دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

گفت‌وگو با خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی/ شهادت آرزویشان بود

روز چهارشنبه ساختمان مجلس شورای اسلامی تن بی جانِ «مهدیه هراتی»، «علی جواد زارع» و «حمید امدادی» را در آغوش گرفت. آنها سه نفر از ١٧ قربانی عملیات تروریستی در مجلس شورای اسلامی هستند.
کد خبر : 185959
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا از شهروند، «مهدیه هراتی» کارشناس ارشد علوم سیاسی، روز چهارشنبه از لرستان به تهران آمده بود تا کارهای استخدامش در اداره برق لرستان را جلو ببرد. «علی جواد زارع»، مثل هر روز دیگر در ٣٢ سال گذشته، آن ساعت از روز، تازه در دفتر نماینده شاهین شهر در مجلس، تلفن را قطع کرده بود و پرونده مراجعه کننده ها و درخواست هایشان را جابه جا می کرد و یک نگاهی هم به ساعت انداخته بود، ١٠ ساعت مانده به افطار. «حمید امدادی» هم در دفتر نماینده مردم ارومیه در مجلس، انتظار مراجعه کننده اش را می کشید. صدای تیراندازی که بلند شد، همه معادله ها به هم ریخت، صدا نزدیکتر شد و مردم فرار کردند، صدا نزدیکتر شد و تیرها شلیک شدند، صدا نزدیکتر شد و گلوله به قلب و سر و صورت علی جواد و حمید و مهدیه خورد.


«فرامرز هراتی»، عموی «مهدیه» است؛ مهدیه هراتی، زن ٣٢ساله‌ای است که چهارشنبه در سالن انتظار ساختمان اداری مجلس شورای اسلامی هدف گلوله گروه تروریستی قرار گرفت. عمو، در خانه برادر است. پدر «مهدیه» داغدار دخترش است و انتظار پیکر مهدیه را می‌کشد: «یک روز قبل از حادثه، مهدیه همراه با مادر و برادرش به تهران می‌روند. برادر مهدیه بیمار بود و بعد از ظهر همان روز وقت دکتر داشت. آنها در خانه یکی از اقوام مانده بودند. صبح چهارشنبه مهدیه به دفتر آقای بیرانوند، نماینده خرم‌آباد در مجلس شورای اسلامی می‌رود و از مسئول دفتر، وقت ملاقات می‌گیرد. قرار بود بعد از ظهر همان روز با نماینده خرم‌آباد ملاقات داشته باشد. او در سالن انتظار بود که ناگهان گروه تروریستی وارد ساختمان می‌شوند و به سمت مردم شلیک می‌کنند. برادرزاده من هم یکی از قربانیان بود.» این روایت فرامرز هراتی، عموی مهدیه است. پدر نای حرف زدن ندارد و مادر همراه با جنازه به سمت خرم‌آباد در حرکت است. آنها صبح دیروز در مراسمی که در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، شرکت کرده بودند و امروز ساعت ٩ قرار است پیکر مهدیه هراتی از گلزار شهدا تشییع شود: «مهدیه، دختر باخدایی بود. لیسانس رشته برق و کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی داشت. خیلی فعال بود و از اعضای حزب ندای امید و عضو فعال انجمن حمایت از بلوط‌بانان خرم‌آباد بود و در چند دانشگاه ازجمله دانشگاه آزاد خرم‌آباد و دانشگاه علمی - کاربردی تدریس می‌کرد. روز حادثه هم برای پیگیری ماجرای استخدامش در اداره برق استان لرستان و پیگیری وضع پذیرفته شدنش در رادیو لرستان به‌عنوان مجری، به دفتر نماینده خرم‌آباد در مجلس شورای اسلامی مراجعه کرده بود که دچار این حادثه شد.» عموی مهدیه می‌گوید: «مهدیه همیشه آرزوی شهادت داشت. بارها از او شنیده بودم که دلش می‌خواهد به سوریه برود و مبارزه کند و شهید شود.»


مهدیه فرزند ارشد خانواده هراتی بود؛ خانواده‌ای که پدر و مادر فرهنگی بودند: «مادرش در تهران متوجه ماجرا شده بود. ما می‌دانستیم چنین اتفاقی در تهران افتاده اما نمی‌دانستیم که مهدیه هم جزو قربانیان است. ساعت ٧ بعد از ظهر بود که باخبر شدیم. تیر به قلب و سرش شلیک شده بود و او را به بیمارستان بقیه‌الله منتقل کرده بودند. ما بعد از اطلاع از ماجرا بلافاصله به تهران رفتیم.» از زمانی که ماجرای شهادت مهدیه در شهر پیچید، خیلی‌ها به دیدن خانواده رفتند برای دلجویی، برای تسلیت: «مهدیه همین دو، سه ماه پیش برای اهدای عضو اقدام کرده بود.»
علی‌جواد زارع با زبان روزه شهید شد
«محمدعلی» برادر «علی‌جواد زارع» است. مرد ٥٤ ساله‌ای که مسئول دفتر دلیگانی، نماینده مردم شاهین‌شهر اصفهان در مجلس شورای اسلامی بود که روز چهارشنبه، از سوی گروه تروریستی به گروگان گرفته شد و بعد از دو ساعت، درحالی‌که دست‌هایش بسته بود، به شهادت رسید. دیروز بعد از ظهر «محمدعلی» همراه با پیکر برادر شهیدش، به سمت اسدآباد همدان در حرکت بودند: «شنبه صبح قرار است مراسم خاکسپاری برادرم در بهشت زهرای اسدآباد برگزار شود.» ساعت ١٠ صبح روز چهارشنبه بود که خانواده از طریق خبرها، در جریان حادثه مجلس قرار گرفتند: «ساعت ١٠ صبح بود که از طریق اقوام خبردار شدیم، به برادرزاده‌ام زنگ زدم، گفت که پدرش مجروح شده. آنها هم صبح مدام با پدرشان در تماس بودند اما کسی پاسخی به تلفن نمی‌داد. درنهایت ساعت ٤ و ٥ بعد از ظهر بود که به آقای دلیگانی، نماینده مردم شاهین‌شهر زنگ زدم. برادرم مدیر دفتر ایشان بود. آقای دلیگانی به من گفت که برادرم شهید شده است.» صدای محمدعلی از پشت تلفن خش‌دار می‌شود: «علی‌جواد برادر کوچکتر من بود و جانباز ٤٠ درصد. دست راستش در عملیات میمک بشدت آسیب دیده بود. با این حال تمام تلاشش را می‌کرد تا به مردم خدمت کند. او نزدیک به ٣٢‌سال در مجلس شورای اسلامی سابقه کار داشت. هر دوره هم مدیر دفتر یکی از نمایندگان بود. او با نمایندگان زیادی کار کرده بود و این دوره با آقای دلیگانی.» از روز چهارشنبه پسر ١٨ساله و دختر ٢٥ ساله، علی‌جواد زارع، یک لحظه آرام نبوده‌اند: «دفتر برادرم در طبقه دوم ساختمان اداری مجلس بود. صبح چهارشنبه صدای تیر که می‌آید، همه خودشان را مخفی می‌کنند. برادرم ولی در تلاش برای مقابله با حمله‌کنندگان به سمتشان می‌رود و جلوی پله‌ها با آنها درگیر می‌شود. همین درگیری سبب می‌شود تا وقفه‌ای در کار ایجاد شود و سایر کارمندان خودشان را مخفی کنند، اما تروریست‌ها او را به گروگان می‌گیرند، دست‌هایش را می‌بندند و درنهایت پس از یک ساعت، او را به گلوله می‌بندند و بیش از ٢٠ تیر به او شلیک می‌کنند. تصویر او درحالی‌که پیراهن سفیدی به تن دارد و روی زمین غرق در خون است، همه جا منتشر شده است.» به گفته «محمدعلی»، حاج آقای تقوی، مشاور آقای دلیگانی یکی دیگر از شهدای این حادثه بود که در کنار برادرش در ساختمان مجلس شورای اسلامی بود: «برادرم درحالی‌که روزه بود به شهادت رسید. شهادت همیشه آرزویش بود. او زمانی که ما در عملیات کربلا بودیم، همیشه ما را همراهی می‌کرد. او برادر کوچکمان نبود، ستون خانواده‌مان بود.» حالا مادر «علی‌جواد زارع» خون گریه می‌کند: «برادرم از نیروهای قدیمی مجلس و شناخته شده بود.»
«حمید» آخرین نفری بود که شهید شد
«حمید امدادی» مسئول دفتر نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی هم یکی دیگر از شهدای حادثه تروریستی روز چهارشنبه بود و پیکرش همراه با دیگر شهدا، دیروز ظهر، از دانشگاه تهران تشییع شد. دختر عمه «حمید» هم در میان جمع تشییع‌کنندگان بود: «حمید ٢٧‌سال بیشتر نداشت. از ١٠‌سال قبل که پدرش فوت کرده بود، خرج زندگی را می‌داد، مرد آرام و مهربانی بود.» او از روز حادثه می‌گوید: «تا ساعت ١٢ ظهر روز حادثه، حمید زنده بود و با خانواده تماس گرفته و خبر زنده بودنش را داده بود. چند ساعت بعد اما روی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها، اسمش را به‌عنوان یکی از شهدا دیدیم. او آخرین نفری بود که شهید شد.» حمید برای نجات یکی از مراجعه‌کننده‌های مجلس رفته بود که به او شلیک شد: «حمید پسر درس‌خوانده‌ای بود، خیلی زحمت کشید تا به این‌جا رسید. او بچه‌کشاورز بود. از ١٠‌سال پیش که پدرش فوت کرد، از مادر مریض و دو خواهرش مراقبت می‌کرد. مادرش و خواهرانش نتوانستند برای مراسم دانشگاه تهران بیایند. آنها صبح دیروز در مراسم مجلس شرکت کردند.» او می‌گوید که حال خانواده «حمید» خوب نیست: «هیچ کس باورش نمی‌شود که حمید این‌طور رفته باشد.»
«جواد تیموری»، از نیروهای تیم حفاظت سپاه پاسداران در مجلس و نخستین کسی بود که روز چهارشنبه در مجلس به شهادت رسید. همکارانش می گویند مقاومت او مانع از ورود تروریست‌ها به سالن منتهی به صحن مجلس شورای اسلامی شد. تروریست‌ها در برابر ایستادگی و مقاومت این پاسدار شهید، ده‌ها تیر بر پیکرش شلیک کردند تا به شهادت رسید.
«جواد تیموری»، متولد سال ٧٠ یکی دیگر از شهدایی بود که دیروز تشییع شد. او از نیرو‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که مسئولیت حفاظت از مجلس شورای اسلامی را به‌عهده داشت. او سال ٩٠ وارد سپاه انصار شد و نخستین شهید حادثه تروریستی مجلس است. برادرش «شهید رضاتیموری» در عملیات مرصاد به دست منافقین به شهادت رسید. یک سال از ازدواج جواد تیموری می‌گذشت که همزمان با سالروز مراسم عقدش با زبان روزه توسط تروریست‌های تکفیری مهاجم در مجلس شورای اسلامی به شهادت رسید.
هرچند برادر او حاضر نشد به صورت تلفنی گفت وگو کند ولی محمدرضا تابش، نماینده مردم اردکان در مجلس نحوه شهادت او را در اینستاگرام خود روایت کرده است. او در روایتی از دیدار با خانواده شهید تیموری از نیروهای تیم حفاظت سپاه پاسداران در مجلس پرداخته است: «در بیمارستان با مجروحان فاجعه تروریستی چهارشنبه ١٧خرداد که صحبت می‌کردیم از رشادت شهید تیموری با افتخار یاد می‌کردند، همکاران مجروحش در بیمارستان به ما گفتند که تروریست‌ها در برابر ایستادگی و مقاومت این پاسدار شهید، ده‌ها تیر بر پیکرش شلیک کردند تا به شهادت رسید. مقاومت او مانع از ورود تروریست‌ها به سالن منتهی به صحن مجلس شورای اسلامی شد. به خانه این شهید رفتیم و به خانواده صبور و مقاومش تسلیت گفتیم، عموی شهید تیموری گفت: جواد ٢٤ سال داشت و دیروز اولین سالگرد عقدش بود، پدر شهید گفت برادر جواد هم در ١٨ سالگی در عملیات مرصاد به شهادت رسیده مقاومت خانواده شهدا ستودنی است.»



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب