صالحی امیری: وزارت ارشاد متولی تمام عرصههای فرهنگی نیست/ دغدغه من تسهیل شرایط برای گفتوگوی فرهنگی آزادانه است
آقای دکتر! شما بهعنوان گزینه پیشنهادی از سوی دولت برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شدید. در روزهای اخیر مطالبات از شما و وزارت ارشاد درحال طرحشدن است و این سوال نیز در بین برخی اصحاب فرهنگ و هنر و البته مردم مطرح است که گزینه جدید دولت تدبیر و امید برای وزارت کلیدی فرهنگ و ارشاد اسلامی به مقوله فرهنگ و اهدافی که به دنبال تحقق آن هستید، چیست؟
من پاسخ این سوال شما را با یک بحث کلی ولی مهم آغاز میکنم. بر این اعتقادم که باوجود دستاوردهای فراوان با توجه به سابقه فرهنگی این مرزوبوم و پتانسیلهای موجود در عرصه فرهنگی تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم. عرصه فرهنگی برخلاف حوزههایی مثل اقتصاد با اعداد و ارقام سروکار ندارد که بگوییم این اعداد و ارقام ملاک عمل باشد. خیر، عرصه فرهنگ، عرصه باورها و اندیشه، اخلاق، فضیلت، همنوایی و سازگاری است.
از سوی دیگر متاسفانه این تصور وجود دارد که دولت و وزارت ارشاد متولی تمام عرصههای فرهنگی است، در صورتی که به جد معتقدم دولت یک ضلع جامعه را تشکیل میدهد و نباید همه مطالبات را از دولت انتظار داشت!
با این حساب شما متولی اصلی فرهنگ را چه کسی میدانید، وقتی میگویید وزارت ارشاد و بهصورت کلیتر دولت تنها یک ضلع را تشکیل میدهد؟
معتقدم نه دولت و نه سایر دستگاههای عریض و طویل دیگر، بلکه مردم متولی اصلی فرهنگ هستند.
با این نگاه پس وظیفه دولت و وزارت ارشاد چیست؟
وظیفه دولت هدایت مردم به سمت فعالیتهای فرهنگی و تسهیل شرایط برای این فعالیتهاست. اجازه بدهید در ادامه پاسخ به سوال نخست همینجا عرض کنم که سیاست دولت تدبیر و امید مبتنی بر اندیشه است و مفصلبندی و گرانیگاه گفتمان فرهنگی دولت مبتنی بر اعتدال، عدالت، عقلانیت و دیانت است. این اضلاع چهارگانه گفتمانی، مفصل اصلی گفتمان فرهنگی دولت را تشکیل میدهند که عنصر دیانت در این میان جوهر گفتمان فرهنگی است. از این منظر دولت، هم از یک گفتمان فرهنگی و هم از یک تبار فرهنگی برخوردار است.
شما بههرحال قرار است متصدی وزارت حساس و کلیدی ارشاد بشوید و از سوی دیگر سالها در دانشگاه در حوزه مدیریت فرهنگی تدریس و کتابهای متعددی هم در این زمینه تالیف کردید، با این سابقه آیا باید گفت دکتر صالحیامیری که معتقد است مردم متولی عرصه فرهنگ هستند، بیشتر بهدنبال تغییر، اصلاح یا تکامل نظام فرهنگی جامعه است؟
نظام فرهنگی مبتنی بر مجموعهای از بایدها و نبایدها و نقطه عزیمت برای توسعه کشور توجه به فرهنگ است که آغاز حرکت برای گفتوگوی فرهنگی میتواند شرایط زیست فرهنگی را در جامعه فراهم کند. باید بپذیریم که دیگرانی هم با اندیشهها و سلایق متفاوتی وجود دارند. زیست فرهنگی در فضای تنوع فرهنگی شکل میگیرد.
از سوی دیگر گفتوگوی فرهنگی باید آزادانه، بدون تبعیض، در فضای برابر و پذیرش حق دیگران باشد و قدرت گفتوگو در نخبگان، هنرمندان و فعالان فرهنگی مهیاست. تحمل و مدارا در گفتوگوی فرهنگی برای دستیابی به سازگاری فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است، چراکه باید بپذیریم هنرمندان و نخبگان نهتنها در سطح ملی که در هر منطقه حق گفتن دارند. اینکه در کشور ما مجموعهای از تفکرهای مختلف وجود دارد، یک فرصت است و نه تهدید، چراکه وجود مجموعهای از اندیشهها و سلایق فکری میتواند به تقویت و حفظ زبان مشترک کمک کند و تسهیل شرایط برای گفتوگوی فرهنگی آزادانه یا به تعبیر مقام معظم رهبری کرسیهای آزاداندیشی دغدغه من است و معتقدم امنیت فکر و بیان در جامعه میتواند به جامعهای خلاق و پویا کمک کند تا مردم آن جامعه بتوانند به درک روشنی از فرهنگ و توسعه دست پیدا کنند.
دلیل این دغدغه شما چیست؟
کشور ما در مسیر تحولات بزرگ قرار دارد، بنابراین باید علاوه بر اینکه نشاط در جامعه را افزایش دهیم، جوان را درک کرده و اجازه ندهیم شکاف فرهنگی در جامعه ایجاد شود.
عرصه فرهنگ نیازمند تولید نشاط است، ابتدا باید نشاط درونی در افراد ایجاد شود تا آنها رضایت کافی از میزان نشاط را داشته باشند و در مرحله بعد نشاط بیرونی بهعنوان مرحله مهم توسعه باید مورد توجه قرار گیرد.
انسجام فرهنگی، بهترین راه اداره نظام فرهنگی متکثر و پذیرفتن حرکت در یک مسیر و شنیدن نظرات هنرمندان و فرهیختگان است، بنابراین وظیفه دولت در رسیدن به زیست فرهنگی هدایت مردم به سمت فرهنگ است.
انتهای پیام/