6 پرده از مشکلات استقلال
این تئوریسین فوتبال کشورمان با ارسال یاداشتی به خبرگزاری آنا دیدگاهاش را در خصوص عدم نتیجه گیری استقلال در لیگ چهاردهم را بیان کرد.
حلقه اول
تیم استقلال خیلی آرام آرام و خیلی بتدریج وارد یک چرخه از مشکلات شد، مشکلاتی که پشت سر هم قطار شدند، تا رفته رفته بیشتر و بیشتر شوند. از آنجایی که در استقلال هیچکس این مسائل را مورد توجه قرار نداد، این اشکالات به زنجیرهای از مشکلات برای استقلال تبدیل شد که امروز شاهد آن هستیم.
معماری استقلال خیلی بیثبات بوده است. مثلاً در میانه زمین از وجود دو هافبک میانی خوب به نام جواد نکونام و آندو تیموریان بهره میبرد که بنا به دلیل نامعلومی از این تیم جدا شدند. آبیها هیچگاه نتوانستند بازیکنانی را جایگزین آنها کنند و این شروع مشکلاتی بود که در ادامه راه برای استقلال دردسرساز شد.
جواد و آندو ۱۲ سال است کنار هم در سطح اول فوتبال بازی میکند. آنها شناخت کافی از یکدیگر دارند. آندو تیموریان هر بازی بیش از ۱۰ تا تکل میزند بالای ۸ کیلومتر دوندگی دارد و به خوبی جای خالی بازیکنان کناریاش را پر میکند. جواد نکونام نیز فاکتورهایی از این قبیل دارد ضمن اینکه به خط حمله اضافه میشود و گلزنی هم میکند. پس، از دست دادن چنین بازیکنان کلیدی عواقبی هم در بر دارد. در حقیقت اولین اشتباه استقلال در اینجا رقم خورد.
اگر بارسلونا با ژاوی و اینیستا میانه میدان خود را به حرکت در می آورد بخاطر این است که آنها یک درک کلی از یکدیگر دارند. ما اگر خودمان هم بلد نیستیم، با دیدن بازی های تیم های مطرح دنیا می توانیم چیزهای زیادی یاد بگیریم. پس اسقلال بعد از چنین اشتباهی، بازیکنی را به خدمت گرفت که حتی در کشور خودش هم بازیکنان درجه دو محسوب نمی شود. حضور جاسم کرار نه تنها به قلعه نویی و تیمش کمک نکرد، بلکه باعث به وجود آمدن مشکلات تازه ای شد. پر کردن جای آندو و جواد با یک جاسم کرار ممکن نبود. در واقع باید معجزه ای رخ می داد که اینگونه نشد. چیزی که امروز در میانه زمین استقلال می بینیم خط هافبکی وجود ندارد می توان اسم آن را گذاشت میانهء جاسم کرار.
حلقه دوم
استقلال یکی دو سال پیش دو بازیکن طراح خود به نام های جباری و جانواریو را از دست داد، دو طراح خوب که تیم را بخوبی هندل میکردند. درست برعکس هافبکهای فعلی استقلال، یعنی جاسم کرار. هافبک عراقی استقلال تنها هنری که دارد این است که توپ را در زمین خودشان از مدافعین میگیرد و اقدام به دریبل زدن میکند تا جایی که توپش را بگیرند. در ۵ موردی که او اقدام به دریب زدن و تکروی میکند حتی یکبار هم موفق نمیشود. در بازی با پدیده به دفعات دیدیم که او دست به چنین کاری زد و هیچگاه هم موفق نبود و این درست برخلاف فوتبال روز دنیاست. این یکی از بزرگترین مشکلات امیر قلعه نویی بود که به هیچ وجه سعی نکرد تا آن را برطرف کند. عدم حضور بازیکنی که بخواهد نظمی در بازی ایجاد کند یا با پاس های ریز شکافی در بین خط دفاعی حریف به وجود بیاورد باعث شد تا خود استقلالی ها هم از بازیشان لذت نبرند. وقتی یک تیم از بازیای که انجام می دهد لذت نمی برد هیچ میلی هم به بردن پیدا نمی کند. در چنین شرایطی شما در هر بازی شاهد مشکلات بیشتر ی می شوید. ادامه این روند نیز کار را بن بست می کشاند. بن بستی که رهایی از آن ابزار، تفکر، مطالعه و تمرکز می خواهد.
قلعه نویی چندین سال است که پر گاز در لیگ ایران مربیگری میکند. او باید مثل جوزپ گواردیولا یک سال به خودش استراحت بدهد. اگر خاطرتان باشد گواردیولا بعد از اینکه از بارسا جدا شد اعلام کرد می خواهم استراحت کنم. بعد به آمریکا رفت و در حالی که کنار خوانواده اش به استراحت پرداخته بود ، روی فوتبال مطالعه می کرد. قلعه نویی هم راهی جز این ندارد |
حلقه سوم
در نوک حمله این تیم نابغهای بازی میکرد به نام فرهاد مجیدی، اما استقلالیها بعد از رفتن مجیدی به رضا عنایتی قناعت کردند. بازیکنی که اگر در زمان استعدادهای درخشانی چون علی دایی و خداداد عزیزی ظهور نمی کرد، فیکس تیم ملی بود. مجیدی برای خودش مربی خصوصی استخدام کرده بود تا همیشه در شرایط ایده ال باشد. ترکیب بسیار خوبی هم در استقلال بوجود آورده بود بازیکنانی که هرگاه به سمت دروازه حریف حمله میکردند آنقدر زهردار بود که حریف را مجبور به اشتباه میکرد. اما امروز دیگر با وجود گلزنیهای رضا عنایتی شاهد چنین حرکاتی نیستیم. کدام حرکت ترکیبی را در بازی های استقلال می بینیم. انجام چنین برنامه های بازیکن خاص خودش را می خواهد. از یک بازیکن معمولی نمی توان انتظار داشت که درک یک بازیکن نخبه را داشته باشد. استقلال در خط حمله نیز در این فصل با انتخابهایی که کرد، به نفع حریفانش عمل کرد. یک خط حمله بی خطر که باعث آرامش مدافعان حریف است. مهاجمی که زهر کافی را ندارد این اجازه را به مدافعان حریف می دهد تا با خیالی آسوده در حملات تیمش شرکت کند. حالا این خلع چگونه به چشم کادر فنی استقلال نیامد خودش جای بحث دارد.
حلقه چهارم
استقلال در حال حاضر از دروازهبانی بهره میبرد که بسیار معمولی است. او قدرت بازیخوانی ندارد. بعد از احمدرضا عابدزاده تنها دروازه بانی که قدرت بازیخوانی داشته مهدی رحمتی است. او فصل گذشته برای استقلال خیلی خوب کار کرد و در بازیهایی که استقلال مستحق شکست بود با تلاشها و هنرنمایی او بازی به تساوی کشیده میشد، به همین دلیل مهره تأثیرگذاری برای آنها به شمار می آمد. رحمتی در بازیهایی که فصل گذشته برای استقلال انجام داد بارها و بارها به داد استقلال رسید، اما بعد از جدایی این بازیکن قلعه نویی یکبار دیگر در انتخابهایش دچار مشکل شد. از دروازه بان برزیلی گرفته تا فروزان و طالب لو. با احترام خاصی که برای این بازیکنان قائلم اما باید بگوییم که نه تنها جای رحمتی را نتوانستند پر کنند بلکه در عملکرد ضعیف تیمشان نقش اساسی ایفا کردند. با توجه به چنین پست حساسی باید ببینیم که اندیشه کادر فنی تیم از حضور چنین بازیکنانی چه بوده است.
حلقه پنجم
من منکر بازیهای قابل قبول امیرحسین صادقی و حنیف عمرانزاده نمیشوم، اما باید پذیرفت که منتظری یک پدیده دفاعی در فوتبال ایران است. بازیکنی که ریزه کاریهای زیادی دارد، دارای حفظ توپ بالا، خطا نکردنهای بی مورد و بیجا، سخت دریب خوردن و فاکتورهای دیگر.
از وقتی منتظری از استقلال جدا شد خط دفاعی استقلال قادر نیست تا بازی سازی از دفاع به خط میانی و حمله را انجام دهد. مدافعین این تیم کمتر پیش میآید که در حملات شرکت کند. این در حالی بود که منتظری دائما در حملات به صورت تاثیرگذار شرکت می کرد. اکثر گلهایی که استقلال در این فصل دریافت کرده بیشتر روی اشتباه مدافعانش بوده است. قلعه نویی نشان داده که سلیقهای عمل کرده نه بر اساس نیاز تیمش. کار وقتی به صورت رفاقتی و اعمال مسائل غیر فنی صورت گیرد در ادامه راه مجموعه را با مشکل مواجهمی کند.
حلقه ششم
حلقه ششم خود امیر قلعهنویی است، او هم فرسوده و هم خسته شده است. تا به این جای لیگ هم نشان داده که توانمندی گذشته را ندارد. به اعتقاد من قلعه نویی خطر را حس نمیکند، فوتبال برایش مهم نیست و به همین خاطر است که میبینیم استقلال به یک شکل عمل میکند. با شناختی که از قلعه نویی دارم باید بگویم که قبلا به واسطه هوش و ذکاوت بالایش در کنار زمین متوجه میشد که تیمش بد بازی میکند یا میخواهد گل بخورد، سریع دست به کار میشد تعویضهای خوبی انجام میداد و تدبیر میکرد. اما الان اینگونه نیست. قلعه نویی چندین سال است که پر گاز در لیگ ایران مربیگری میکند. او باید مثل جوزپ گواردیولا یک سال به خودش استراحت بدهد. اگر خاطرتان باشد گواردیولا بعد از اینکه از بارسا جدا شد اعلام کرد می خواهم استراحت کنم. بعد به آمریکا رفت و در حالی که کنار خانواده اش به استراحت پرداخته بود، روی فوتبال مطالعه می کرد. قلعه نویی هم راهی جز این ندارد. او باید بپذیرد که نیاز به استراحت دارد. کسی که به طور فرسایشی کار میکند و کنار نمیرود فوتبال او را پس میزند. اثرات این اتفاقات هم روی تیمش تاثیر گذاشته است.
* کارشناس فوتبال
انتهای پیام/