یادبود هنرمندانی که امسال ما را ترک کردند؛ متاسفم ای بهار زیبا، نمیتوانم دوستت بدارم؛ او از اینجا رفته است
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، مراسم یادبود هنرمندانی که در سال 95 از میان ما رفتند، با صحبتهای مجید رجبیمعمار، مدیر عامل خانه هنرمندان آغاز شد و وی گفت: «خالق اثر فانی، اما اثرش ماندگار است و جان بخشی هنرمندان به آثار هنری همیشه ادامه خواهد داشت. ممکن است اثری سالها از چشم مخاطب پنهان بماند اما بالاخره کشف میشود. هنر فرزند زمانه نیست، اما آیینه زمانه خویش است. این مراسم یک سنت است که ما هرساله در روزهای پایان سال برای قدردانی و زنده نگاه داشتن یاد هنرمندانی که از دست رفتهاند، برگزار میکنیم. متاسفانه امسال، 105 هنرمند از میان ما رفتند.»
در ادامه مجری برنامه ازجمشید مشایخی، محمد سریر، سیفالله صمدیان، ایرج راد، اصغر همت و یدالله کابلی دعوت کرد تا برای رونمایی از کتاب درگذشتگان سال ۹۵ روی صحنه بیایند.
آنها رفتند اما ثروتی برای ما به یادگار گذاشتهاند
در ادامه محمد سریر، رئیس هیئت مدیره خانه موسیقی ایران دقایقی صحبت کرد: «یاد و خاطره تمام کسانی را زنده نگه میداریم که آثارشان همیشه برای ما تازگی دارد و بخش ارزندهای را برای غرور ملی ما در عرصه هنر رقم زدهاند. صدای تار فرهنگ شریف و تصویرهای انسانساز عباس کیارستمی و بازی درخشان داوود رشیدی در حافظه تاریخی نقش بسته است. آنها رفتند اما ثروتی برای ما به یادگار گذاشتهاند.»
پس از صحبتهای سریر ویدیویی از مصطفی کمالپورتراب، یکی از اساتید موسیقی که دیگر میان ما نیست و تکهای از پیانونوازی وی در تالار وحدت پخش شد.
صاحب آثاری که با روح و جسم و جان انسانها شکل گرفتند
ایرج راد، هنرمند عرصه نمایش یکی دیگر از هنرمندان بود که دقایقی برای حاضرین صحبت کرد: «از دست دادن هر کدام از این هنرمندان، فقدان سالها تجربه است و تنها امیدمان به شاگردان این هنرمندان است تا ادامهدهنده راه این عزیزان باشند. یاد همه هنرمندانی که در عرصه فرهنگ و هنر کوشیدند و راهگشای آینده بودند و آثاری را خلق کردند که با روح و جسم و جان انسانها شکل گرفتتند، گرامی باد؛ چرا که هنرمندان متعلق به خانواده خود نیستند و به جامعهشان تعلق دارند.»
در ادامه، ویدیو تکاندهندهای از اتفاقهای تلخ فرو ریختن ساختمان پلاسکو روی پرده رفت و تصاویری از اولین لحظات آتش گرفتن ساختمان تا ریزش و سپس تشییع پیکر شهدای آتشنشان نمایش دادهشد.
خوب است هنرمندان جهان را بشناسیم ولی خیلی بد است هنرمندان خود را نشناسیم
علی صلاحی، رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سخنران بعدی بود که در جمع حاضرین گفت: «هویت یک ایرانی و تاریخ چند هزار ساله ما پر از هنرهایی است که همگان از آن ها استفاده کردهاند. هنرمندان هیچگاه نمیمیرند؛ همانطور که امروز حافظ شیرازی زنده است و حتی از زمانه خود شناختهشدهتر هم هست. توصیهای هم برای جوانان دارم: خیلی خوب است هنرمندان جهان را بشناسیم ولی خیلی بد است هنرمندان خود را نشناسیم.»
تخیل و بلند پروازیها را از هنر بگیریم، چیزی از آن نمیماند
سپس عبدالحسین مختاباد روی صحنه آمد و گفت: «یکی از مشکلاتی که کشورهایی با تاریخ عمیق مثل ما دارند، غفلت از هنرمندان در زمان حیاتشان است چون هنرمندان زیادی در سرزمین ما زیست کرده و میکنند، بسیاریشان در غربت و تنهایی میمانند. این خوب نیست که حواسمان به آنها در زمان حیاتشان نباشد. اگر تخیل و بلند پروازیها را از هنر بگیریم، چیزی از آن نمیماند؛ اما متاسفانه هنر کاربردی در ایران در حال از بین رفتن است.»
هنرمندان ماحصل یک عمر فعالیت هستند
در ادامه علی مرادخانی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: «حوزه هنر بسیار تاثیرگذار است و امیدوارم تا زمانی که چهره این عزیزان مقابل ماست، از آنها تکریم کنیم. هنرمندان ماحصل یک عمر فعالیت هستند و اکرام آنها تکریم خودمان است.»
سپس نوبت به پخش ویدیویی از عباس کیارستمی، کارگردانی که یک سال پیش در چنین روزهایی به به بیمارستان جم رفت و بستری شد و اتفاقهای تلخ بعد از آن رخ داد، پخش شد.
همه به سازش میرقصیدند
در ادامه مراسم سیفالله صمدیان گفت: «اگر صدها سال بگذرد، به این آسانیها نمیشود که همعصر با شخصی شبیه به عباس کیارستمی باشیم. او یک تنه کاری باورنکردی کرد. عباس کیارستمی ویژگی خاصی داشت و خودش بود. این چیزی است که کمیاب است. او ساز خودش را میزد و همه به ساز او میرقصیدند. کیارستمی کارگر بالفطره طبیعت بود و در بیستوچهار ساعت، بیست ساعت کار میکرد.»
سپس نوبت به پخش ویدیویی از داوود رشیدی، رسید و در ادامه همسر این هنرمند، احترام برومند و دخترش، لیلی رشیدی، روی سن آمدند.
احترام برومند گفت: «تشکر می کنم از همه کسانی که بعد از فوت داوود رشیدی باز به ما محبت کردند و نگذاشتند تنها بمانیم و همچنبن از شهرداری، محمدباقر قالیباف و علی مرادخانی تشکر میکنم.»
سپس نوبت به روی پرده رفتن ویدیوی پرویز کلانتری رسید.
او نوشتههایش را با واژه و خیال ترکیب میکرد
در ادامه مراسم جمالالدین اکرمی روی صحنه آمد و گفت: «پرویز کلانتری، روز اول بهار به دنیا آمد و هیچ کدام ما تاثیرات رنگهایی که پرویز کلانتری در کودکیمان جای گذاشت را از یاد نخواهیم برد. معتقدم او خودش را پیدا کرد. او نقاشی ایرانی را پدید آورد و عشایر و مفرشهای دورافتاده و سماورهای کودکانه را به تصویر کشید.»
وی در ادامه گفت: «در نقاشی با کلاژ آشنا شد و در ادبیات نوشتههایش را با واژه و خیال ترکیب کرد. او نویسنده بسیار بزرگی بود که هیچ گاه کشف نشد. خیالهای او مرزهای جغرافیا را طی میکنند. همه هنرمندان یک دنیای پنهان دارند و پرویز کلانتری شیفته دنیای پنهان هنرمندان بود و آنها را برای ما تصویر کرد.»
ویدیوی کوتاهی از جعفر والی، استاد هنرهای نمایشی که امسال ما را ترک کرد و ازدنیا رفت، قسسمت بعدی برنامه بود که دقایقی روی پرده رفت.
این زندگی است که همواره ادامه دارد
فرهاد آئیش سخنران بعدی بود که دقایقی برای حاضرین صحبت کرد و دو تکه از شعرهای سهراب سپهری را که برای زندگی و مرگ بودند، خواند: «فکر میکنم جمع شدهایم به افرادی که دیگر میانمان نیستند احترام بگذاریم. این هنرمندان با هنرشان، عصاره زندگی را کشف کردند و دیگران هم از زاویه نگاه آن ها به زندگی نگاه می کنند. صد و پنج نفر رفتند و ما ماندیم، ولی ما هم خواهیم رفت و این زندگی است که همواره ادامه دارد.»
دردناک است با بنیانگذار تئاتر تجربی آشنا نباشیم
در ادامه مراسم، رویا تیموریان پشت تریبون قرار گرفت و گفت: « قصد سخنرانی نداشتم و سخنور خوبی هم نیستم. من خاله نیما طباطبایی هستم. ما به نیما میگفتیم دایرة المعارف سینما و خیلی اطلاعات خوبی داشت؛ اما امسال رکنالدین خسروی را از دست دادیم و اغلب وقتی اسم ایشان میآید، میگویند او کیست و این خیلی دردناک است که هنرمندانمان را نشناسیم و با کسی که بنیانگذار تئاتر تجربی بود، آشنا نباشیم.»
سپس ویدیویی از نخستین تجربههای حسن جوهرچی در تلویزیون پخش شد.
متاسفم ای بهار زیبا نمیتوانم دوستت بدارم؛ او از اینجا رفته است
علی جوهرچی فرزند حسن جوهرچی، روی صحنه آمد و گفت: «جلوی این همه بزرگان هنر، حرف زدن جسارت است ولی دوست داشتم بگویم که من تا به حال کسی را در خانواده از دست نداده بودم. بعد از این اتفاق این حقیقت مقابلم قرار گرفت که همه ما روزی خواهیم رفت و باید تا فرصت داریم درست زندگی کنیم. میخواهم تکه شعری از رسول یونان را برایتان بخوانم که وصف این روزهایم است: متاسفم ای بهار زیبا نمیتوانم دوستت بدارم؛ او از اینجا رفته است...»
انتهای پیام/