خاطره «رضا رشیدپور» از فوت پدرش در ظهر عاشورا +تصویر
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، رضا رشیدپور با انتشار این عکس در اینستاگرامش نوشت: ظهر تاسوعای سال هفتاد و شش بود . دسته ی عزاداری در حیاط خانه مان می چرخید . پیرمرد نوحه می خواند. ام من یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء. ... گریه های بی امان ... دستهای ملتمس در هوا می چرخیدند و بر سینه های سوخته فرود می آمدند .... پدرم گوشه ای روی صندلی چرخ دار نشسته بود و آرام تر از همیشه، تند تند، اشک می ریخت. نزدیک تر شدم. دستهایش را گرفتم. چقدر می لرزید و چقدر محکم بود . مردم از حیاط خانه مان رفتند . یک فنجان چای نذری بدرقه شان شد. اما پدرم هنوز ام من یجیب می خواند . به خیالم که بلند قامت ایستاده بود، نشسته روی صندلی روان تقدیر ... صدایش کردم. بابا .... می خواهی کمکت کنم که بیایی داخل ؟ چیزی نمانده که باران بیاید ... گفت همینجا کنار باغچه راحت ترم . و من تماشا می کردم . باغچه را . اطلسی های منتظر باران را . و طوفان چشم های پدرم را .
امروز هر باغچه ای که می بینم ، کنارش ، دنبال یک صندلی چرخدار می گردم و چند دسته اطلسی و یک بابای خسته و کمی باران ...
عاشورا سالگرد پدرم هست. خداوند همه ی رفتگانتان را با مولای سبزپوش محشور گرداند . تسلیت عرض می کنم . التماس دعا
انتهای پیام/