دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

روایت شاهدان از حادثه اسیدپاشی در پارک فدائیان اسلام

اسیدپاشی بی‌سابقه در تهران. حادثه‌ای هولناک در یکی از پارک‌های جنوب شهر که ١٤ مصدوم برجای گذاشت. درگیری که از یک نگاه ساده شروع شد و بعد از زدو‌خوردی کوتاه کار به اسیدپاشی رسید.
کد خبر : 185958
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا از شهروند، از نخستین پرونده‌های اسیدپاشی تاکنون چنین حادثه‌ای سابقه نداشته است؛ ١٤ مصدوم در یک حمله اسیدی. یک مرد و ٦ زن و ٧ کودک در این حادثه مجروح شدند. با وجود تعداد بالای مجروحان اسیدپاشی خیابان خاوران، به هیچ یک از آنها آسیب جدی نرسید و همه مصدومان چند ساعت پس از حادثه از مراکز مرخص شدند. عامل این حمله تنها ساعتی پس از اسیدپاشی دستگیر شد و انگیزه خود از این اقدام هولناک را هم درگیری با قربانیان حادثه اعلام کرد.


نخستین اظهارات متهم پس از دستگیری
نخستین ساعات بامداد پنجشنبه بود که این حادثه هولناک رخ داد. پارک فدائیان اسلام در خیابان خاوران و یک حمله اسیدی به ١٤ نفر از سوی فرد ناشناس به پلیس ١١٠ اعلام شد که بلافاصله تیمی از مأموران کلانتری نبرد به محل حادثه اعزام شدند. با حضور پلیس در محل و بررسی‌های نخست مشخص شد که یک مرد چهل‌ساله به‌ روی ١٤ نفر اسید پاشیده است. با توجه به حساسیت موضوع تحقیقات نخست درباره انگیزه و محل اختفای عامل اسیدپاشی انجام شد. تحقیقات پلیس حاکی از آن بود که متهم قبل از حادثه با یک خانواده در پارک درگیر شده و دقایقی پس از درگیری به خانه خود بازگشته و دبه اسیدی تهیه کرده است. او پس از بازگشت به پارک بدون اطلاع از این‌که چه افرادی مقابلش قرار دارند به‌روی ١٦ نفر اسید‌‌ می‌پاشد. درنهایت هم در کمتر از دو ساعت از وقوع حادثه متهم توسط ماموران کلانتری ١١٠ شهدا شناسایی و دستگیر می‌شود. متهم چهل ساله پس از دستگیری در نخستین اظهاراتش ضمن قبول اتهام اسید‌پاشی می‌گوید: «آنها با من درگیر شدند، من هیچ نیت بدی نداشتم، فقط بازی آنها را نگاه می‌کردم، آنها چند نفری به سمت من حمله کردند و مرا کتک زدند، با مشت و لگد به جانم افتادند، ابروی راستم را پاره کردند، من هم خیلی عصبانی شدم، سریع به خانه رفتم و یک دبه اسید برداشتم، با موتور به پارک برگشتم و به سمت آنها اسید ریختم.»
ورود فرد اسید‌پاش به پارک
شلوغ بود، مثل همه شب‌ها، من هم برای سرکشی به سمت شرق پارک رفتم؛ داشتم قدم می‌زدم که صدای سوختم و سوختم بلند شد، همه پارک به هم ریخت، من خودم آنجا بودم همه چیز را دیدم، اینها را نگهبان پارک محل حادثه می‌گوید. پارک فدائیان اسلام در خیابان خاوران، پارکی که بامداد پنجشنبه محل بی‌سابقه‌ترین حمله اسیدی بود. این نگهبان سالخورده درباره جزییات آن شب گفت: «این پارک از صبح تا قبل غروب قرق معتادان است؛ اما در ماه رمضان بعد از افطار خانواده‌ها به این پارک می‌آیند. با زیرانداز، گازپیک‌نیکی، غذا می‌خورند، عده‌ای هم که اهل ورزش هستند، مشغول ورزش می‌شوند. این پارک بزرگ است، درِ اصلی آن برِ خیابان خاوران است؛ اما از طرف اتوبان امام علی(ع) و خیابان «ده حقی» هم راه دارد. شب‌های ماه رمضان از طرف خیابان خاوران جای پارک خودرو نیست و به همین دلیل بعضی‌ها خودرویشان را طرف ده‌حقی پارک می‌کنند. آن دو خانواده هم ‌خودرویشان را همانجا پارک کرده بودند، ساعت حدود یک صبح بود، پارک هنوز شلوغ بود، من هم قدم‌زنان به سمت شرق پارک، خیابان ده‌حقی رفتم. داشتم اتوبان را نگاه می‌کردم، ناگهان یک موتوری به طرز عجیبی از خیابان به سمت پارک چرخید، توجهم جلب شد، می‌خواست با موتور داخل شود، اما میله‌های جلوی پارک مانع او بود، یک دبه سفید‌رنگ هم دستش بود، چند قدم آن طرف‌تر عده‌ای داشتند وسایل‌شان را جمع می‌کردند. یکی دو نفر هم نزدیک صندوق عقب یک خودرو ایستاده بودند. یک‌دفعه صدای سوختم، سوختم بلند شد، مرد موتور‌سوار دبه را به سمت آنها گرفته بود. چند نفر فریاد زدند، اسید است؛ یک‌دفعه پارک شلوغ شد، به سمت آن چند نفری که کنار خودرو ایستاده بودند، هم رفت. آنها هم به داخل پارک فرار کردند. حسابی شلوغ شد. فاصله من زیاد دور نبود اما من چشمانم شب‌ها خوب نمی‌بیند، نفهمیدم خودرو آنها چه بود. من سریع به پلیس زنگ زدم. آن فرد ناشناس هم با موتور فرار کرد. بعدا شنیدم که درگیری آنها از چند ساعت قبل شروع شده بوده و مرد ناشناس برای انتقام با اسید به سمت آنها حمله کرده است.»
آغاز درگیری در بازی والیبال
من از اول درگیری آنها آ‌نجا بودم. حوالی ساعت ١٠ شب بود که چند نفر داشتند با هم والیبال بازی می‌کردند که با هم درگیر شدند. همه چیز از همان‌جا شروع شد، اینها را یکی از شاهدان عینی ماجرا می‌گوید. رضا، مرد میانسالی از ساکنان خیابان خاوران است. او از نزدیک شاهد درگیری چند نفر با فرد اسیدپاش بوده: «چند تا جوان داشتند با هم والیبال‌بازی می‌کردند. من داشتم بازی آنها را نگاه می‌کردم. یک مرد غریبه به سمت آنها آمد و می‌خواست با آنها همبازی شود. چند کلمه‌ای بین آنها رد و بدل شد، فاصله دور بود و من صدای آنها را واضح نمی‌شنیدم، اما صحبت‌های‌شان دوستانه نبود. این‌که سر چه موضوعی با هم درگیر شدند را نمی‌دانم؛ اما آخرش هم با هم گلاویز شدند، چند تا مشت و لگد برای هم حواله کردند، اما خوب تعداد آنها بیشتر بود و مرد غریبه بیشتر کتک خورد. من او را دیدم که با سرعت به سمت خیابان ده‌حقی رفت و سوار موتور شد. چند ساعت از این درگیری گذشت، من همراه با یکی از دوستانم به سمت خیابان ده‌حقی رفتم که سوار خودرو شویم، به نزدیکی خیابان که رسیدم، دیدم آنجا خیلی شلوغ شده؛ چندتا خودرو آمبولانس آمده بود، چند مامور هم بودند، وقتی ماجرا را از زبان ماموران شنیدم، متوجه شدم که موضوع ادامه همان درگیری است؛ اما بیشتر مصدومانی که من از نزدیک دیدم، زن و بچه بودند. من فرد اسیدپاش و درگیری او با چند جوان را سرشب موقع درگیری دیدم. فکر نمی‌کنم در آن منطقه زندگی کند. مصدومان را هم نمی‌شناختم. اما شنیدم که سوختگی شدیدی ندارند و همه از بیمارستان مرخص شدند.»



انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب