقههایشان احترام گذاریم، اما در ادامه اجازه ندهیم که این مساله روی نظرات و ارزیابیها تاثیرگذار باشد.
مساله دیگر عدمآشنایی تخصصی با بنیان تئاتر است و نه شکل اجرایی آن، این امر باعث میشود که درباره تئاتر قضاوت کنیم. اگر به تئاتر به عنوان فعالیتی که باید زندگی انسانها را نقد کند و به آنها بازنمود دهد، بپردازیم، میبینیم در تئاتر هرگز هیچ چیز خطرناکی وجود ندارد؛ هرقدر انتقاد تند سیاسی و اجتماعی به همراه داشته باشد، تئاتر تنها اصلاحکننده آن است. تئاتر من را به عنوان مدیر، شهروند و انسان در جامعه نقد میکند و اخلاقیات منفی من را به نقد میکشاند تا من خود را اصلاح کنم.
تئاتر هرگز در هیچجای تاریخ ویرانگر نبوده است و تماشاگر تئاتر در مقابله با آثار زنده خود را منفعل نمیداند، او به تئاتر میرود چون تئاتر محل اندیشه تفکر نو است و به تعداد تماشاگرانش میتواند افکار مختلف را برانگیزاند. بنابراین در تمام تفکرها، مخاطب تئاتر، مخاطب منفعل نیست و حتی بیسوادترین قشر اجتماعی اگر ورای آنچه که او باور دارد را به او بگوید، آن نظر را پس میزند و اینگونه نیست که هر چیزی را بپذیرد. این تفکر ویژگی منحصر به فرد تئاتر است. نشان دادن یک معضل در تئاتر من را برای انجام آن ترغیب نمیکند، بلکه به عنوان یک هشداردهنده عمل میکند و ترمز من را برای ادامه انجام آن کار میکشد. تئاتر هرچه طرح کند، تماشاگر نسبت به آن موضع دارد، به طوری که میبینیم عامیترین تماشاگر ضمن همدل شدن با یک موضوع، آن را به نقد میکشند و این در حالی است که آن فرد آموزش نقد حرفهای تئاتر ندیده. ما باید بدانیم که مردم به لحاظ اخلاقی و انسانی از تبلیغات منفی تبعیت نمیکنند؛ پس آنچه که با خصایص ذاتیشان مطابقت نداشته باشد را نمیپذیرند.
نیاز است تا با دانش جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی به موضوعات پرداخته شود، چرا که متاسفانه امروزه صرفا خبر آسیبهای اجتماعی به گوش ما میرسد و ما در تئاترها نیز با همین سطحینگریها مواجه میشویم. این امر به خاطر عدم تغذیه مناسب و اطلاعات کافی از سوی دانشمندانی است که به تئاتر بیتوجه هستند. نیاز است برای تولید اثری عمیق و تاثیرگذار که نگرش جامعی نسبت به یک موضوع دارد، جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی به ایراد و صحبت بپردازند تا این مقوله در قالب یک تئاتر از سوی هنرمند روی صحنه آید.
انتهای پیام/