افراط در برتریخواهی و جاهطلبی/ آیا قرار است «علی دایی» در یک چالش ابدی باشد؟
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق نوشت: ٢٥ مهرماه ١٣٨٥ اولین تجربه مربیگری علی دایی بود. پس از جدایی غیرمنتظره «ورنر لورانت» آلمانی از سایپا، هدایت این تیم که در آن روزها در صدر جدول لیگ برتر ایران قرار داشت، به علی دایی رسید. دایی پس از جام جهانی کابوسوار سرشار از انگیزه بود.کاپیتان ایران در جام جهانی ٢٠٠٦ در اولین حضورش در نقش مربی-بازیکن یک بازی حساس را پیشروی خود میدید؛ دوئل با پرسپولیس در یکی از شبهای ماه رمضان؛ به لطف نمایش تماشاگرپسند شاگردان مصطفی دنیزلی، ورزشگاه پر شد. آن بازی پرهیجان در نهایت با گل دقایق پایانی حسین بادامکی ٢-٢ شد، اما برای دایی حوادث زیادی رقم خورد. دایی در آن بازی دو گل زد، یک پنالتی خراب کرد و شدیدا از سوی هواداران پرسپولیس به او هتاکی شد. سرمربی جوان سایپا، در کنفرانس خبری پس از بازی، خواهان برخورد کمیته انضباطی با رفتار غیرورزشی طرفداران پرسپولیس شد. وقتی از او پرسیده شد معمولا وقتی بازیکنی به تیم سابقش گل میزند خوشحالی نمیکند، اما خوشحالی شما باعث تحریک هواداران شد، چرا خوشحالی کردید؟ جواب داد: «من اهل نقش بازیکردن نیستم. آنهایی که خوشحالی نمیکنند فیلم بازی میکنند». پرسپولیس در آن بازی تیم برتر میدان بود و اشتباهات داوری به ضرر این تیم رقم خورد؛ طوریکه مصطفی دنیزلی آن بازی را یک دیدار ١٢ برابر ١٠ خواند (پرسپولیس به دلیل اخراج دروازهبانش فرشید کریمی ١٠نفره شده بود)، اما دایی نظری متفاوت داشت؛ او معتقد بود تیم او تیم برتر بوده و داوری هم به ضرر سایپا سوت زده بود. بیش از ١٠ سال از آن روز میگذرد، اما به نظر میرسد رفتار دایی خیلی تغییر نکرده است. علی دایی در قواره سرمربی همان علی دایی بازیکن است. فردی که چه در زمین فوتبال و چه در کنار آن، میل عجیبی به پیروزی دارد. این جاهطلبی و برتریطلبی دایی یکی از عوامل اصلی پیشرفت او در زندگی است. با همین انگیزه، در سن بالا در فوتبال ایران چهره شد و از تمامی مرزها عبور کرد. همیشه سرشار از میل به مبارزه بود؛ برای همین بیش از صد گل ملی زد. برای دایی بازی مقابل چلسی در لیگ قهرمانان اروپا و بازی در برابر تیم امید افغانستان در بازیهای آسیایی فرقی نداشت و همیشه فقط به گلزدن و برندهشدن فکر کرد. در سمت مربیگری هم سرمربی پیشین تیم ملی که قلههای زیادی را در زمان بازیاش فتح کرده، برای برندهشدن در یک بازی به همراه صبا یا نفت خود را به آبوآتش میزند.
١٠ دی ٩٥
آنچه دایی جمعه در ورزشگاه نقش جهان انجام داد، برازنده فردی با این اعتبار و کارنامه نبود. دایی عصبانی از پنالتی مشکوکی که علیه تیمش گرفته شد، قصد داشت بازیکنانش را از زمین بیرون بکشد و بعد هم خودش حاضر نبود از دستور داور تمکین و نیمکت را ترک کند. رفتاری غیرحرفهای که وقفهای حدود ١٠دقیقهای در بازی ایجاد کرد. آقای گل جهان، پس از بازی، با دفاع از رفتارش عنوان کرد قصد نداشته تیمش را از زمین بیرون بکشد و برد تیمش را به لطف الهی نسبت داد. این در حالی است که تصاویر نشان میدهد دایی در حال هدایت بازیکنانش به بیرون زمین است. چنین رفتار پرخاشگرانهای از دایی بیسابقه نیست. سرمربی نفت تهران، چند روز پیش در بازی با استقلال هم رفتاری مشابه داشت. در کنار زمین به مشاجره با سرمربی حریف پرداخت و در کنفرانس خبری هم توهینهایی را که به او شده بود، به خانواده توهینکنندگان حواله کرد!
افراط در میل به پیروزی، ریشه اصلی این رفتارهای علی دایی است. فردی که همه او را نماد فوتبال ایران میدانند، همچنان تصور میکند یک بازیکن جوان است و باید با چنگ و دندان به دنبال گلزدن و برندهشدن باشد. این نوع تفکر زمینه حرکت به سمت برندهشدن به هر قیمتی است. همین تفکر باعث میشود دایی در کنار زمین با مربی حریف به مشاجره بپردازد، با هواداران تنش پیدا کند و با داوران در یک جدل همیشگی باشد. مطمئنا در بخشی از این موارد اختلاف حق با دایی است، اصولا ذات رقابت ورزشی چالشبرانگیز است، اما آیا قرار است دایی همیشه این چالشها را به دعوا تبدیل کند و در یک چالش ابدی باشد؟
فراموشکردن بزرگی
از شناسنامه فوتبال ایران همه انتظار بزرگمنشی دارند. همانطور که در نقش یک بزرگِ فوتبال ایران به دفاع از مسعود شجاعی و مهدی رحمتی میپردازد، در مناقشههایی که یک طرفش خودش است هم نگاهی از بالا داشته باشد. میتوان فهرست بلندبالایی از افرادی که دایی در این سالها با آنها دچار اختلاف شده و حتی وارد دعوا شده، تهیه کرد. از علی کریمی گرفته تا تمامی مدیرانش در پرسپولیس و تیم ملی. درگیری با داورها، بازیکنان، مربیان، مدیران و رسانهها در کارنامه فردی که همه بزرگیاش را قبول دارند، دیده میشود. اگر به تیتر روزنامههای ورزشی دیروز توجه شود، روزنامهها خیلی کم دایی را به باد انتقاد گرفتند. این در حالی است که اگر یک مربی دیگر آن «بلوا» را در اصفهان به پا میکرد، الان با سیل انتقادها روبهرو بود. مسئولان انضباطی هم حتی با ترسولرز از برخورد با مربی نفت تهران صحبت میکنند. واقعا همیشه حق با دایی نیست. همیشه تیم او تیم برتر میدان نیست. همیشه داورها به ضرر او نیستند. سرمربی نفت تهران طوری درباره داوریها صحبت میکند گویی تمامی داورها همقسم شدهاند او را نابود کنند. دایی اگر منصف باشد، باید بپذیرد در دوره مربیگریاش کم از اشتباهات داوری سود نبرده است. تنها قهرمانیاش در لیگ برتر با یک اشتباه تاریخی رقم خورد. سایپا در شرایطی قهرمانی در لیگ ششم را جشن گرفت که رقیبش استقلال اهواز قربانی یک اشتباه داوری در بازی با مس کرمان شد. اگر آن اشتباه داوری نبود، قهرمانی به استقلال اهواز و فیروز کریمی میرسید. در یکی از قهرمانیهای دایی در جام حذفی، اشتباهات داوری در بازی نیمهنهایی مقابل فولاد به سرمربی وقت پرسپولیس کمک کرد. دایی یک روز اینگونه از داوریها بهره برد و در چندین مورد از جمله نایبقهرمانیاش با پرسپولیس در لیگ هم ضرر کرده است. بسیاری از مربیان لیگ برتری معتقدند دایی با اعتراضهای بیپایانش در کنار زمین بر عملکرد داور تأثیر میگذارد و در بیشتر بازیها سوتها به سود اوست. از طرفی صحبتهایش پس از بازی هم برای رقبا آزاردهنده است. آیا حق و لطف خدا همیشه این است که تیم دایی برنده شود. لطف خدا این است که پنالتی احسان حاجصفی گل نشود و دایی به فینال برسد؟ آن بالایی فقط هوای دایی را دارد؟ سرمربی نفت تهران نباید فراموش کند او ابتدا علی دایی است و بعد یکی از مربیان لیگ برتر ایران.
انتهای پیام/