عبدالله ناصری: دستور کار اصلاحطلبان، خیزش آرای خاکستری بود
پیشبینی میکردید نتیجه انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و شوراهای پنجم اینگونه شود؟
آنچه در نظرسنجیها آمده بود، مشارکت حداکثری مردم را نشان میداد و با اینکه مردم ایران پیشبینیناپذیر هستند و نمیتوان اعتماد صددرصدی به این نظرسنجیها داشت؛ اما نشان داد که این نظرسنجیها درست بوده و از ساعتهای اولیه صبح جمعه ٢٩ اردیبهشت شاهد صفهای طولانی رأیدهندگان بودیم. علاوهبراین انتظار میرفت نتیجهای که در این نظرسنجیها مربوط به گرایش افراد بود، هم با واقعیت منطبق باشد و نامزدی که در نظرسنجیها بیشترین رأی را آورده بود، منتخب مردم شود که اینگونه شد؛ همچنین مشارکت قریب به ٧٠ درصد و شاید هم بیشتر از آن را برای این دوره پیشبینی میکردیم که تحقق یافت. جریان اصلاحات همانند چهار سال قبل حمایت از حسن روحانی را در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم در دستور کار قرار داد و بر عهد خود نیز پایدار ماند. برخلاف اصولگرایان که در روزهای داغ انتخاباتی هر روز خبر تازهای از شکل و شمایل ائتلافشان به گوش میرسید و گزینههای متعددی از این جریان سیاسی راهی وزارت کشور شدند تا در انتخابات ثبتنام کنند؛ بههرحال خیزش آرای خاکستری مهمترین کارویژهای بود که اصلاحطلبان در حمایت از گزینه انتخاباتی خود پیگیری کردند و اینها باعث شد روحانی بار دیگر رئیسجمهور ایران شود. مردم واقعا با همه وجود به میدان آمدند تا از دستاوردهای خودشان صیانت کنند.
اصلاحطلبان برای بسیج پایگاه رأی روحانی چه کارهایی انجام دادند؟
مهمترین مسئله اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری به جنبش درآوردن جامعه رأیدهنده بود. در سؤال بالا گفتم رأی خاکستری تا روزهای پایانی، تصمیم خود را مبنی بر شرکتکردن یا شرکتنکردن در انتخابات نگرفته بود. براساس تبلیغات سوء مخالفان بخشی از رأیدهندگان دچار ناامیدی از ایجاد هرگونه تغییر در وضعیت معیشتی خود شده بودند. تندروها مدام تبلیغ میکنند که دولت در حوزه اقتصادی ناکارآمد بوده است؛ درحالیکه دولت دستاوردهای خوبی در این حوزهها داشته است. دولت آقای روحانی با وجود دستاوردهای مثبت در حوزههای مختلف مانند دولت آقای خاتمی با رسانه ملیای مواجه بود که نقش اپوزیسیون را در برابر دولت مستقر ایفا میکرده است. رسانه ملی واقعیتهای عملکرد دولت آقای روحانی را بیان نکرده است و در این انتخابات هم مانند قبل عمل کرد. برخلاف اینکه در دوران دولت پیشین رسانه ملی تنها نقاط مثبت را عنوان میکرد و حتی به مردم گزارش مثبت از عملکرد دولت میداد. برجام رخدادی سرنوشتساز و تاریخی در کشور بود و اثر مثبت خود را بر ذهن مردم گذاشته است. دستور کار اصلاحطلبان در یک ماه تبلیغات انتخابات، به خیزش درآوردن جامعه رأی خاکستری بود و از همه ظرفیتهای خود برای گفتوگو با مردم استفاده کردند.
خود دکتر روحانی تا چه حد در این حوزه نقش داشت؟
تأکید ما پیش از انتخابات این بود که با وجود کارهای بسیاری که در این دولت انجام شده؛ اما اطلاعرسانی مناسب صورت نگرفته است. پس باید در کارزار انتخاباتی و تبلیغاتی و زمان تبلیغات رسمی کاندیداها آقای روحانی بتواند بهخوبی با مردم ارتباط برقرار کند و ساعاتی که تلویزیون را در اختیار دارد، دستاوردهایش را به مردم معرفی کند و جاهایی هم که کوتاهی داشته است، باید به مردم تعهد دهد که در دولت دوم پیگیری میکند. به ویژه در مناظره سوم، این اتفاق رخ داد و البته دکتر روحانی در سفرهای انتخاباتی زیادی هم که داشت، رودررو مسائل را با مردم در میان گذاشت. او گفت که دولتش وارث دولت هشتساله احمدینژاد بوده است که جز ویرانی چیزی بر جای نگذاشته است. رساندن کشور به یک نقطه تعادل کار بسیار سختی بوده است. با وجود همه اینها دولت در بسیاری از حوزهها مانند صنعت نفت، کشاورزی و زیستمحیطی کارهای مثبتی انجام داده است. دولت افزایش دستمزدها را ضمن کاهش تورم پیگیری کرد و حقوق کارگران، معلمان، کارمندان و بازنشستگان را افزایش داد. افزایش حقوق کارکنان آموزش و پرورش در کمتر دولتی پیگیری شد. البته معلمان و کادر آموزش و پرورش هنوز معوقاتی دارند؛ اما دولت ویرانهای را تحویل گرفته و سیاستهای کارشناسانه و معقولانهای را برای حرکت کشور به سمت توسعه در پیش گرفته است. آقای روحانی در کارزار انتخاباتی صریح صحبت کرد. تیم رسانهای دولت در چهار سال گذشته دچار ناهماهنگی و ضعف بود و دستاوردهای دولتمردان به خوبی بیان نشده است. در زمان تبلیغات انتخاباتی آقای روحانی صحبت صریح با مردم را بهعنوان یک راهبرد اصلی پیگیری کرد. اصولگرایان معتدل و عاقل اعم از افرادی که درون حاکمیت یا بیرون آن هستند، کنار آقای روحانی هستند. حتی بخش درخورتوجهی از اصولگرایان که امروز در مقابل روحانی قرار گرفتهاند، میدانستند که آقای روحانی رئیسجمهور دوره دوم نیز خواهد بود؛ اما تلاش میکردند با توسل به حملات سبد رأی روحانی را کاهش دهند. آقای روحانی تلاش کرد اجازه ندهد کاندیداهای رقیب وارد فضاسازی دروغین علیه دولت شوند. او بهویژه در هفتههای پایانی تهاجمی و نه انفعالی در برابر رقبای اصولگرای خود ایستاد. نامزدهایی از جمنا و... یا فردی مانند آقای قالیباف یا آقای رئیسی که در مقابل روحانی قرار گرفتند، میدانستند آقای روحانی پیروز انتخابات خواهد بود. حتی آقای قالیباف نیز این مسئله را میدانست و حضور کوتاهمدتش در رقابتهای انتخاباتی به این دلیل بود که فضای عملکردی خود در شهرداری را تحتالشعاع قرار دهد و مسائلی را که به دلیل حادثه ساختمان پلاسکو علیه او پیش آمد، در اذهان عمومی جامعه ترمیم کند. آقای قالیباف در مناظرات انتخاباتی سال ٩٢ متحمل ضربه فنی سنگینی از سوی آقای روحانی شد. در این دوره با اینکه میدانست رئیسجمهور نمیشود، میخواست انتقام آن شکست را بگیرد. دولت یازدهم برای بخشهای مهمی از جامعه دستاوردهای مطلوب و مهمی نیز داشته است اما اصولگرایان تلاش میکردند سبد رأی آقای روحانی را کاهش دهند. رقبای روحانی هدف دیگری نیز داشته و دارند. انتخابات فرصتی برای هر جریان سیاسیای است که حرف بزند و خودی نشان دهد. با وجود شکستی که اصولگرایان در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری خوردند، فرصتی پیدا کردند تا افکار مخاطبان را نسبت به جریان سیاسی متبوع خود بازسازی کنند. بخشی از این مخاطبان از جبهه اصولگرایان رادیکال ریزش کردهاند. آنها تلاش میکنند این بخش را برای انتخابات مجلس یازدهم و ١٤٠٠ ریاستجمهوری بازسازی کنند.
شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به عنوان یک سازمان تشکلیافته در سراسر کشور، در بسیج پایگاه رأی آقای روحانی چه کارهایی انجام داد؟
اصلاحطلبان با مقوله و پروژه انتخابات بسیار آشنا هستند. آنها چندین بار انتخابات برگزار کردهاند و طبیعتا نقش خود را بهطور طبیعی بلد هستند. بیش از نیمی از جمعیت امروز به تکنولوژیهای جدید رسانهای دسترسی دارند. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به خوبی در اختیار اصلاحطلبان است. بالاخره اصلاحطلبان و هواداران دولت و اصولگرایان هوادار دولت در انتخابات ٩٦ با یک نامزد واحد با نمره قبولی به میدان آمدند و طبیعی است که این تجمیع میتوانست فضاسازی خوبی برای رأیآوری آقای روحانی و البته بعد از آن برای دولت دوازدهم ترتیب دهد. تلویزیون، رسانه اصلی افکار عمومی جامعه به خصوص در ایام انتخابات است و در روزهای تبلیغات ابزار خوبی بود که دکتر روحانی و دکتر جهانگیری سعی کردند از آن استفاده کنند. ضمن اینکه رسانههای مکتوب متعددی در حمایت از دولت آقای روحانی وجود دارد. در عرصه شبکههای مجازی نیز هواداران آقای روحانی دست بالا را دارند و این در انتخابات با پاسخ مثبت مردم مواجه شد.
انتخابات کاملا دوقطبی بود؟
انتخابات ریاستجمهوری پس از انقلاب غالبا دوقطبی بوده است. هر قدر هم که نامزد انتخاباتی به عرصه بیاید، دو گفتمان و دو پارادایم تاریخی جمهوری اسلامی با نام اصولگرایی و اصلاحطلبی با هم رقابت میکنند. البته به دلیل عملکرد آقای احمدینژاد بخش درخورتوجهی از جامعه سنتی اصولگرا امروز در کنار آقای روحانی قرار گرفتهاند. جریان رادیکال اصولگرا که گفتمان انقلاب و مدیریت جهانی را تولید کرد و احمدینژاد را پدید آورد، رقیب آقای روحانی محسوب میشود اما در این انتخابات هم باید میدانستند سبد رأی محدودی دارند. مشخص بود که انتخابات دوقطبی خواهد بود و حالت دیگری را نمیتوان متصور بود. دلیلش نیز ماهیت جامعه مدنی کشور و واقعیتهای تاریخی است. اساسا اگر این اتفاق صورت نگیرد، انتخابات شور خاصی نخواهد داشت. بنابراین اگر انتخابات پرمشارکتی را طلب میکنیم باید خود را برای دوقطبیشدن فضای انتخاباتی آماده کنیم.
عملکرد دو نامزد اصلاحطلبان یعنی دکتر روحانی و دکتر جهانگیری را در مناظرهها و البته سخنرانیها چگونه دیدید؟
تأکید ما این بود که روحانی و جهانگیری در مناظرهها روی سه محور بیان دستاوردهای دولت، شفافسازی وضعیتی که دولت را تحویل گرفتند و بیان نقاط ضعف و ناکارآمدیهای خود متمرکز شوند و البته حالت تدافعی به خود نگیرند.آقای جهانگیری نقش حمایتی خود را به خوبی ایفا کرد. میدانستیم به جز کنشگران سیاسی که از قبل میدانند به چه کسی رأی دهند، رأی توده مردم در این مناظرهها سمت و سو پیدا میکند؛ بنابراین جامعه یک مناظره امیدبخش، توأم با اخلاق و همبستگیآموز را طلب میکند که به نظرم مناظره اول این خصوصیت را نداشت اما مناظرههای دوم و سوم فضا را تا حد زیادی عوض کرد. تلاش این بود که دستاوردهای دولت یازدهم به صورت آماری و دستهبندیشده و شفاف برای مردم بیان شود.. گفتیم دولت یازدهم باید مختصات آوار و ویرانهای را که چهار سال پیش از دولت قبل تحویل گرفتهاند، به خوبی برای مردم تبیین کند یعنی بخشی از وقت خود را به این اختصاص دهند که بعد از دولت نهم و دهم در این چهار سال بر جامعه چه گذشته است. خوشبختانه بخش عمدهای از این مسائل با مردم در میان گذاشته شد. من جزء کسانی بودم که از اول با نامزد پوششی موافق نبودم اما به هر صورت آقای جهانگیری ثبتنام کرد و در مناظرهها مسلط و متفاوت ظاهر شد. این عملکرد، موقعیت او را بالا برد. اما آقای جهانگیری میدانست باید خیلی هوشمندانه عمل کند چراکه تکلیف او سنگینتر از روحانی است.
رقبای روحانی یعنی قالیباف و رئیسی چقدر در خیزش رأی مردم به ضرر خود تأثیر داشتند؟
آقای قالیباف خیلی شبیه ترامپ صحبت میکرد و به نظر الگوی ایشان یک الگوی کاملا آمریکایی بود که چندان اساسی در جامعه ما ندارد اما اگر هم مبنایی داشته باشد، خود آقای قالیباف و عملکرد او در شهرداری و... نشان میدهد که او هم جزء چهار درصد قرار میگیرد؛ ضمن اینکه من اساسا این تقسیمبندی را قبول ندارم و این امر صرفا یک ترفند تبلیغاتی بود. قالیباف با این ترفند میخواست یک فضای دوقطبی را بین جامعه فقیر و غنی شکل دهد و خود را نماینده ٩٦ درصد معرفی کند. درحالیکه این فاصله در جامعه ما در دوره احمدینژاد و با ازبینرفتن طبقه متوسط به وجود آمد و از طرفی قالیباف با سابقه و شخصیتی که دارد، نمیتواند نماینده این قشر باشد. رئیسی هم بعد از مناظره دوم و البته در یک هفته پایانی تلاش کرد همچنان روی شکافهای اقتصادی جامعه ایران سوار شود و تحرکات دیگری هم در این حوزه صورت داد اما مشخص بود اکثریت جامعه با این نوع ترفندها، فریب نخواهند خورد.
انتهای پیام/