غلامرضا رمضانی: قصه «خواننده اپرا» در ایتالیا و اسپانیا میگذرد/ میخواهیم خودمان را نژاد برتر نشانبدهیم و این بیاحترامی به شعور مخاطب است
سعید طاهری؛ خبرنگار فرهنگی آنا: غلامرضا رمضانی در این گفتوگو از «فرار از اردو» تا فیلمنامههای بعدیاش و «خواننده اپرا» که قرار است در ایتالیا و اسپانیا ساخته شود میگوید. سخنان رمضانی را در ادامه میخوانید:
«بازداشت»
دو سال از «فرار از اردو» میگذرد؛ در این مدت تمرکزم را روی نوشتن فیلمنامهای گذاشتم به آسیبشناسی درون خانواده بپردازد. نتیجه آن فیلمنامه «بازداشت» بود، که اتفاقا پروانه ساخت آن هم صادر شد اما مشکلاتی سر راه سرمایهگذاری قرار گرفت و کار متوقف شد. هرچند هنوز هم دنبال ساخت آن فیلم هستم.
سینمای کودک
پس از فیلم آخرم، تصمیم گرفتم از سینمای کودک و نوجوان فاصله بگیرم. عرصهای که به دلیل آسیبپذیر بودن در بخشهای مختلفی چون پیشتولید و تولید و پخش و... دچار مشکلات عجیبوغریبی شده و مسئولان و دوستان فرهنگی آگاه یا ناخودآگاه به سینمای کودک لطمه میزنند. سینمای کودک در اروپا و هالیوود جدای از دیگر کمپانیها نیست و جزئی از سیستم است اما ما در ایران سینمای کودک جداگانه و منحصربهفرد داشتیم ولی قدرش را ندانستیم. سینمایی که تهیهکننده و کارگردان خودش را داشت؛ اتفاقی که امروز دیگر وجود ندارد و این جای تاسف است. همیشه سینمای کودک را دوست داشتهام اما دیگران این سینما را دوست ندارند.
«خواننده اپرا»
یکی از فیلمنامههای دیگرم که روی آن کار میکردم، «خواننده اپرا» بود و امید داشتم ساخته شود. در این دو سال کارهایی را انجام دادم. مذاکراتی جدی با تهیهکنندهای اسپانیایی داشتم و در نهایت قرار بر این شد با مشارکت تهیهکنندهای ایتالیایی، فیلمی مشترک از سینمای ایران، اسپانیا و ایتالیا بسازم. عجلهای برای ساخت این فیلم ندارم و دوست ندارم حاصل زحمتهای دو سالهام که بخش عمده آن قرار است خارجی باشد و نهایتا یک یا دو بازیگر ایرانی دارد، دچار حواشی شود.
قصه «خواننده اپرا»
قصه «خواننده اپرا» طوری نوشته شده که امکان ساختش در کشورهای ایتالیا و اسپانیا ممکن است. فضای ارتباط عاطفی بین مردم این دو کشور در غالب نمادها و شخصیتپردازیهای اپرایی، بهانهای است برای اتصال این خطوط... قصه راجع به مهاجرت نیست و به مقایسه کشورها کاری ندارد و به اجبار در این کشورها ساخته نخواهد شد.
محصول مشترک
متاسفانه فیلمهایی که محصول مشترک سینمای ایران و دیگر کشورهاست، هدف بدی را دنبال میکند: نشان دادن نژاد برتر و مقایسه میان آدمها. انگار که ما دنبال به رخ کشیدن فرهنگ و نژادمان هستیم و مدام میخواهیم خودمان را برتر نشان بدهیم و بگوییم ما خوبیم و دیگران بدند. اتفاقی که به شعور مخاطب بیاحترامی میکند. مدیران سینمایی در فارابی، ارشاد و...از تولید مشترک استقبال میکنند اما با شرط و شروط...
ممیزیهای سینمای ایران
قصه طوری نیست که درگیر مسائلی چون سانسور شود. وقتی بر فیلمهایی که توسط فیلمسازهای ایرانی خارج از ایران ساخته شده گذر میکنم، به این نتیجه میرسم: فیلمهایی هستند که هرجای دنیا میتوان ساختشان. فیلمهایی درباره کرامتهای انسانی، همذاتپنداری با انسانها و... استاد کیارستمی خارج از ایران «کپی برابر اصل» را ساخت که در سینماهای خودمان هم اکران شد. فیلمی که ربطی به قومیت ندارد و میتوان هرجایی نمایشش داد.
گیشه و فروش بالا
همیشه مخاطب برایم مهم بوده است. در فیلم «همبازی» (فیلم رمضانی ساخته 1388) تمپو، حرکت، فضاسازی و... نشان میدهد دنبال لذت تماشاگر هستم اما نمیتوانم چیزهایی را زیر پا بگذارم. بلد نیستم کارهایی را انجام بدهم و خوب یا بد، این در من نهادینه شده است. سینمایی که یاد گرفتهام و سعی کردهام درش فیلم بسازم، سینمایی تربیتی و اخلاقگراست.
انتهای پیام/