سعید لیلاز: عملکرد دولت در اقتصاد خیرهکننده بود
آقای دکتر به نظر شما عملکرد تیم اقتصادی دولت چگونه بر معیشت مردم اثرگذار بوده و در مجموع چطور اقتصاد ایران از این تیم تأثیر گرفته است؟
عملکرد دستگاهها و وزارتخانهها را بهشکل کلی باید در یک چارچوب عمومی و کلی و با یکدیگر سنجید. من هیچگاه به این معتقد نبودم که از گذشته تاکنون دستگاه یا وزارتخانهای را بدون درنظرگرفتن چارچوبهایی که دیگر وزارتخانهها در آن دخیل هستند و محصول کلی آن دولت است، ارزیابی کنیم. بههمیندلیل بهطور کلی با سخنگفتن یا داوریکردن درباره یک بخش خاص مخالفم. اگر هم قرار است داوریای درباره آن بخش کنم به این معنا نیست که آن بخش به تنهایی خوب یا بد عمل کرده است؛ بلکه به این معناست که آن دولت در یک چارچوب کلی، خوب یا بد عمل کرده است.
نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که مسیر دیگری وجود ندارد؛ در سنجه یا داوری پیرامون عملکرد دولتها باید با عدد و رقم سخن گفت؛ یعنی تنها بهصرف استدلال یا سخنپردازی نمیتوان راجع به عملکرد بخشها و دستگاهها در حوزه اقتصادی داوری کرد. در بخشهای دیگر بررسی عملکرد دولتها هم به همین شکل است؛ یعنی باید با عدد و رقم صحبت کرد. در کمتر از چهار سال گذشته که دولت آقای روحانی قدرت را به دست داشته است مجموعه عملکرد اقتصادی دولت آقای روحانی نشان میدهد که دستاورد این دولت مافوق انتظار بوده است.
اما وضعیت معیشت مردم همچنان در وضع مطلوبی نیست.
این یک واقعیت است که مردم ما از نظر معیشتی بهشدت تحت فشار هستند و این کاملا ملموس است و با عدد و رقم قابل اثبات؛ اما به این معنی نیست که دولت آقای روحانی عملکرد موفق یا حتی بهنسبت موفقی نداشته است. به این معنی است که دولت تدبیر و امید مرحله بسیار بسیار خطرناکی را در اقتصاد ایران از سال ١٣٩٢ آغاز کرده است.
ما از این سخن میگوییم که برای نمونه نرخ رشد اقتصادی از منفی هفت درصد در سال ١٣٩٢ به مثبت هفت درصد در سال ١٣٩٥ رسیده است؛ این نکته به این معنی است که تیم اقتصادی آقای روحانی در مجموع کاملا موفق عمل کرده است. از جمله در این تیم، بانک مرکزی بسیار موفق بوده است.
شما از نرخ رشد اقتصادی سخن میگویید؛ درحالی که بخش بزرگ آن محصول فروش نفت است.
خب؛ این نکتهای که میگویید درست است؛ اما خود موضوع به ظرفیترساندن بخش نفت و سهبرابرکردن ظرفیت تولید و فروش، دستاورد کمی نیست.
بله؛ درست است؛ اما شما به عملکرد بانک مرکزی و نرخ رشد در حالت کلی اشاره میکنید.
ببینید؛ من اکنون کلیات را بررسی میکنم؛ یعنی میخواهم بگویم وقتی دولت در مجموع خوب عمل میکند، به این معنی است که همه بخشها مناسب و درست عمل کردهاند؛ اما اگر درباره بانک مرکزی بپرسید باید گفت بانک مرکزی هم در چهار سال گذشته دستاوردهای خیرهکنندهای داشته است. در وهله نخست و مهمتر از همه بین دستاوردهایی که در حوزه تخصصی و عملکرد خاص بانک مرکزی میگنجد، معروفترین و مهمترین دستاورد عدد تورم است. کنترل تورم سالانه در ربعقرن گذشته بیسابقه بوده است.
این کنترل تورم از پس از سال ١٣٥٢ تا کنون دومین سال بهدستآمدن تورم تکرقمی در تاریخ ماست. باید به این نکته و این واقعیت توجه شود که نرخ تورم در سال ١٣٩١ و ١٣٩٢ در حوزه موادغذایی تقریبا به حدود ٥٠ درصد رسید و در چهار سال گذشته نرخ تورم مواد غذایی تقریبا تکرقمی بوده است. این موضوع نشاندهنده یک سیاست انضباطی مالی و پولی بسیار موفق است که بهویژه در بخش پولی محصول عملکرد بانک مرکزی بوده است.
اگر ما بدانیم که با هر یک درصد افزایش یا کاهش نرخ تورم، استخوان میلیونها انسان شریف ایرانی زیر بار فشار تورم خرد میشود یا از فشار تورم خارج میشود بعد از بررسی این موضوع است که به اهمیت دستاورد تورم پی میبریم. در واقع میخواهم بگویم نکته مهم اینجاست؛ زمانی که اعداد و ارقام از حدی گذشتند، دیگر هیچچیز جز اعداد باقی نمیماند. ما دیگر در این زمان حس و احساس خودمان را نسبت به اینکه میلیونها کارگر، کشاورز و... از هستی ساقط میشوند از دست میدهیم؛ اما موفقیتی که در نیمقرن اخیر برای دومینبار تجربه میشود، محصول عملکرد بانک مرکزی بوده است.
پس به گمان شما این مهمترین دستاورد بانک مرکزی است؟
اتفاق بسیار مهم دیگری که به دست بانک مرکزی رخ داده و تنها در باب پیشگیری از یک انفجار بزرگ قابل ارزیابی است و ما هنوز نمیتوانیم درک روشنی از آن داشته باشیم، اعمال یک انضباط بیسابقه بر شبکه بانکی کشور بوده که تا سال ١٣٩٢ مثل بمب ساعتی عمل میکرد. گویی ضامن این بمب هم کشیده شده بود و شمارش معکوس برای انفجارش به گوش میرسید. هنوز که هنوز است، نمیتوان با اطمینان گفت که این بمب بهطور کامل خنثی شده است.
اما کافی است شما به اقدامهایی که بانک مرکزی در دو سال برای اعمال انضباط بر صورتهای مالی این بانکها انجام داده است، نگاه کنید؛ از عمق اصلاحاتی که در حال رخدادن در شبکه بانکی کشور است، شگفتزده میشوید. در ماههای گذشته حتما دیدهاید که صورتهای مالی بیشتر بانکها به شکلی که در گذشته بوده، به شدت تغییر کرده است و مدیریت این بانکها را به سوی اعمال یک انضباط و شفافیت روشن پیش برده است. با این روش هم تکلیف سهامداران این بانکها که میلیونها نفر هستند، روشن میشود و هم میلیونها نفر سپردهگذار تحت تاثیر این شفافیت قرار میگیرند. میخواهم بگویم این اصلاحات به شکل مستقیم شاید نزدیک به ٣٠ تا ٤٠ درصد جمعیت ایران را تحت تأثیر مثبت خود قرار میدهد.
من گمان میکنم بانک مرکزی به دلایل امنیتی حاضر شد این اصلاحات عمیق را که انجام میدهد یا ژرفای خرابیهایی را که در شبکه بانکی کشور وجود دارد، مطرح کند. برای اینکه در این زمینه اگر آرامش یا اعتماد عمومی خدشهدار شود، معلوم نیست چه تبعات تلخ و پرهزینهای برای کل نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران داشته باشد.
و اقدام برجسته دیگر بانک مرکزی چه بود؟
نکته مهمی که بانک مرکزی در راستای اعمال انضباط نظام پولی ایران در پیش گرفته است، تحت پوشش قراردادن یا تلاش برای تحت پوشش قراردادن بازار پولی غیرمتشکلی است که عنوان بسیار پرطمطراق و زیبایی دارد؛ یعنی بازار پولی غیرمتشکل. هرچند واقعیت این است که این هم بمب ساعتی دیگری است که با عنوان مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز کار میکنند؛ بیشتر اینها تحت پوشش نهادهایی هستند که از دولت و بانک مرکزی کنترلپذیری ندارند. همه موضوع مؤسسههای ثامنالحجج و کاسپین را میدانند.
مقدار زیادی از رشد نقدینگی که در سالهای ١٣٩٢ و ١٣٩٣ در کشور رخ داد، در واقع اعمال استاندارد جدید بانک مرکزی برای تحت پوشش درآوردن این مؤسسات است.
انتهای پیام/