دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

حمله به آیت‌الله؛ نشاط سیاسیِ دانشگاه یا پسرفت سطح سیاسیون؟!

مراسم سخنرانی روز گذشته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دانشگاه امیرکبیر، با حواشی و اعتراض گروهی از معترضان تندرو همراه شد.
کد خبر : 16475

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، در همین رابطه نظرات مختلفی در فضای مجازی درباره این موضوع طرح و بحث شده است که برخی از آنرا در ادامه می‌خوانید:


فرشاد: بسیار خوشحالم که دوستان به اصطلاح اصولگرایی که تا دیروز از سرکوب فعالیت‌های سیاسی در دانشگاه‌ها، تحت عنوان «دانشگاه جای سیاسی کاری نیست» دفاع می‌کردند، دیروز و امروز عکس‌های حمله تعدادی از دانشجویان به آیت الله هاشمی‌ رفسنجانی را با موسیقی متن حماسی، به اشتراک می‌گذارند؛ به این می‌گویند «نشاط سیاسیِ دانشگاه»، نه هرج و مرج، نه بلبشو، نه براندازی. اعتراض حق این دانشجویان به اصطلاح ارزشی بود، دانشگاه هم حق برخورد با این‌ها را ندارد، همانطور که حق اعتراض برای منتقدین و مخالفین شما هم باید محفوظ باشد و بماند.
صادق نیکو: قبلا وقتی میخواستن جلسه ای رو به هم بزنن، وسط سخنرانی بلند میشدن با سوال و بحث و استدلال جلسه رو به هم میریختن! بعد یه مدت کار کشید شعار دادن و قطع صدای سخنران بعد به مدت کار کشید به پرتاب مهر و کفش حالا هم که تهدید می کنن که حق نداری این طرفها پیدات بشه سطح سیاسیون و هوادارنشون به همین اندازه پسرفت داشته :/ ‎



کاربری به نام «S Z Fa Eg» به تصویر هاشمی خیره شدم در دانشگاه امیر کبیر.... دستش را در زیر عبایش گذاشته است «وقتی می‌خواهی نشان بدهی که هنوز مستحکمی» نگاهش به نقطه‌ای است که محافظش همانجا را می‌بیند «هر دو به یک چیز فکر می‌کنند» محافظش به اینکه مراقب فردی است که روزی نفر دوم کشور بوده است و عده‌ای بر علیه او شعار می‌دهند «تجربه‌ای که هاشمی خوب درکش می‌کند» و دیگری خود هاشمی است که حالت صورت و دهانش «افسوس عمیق» را نشان می‌دهد و اینکه چرا................. «او شناخت کاملی از این جریانهای اجتماعی» دارد... اگر بتوان ذهنش را تفسیر کرد یک چیز بیشتر در آن نگاه و حالت نمی‌گذرد......... «شما جه می‌فهمید از پشت صحنه بازی‌های روزگار» یادش به آن جمله معروف بهشتی می‌افتد که به او گفت «روزی به بهشتی گفتم: سید با این همه توهین و تهمت چه می‌کنی؟ هنوز آن لبخند معنادار و نگاه نافذش را با تمام وجود حس می‌کنم که با دست بر دوشم زد و گفت: آسیاب به نوبت....... اکنون هاشمی با نیم لبخندی معنا دار و نگاهی نافذ به دور دست یادش آمده که «نوبت آسیاب شدن اوست» اما یک چیز مهم دیگر نیز وجود دارد و آنهم اینکه تماشگران و برنامه ریزان و سازمان دهندگان و تخریب کنندگان به تجربه تاریخ و گذشته و حال در روزگاری در صف همین «آسیاب خواهند بود» ایام نشان داده است که این حال و وضع فقط به ضرر دین ما و به نفع دشمنانش خواهد بود و سوالی که جوانان نصف و نیمه مسلمان ما خواهند پرسید اینکه «اگر این نسبتهای شعاری و پلاکاردی به هاشمی می‌چسبد» چرا ما باید رهرو چنین افرادی که الگو و اسوه و بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی بودند باشیم.. اینجاست که سمت و سویشان خواهد چرخید و الگوهایی متفاوت را بر خواهند گزید.... یا علی... اردیبشهت ۹۴




امیرعلی نوری: خواهرم! [هرچند که اصلا دوست ندارم خواهری مثل تو داشته باشم! خدا وکیلی این خشم انقلابی‌ات کی فرو می‌نشیند؟! گیرم به ماشین هاشمی هم سنگ زدی، به خودش حتی، به مهدی، به محسن، به فائزه..؛ گیرم همه‌شان را به آتش کشیدی، میرحسین را هم، خاتمی را هم! تا به حال فکر کرده‌ای بعدش چه می‌خواهی بکنی؟ تا کی نعره؟ تا کی شعار مرگ؟ نه به خاطر خودت، لااقل به خاطر فرزندانت و فرزندان فرزندانت به زندگی فکر کن؛ مرگ بس است! به فکر ساختن وطنت باش، وطنم، وطنِ ما!


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب