«پنچری» نسبت به کارهای قبلیام عمق بیشتری دارد/ سری دوم ساخته نمیشود
هدیه حدادیاصل، گروه فرهنگی- سریال «پنچری» به کارگردانی برزو نیکنژاد که از تیر ماه امسال هر شب از شبکه سوم سیما پخش میشود داستان پسری است که همه مقدمات را چیده تا به دختر مورد علاقهاش برسد اما در این مسیر اتفاقاتی رخ میدهد که او برای رسیدن به خواستهاش همه اطرافیانش را به چالش میکشد و…
به بهانه پخش این سریال با کارگردان آن گفتوگو کردیم.
* تقریبا در سریال قبلی شما یعنی «دردسرهای عظیم» با همین گروه بازیگران رو به رو بودیم اما در آن سریال بحث طنز داستان خیلی بیشتر بود، ضمن اینکه در «پنچری» بازیگران طنزی حضور دارند که بازیهای جدی از آنها گرفته شده؛ چرا بازیگران طنز سریال «دردسرهای عظیم» اکنون در نقشهای جدی ظاهر شدهاند؟
در این سریال یک قصه جدی و در عین حال تلخ وجود دارد. بیکاری، ازدواج و گاها امید به آیندهای که متکی به آرزوها است. این بستر به کل بستر تلخی است یعنی کسی که قرار است بیست و چند روز دیگر ازدواج کند، موانعی سر راه او قرار میگیرد که مانع ادامه مسیرش میشود. ما روایت را بر اساس یک قصهای در بستر درام به تصویر کشیدهایم. حتی در کارهای قبلی من هم یک بستر درام وجود داشت که در آن ها سعی کردیم روایتمان را شیرین کنیم.
* در بحث شخصیتها هم همین نظر را دارید؟
در مورد شخصیتها شاید بتوان گفت یک بازیگری شیرینتر است و یک بازیگر باب میل مخاطب نیست اما در همه کارها ما سعی کردیم که روایتهای شیرین را داشته باشیم و اگر نخواهیم مغرضانه به هر چیزی نگاه کنیم باید بگوییم که در سریال «پنچری» هم تا حد امکان شیرینی وجود دارد. تا حدی که به روایت قصه ما کمک کند و لطمهای هم به آن نزند. حالا اگر در سریالهای قبل بیشتر میخندیدیم و در این سریال کمتر؛ این اقتضای قصه است.
* نوع طنز در سریال «پنچری» با سریالهای قبلی شما متفاوت شده، آیا این تفاوت تعمدی بوده است؟
تلویزیون یکسری کار میسازد که همه آنها نباید مثل هم باشد. همانطور که عدهای «دردسرهای عظیم» را دوست داشتند و عدهای آن را خوب نمیدانستند. این کار را نباید با هیچ کار دیگری قیاس کرد. این نوع طنز یک جاهایی در لحظه احتیاج به تفکر دارد مثل یک سری از فیلمهایی که ساخته می شود و تماشاچی به اسم طنز به تماشای آن میرود، اما وقتی از سالن سینمای بیرون میآید می گوید فیلم خندهدار نبود! در حالی که فرمت فیلم چیز دیگری بوده است. ما میتوانی فیلم کمدیای داشته باشیم که اصلا خندهدار هم نباشد. در سریال «پنچری» هم به اندازهای که لازمه قصه است خنده وجود دارد. اما من هم یک جاهایی با شما هم عقیده هستم و اگر بخواهیم غیرمغرضانه و صادقانه به قصه نگاه کنیم یک جاهایی از آن گریهدار است و حالا در این شرایط برای چی تلاش کنیم که مخاطب را بخندانیم؟! لزومی ندارد چرا که فرم این سریال کمدی نیست که تماشاچی به هر قیمتی بخندد. فقط در جایی که لازم است و اجازه به خنداندن داده شده حتما این کار صورت گرفته است. وقتی که شما با 1800 دقیقه کار طرف هستید مگر می شود ثانیه به ثانیه آن خندید؟ ما یک قصه ای را روایت میکنیم که در لحظات درام آن سعی کردهایم روایتها را شیرین کنیم.
* یعنی در این سریال به همراه تلخیها زندگی شیرین میشود؟!
در حال حاضر هم در اطرافمان آدمهایی را داریم که سریال «پنچری» را دوست ندارند و در مقابل آدمهایی را هم داریم که تکرار آن را هم نگاه میکنند. من بر این باور هستم که نه تنها من بلکه هیچ فیلمساز دیگری نمیتواند فیلم و سریالی را کار کند که توسط آن کل جماعت ایران زمین که همه خودشان طناز هستند را بخنداند، چرا که این ادبیات طنز در تار و پود ایرانیها وجود دارد و یک اتفاق تلخی که میافتد سریع جوک ساخته میشود که گاها از این جوکها ناراحت میشویم.
زندگی ما عجین از اشک و لبخند است و سریالی که اسم آن «پنچری» است، آدمهایی که در زندگی پنچر شدهاند را به تصویر میکشد. اتفاقاتی را در این سریال میبینیم که در روزمره زندگیمان به وفور رخ میدهند. اتفاقاتی که هر آدمی را در مسیر زندگی پنچر میکند و ما هم بر اساس روایت قصه مجبور بودیم به فضای ان احترام بگذاریم.
یکسری کاراکترهای شیرین داریم که در سختترین لحظات زندگی میتوانند امیدوارانه در بستر خانواده کاری را انجام دهند و گاها مجبور میشوند که خانواده را دور بزنند اما ته ماجرا متوجه میشوند که برای غلبه بر مشکلات همه باید پشت هم باشند.
من فکر میکنم چون با سعه صدر این سریال را ساختیم، اگر هر قسمت از آن را ببینید میفهمید که گروه هیچ کم فروشیای نکرده است. در فرمت اجرا از جای دوربین تا نوع دکوپاژ یا هر اتفاق دیگری به درستی انجام شده و واقعا در فرمت سریال از اول هم قرار نبوده که مخاطب با دیدن آن قهقهه بزند. سریال «پنچری» لایه دیگری دارد که به قول شما چرا آقای تیموری که به عنوان یک بازیگر کمدی مطرح است در فیلم بازی میکند اما سعی دارد جدی باشد؟ با اینکه در لحظاتی که لازم است شیرین است اما در قالب جدیت.
* برخی معتقدند که مخاطبان سریالهای شما از «دردسرهای عظیم» تا «پنچری» ریزش داشته است، آیا با این دیدگاه موافق هستید؟
همه کارهای من مخاطب خود را داشتهاند. زمانی که «دودکش» را روی آنتن داشتم، همزمان یک سریال دیگری با آن پخش میشد که رقابتی بین آنها وجود داشت اما هنوز هم خیلیها دودکش را یادشان است. با این شرایط باز تصورم این است که «پنچری» خیلی عمیقتر از کارهای دیگر من هم از لحاظ فرم کارگردانی و هم به لحاظ سناریو است. خیلی هم سریال سختی بود و هیچ کمفروشی در هیچ کدام از عوامل این کار انجام نشده؛ ولی قبول دارم که «پنچری» یک نوع طنز دیگری است و در این شرایط، جدای از این که بیننده بخندد باید شرایط پیرامونش آماده خندیدن باشد.
* ترکیب یوسف تیموری و حمید لولایی ناخودآگاه مخاطب را به یاد سریال «زیر آسمان شهر» میاندازد و با اینکه در سریال «پنچری» از آن شوخی و طنزی که این دو بازیگر در «زیر آسمان شهر» داشتند خبری نیست اما حضور آنها را یادآوری و این توقع را در بیننده ایجاد میکند که در این سریال هم قرار است یک «خشایار مستوفی» و «فولاد» دیگری ببیند، چطور این ریسک را کردید و این ترکیب را انتخاب شد؟
واقعیت این است که از ابتدا هنر آقای لولایی را دوست و به آن اعتماد داشتم و میدانستم جزو معدود بازیگرانی است که هر دو جنس بازی را بلد است و توانایی او برای من تا حدی محسوس بود که میدانستم حتما این نقش برایشان در میآید. اگر هر مشکلی در اجرای بازیگران هست به گردن من است.
تعدادی از مخاطبان این سریال به واسطه فرم تیتراژ و تبلیغات و عوامل، انتظار این را داشتند که بیشتر بخندند اما اکنون و بعد از تماشای سریال با یک جور دیگری کار طرف هستند، در هر حال سریال سعی داشته که شان مخاطب را نگه دارد. من کار فانتزی نساختم کار رئالیسم ساختهام. خیلی کار را دوست دارم و علاقهام به این سریال از «دردسرهای عظیم» بیشتر است. شاید در کار بعدی که ساختم فقط مخاطب را بخندانم و شاید هم یک کار درام بسازم که اصلا کمدی وارد آن نشود.
* یعنی جدیتی که در فیلم سینمایی «ناخواسته» داشتید قرار نیست در کارهایتان تکرار شود؟
با اینکه حتی کمدی هم برای من جدی است اما امیدوارم که کار بعدیام درام باشد.
* «پنچری 2» هم خواهیم داشت؟
بعید میدانم. من سری دوم هیچ کاری را دوست ندارم و در خصوص «دردسرهای عظیم» هم تا حدی تقاضای مردم زیاد بود که سری دوم آن را به عشق مخاطب ساختم. اما آنقدرها انسان عمر نمیکند که بخواهد خیلی چیزها را تکرار کند.
انتهای پیام/