دورهمی یا خندوانه؟ مسأله این است ...
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شهروند، هنوز زیاد دور نشدهایم از دوران کویری دو سهسال اخیر که سکان کمدی تلویزیون دست شهاب عباسی و دارودستهاش بود و همین هم باعث میشود با دیدن این رقابت پرشور حسرت بخوریم که چگونه فرصتسوزی کرده و عرصه را کاملا خالی از بزرگان دست متوسطهای کماستعداد سپرده بودیم.
البته کسی مخالف کارکردن تازهواردها و حتی دادن کارهای مهم به آنها نیست؛ اتفاقا جایگزینی دیدگاه و نگاههای نو و جدید الزامی است که جای خالی آن در تلویزیون ما احساس میشود اما اینکه به بهانه ورود تازهها، بزرگان را از این عرصه بیرون گذاریم، جز بیسلیقگی معنای دیگری ندارد...
اما حالا تلویزیون و بهطور مشخص شبکه نسیم عرصه رقابت دو نفری شده که کسی در بهترین بودن آنها شکی ندارد. رامبد جوان که ثابت کرده در هر گام ایدههای جذابی برای تغییر و بهتر شدن برنامهاش دارد، در سری سوم خندوانه، باوجود آغازی ضعیفتر نسبت به دو دوره گذشته این روزها دوباره سکان را به دست گرفته و با سرعت بیشتری به سمت موفقیتی دیگر رهسپار است. مهران مدیری باوجود اینکه این بار رویکردی دیگر داشت اما باز هم نشان داد مرد این عرصه است و راز موفقیت را به بهترین وجهی میداند. او که بازگشتش به تلویزیون با در حاشیه ١ و ٢ نتوانسته بود نظر مثبت دوستدارانش را جلب کند، خودش بهتر از همه میدانست که اعتبار و احترام چیزی است که اندکاندک جمع میشود، اما میتواند به یکباره از دست برود. او هم پس از عطسه و در حاشیه ١ و در حاشیه ٢ شاید احساس خطر کرده بود که با دورهمی وجوه دیگری از تواناییهایش را نشان داد. درواقع در دورهمی پس از مدتهای مدید شاهد یک مهران مدیری باانگیزه هستیم. انگیزهای که از تکتک حرکات و حتی خندههای مهران مدیری هم پیداست. به همین دلیل هم هست که برنامهای که میتوانست بهعنوان کاری معمولی در کارنامه پرفرازونشیب مدیری لقب گیرد، چنین گل کرده و بدل شده به تکخال این کمدین بزرگ.
دورهمی با ساختار سادهاش که عبارت است از گفتوگو با مهمان، آیتمهای نمایشی و البته استندآپهای خود مهران مدیری؛ در کارنامه مدیری کاری بیبدیل نیست و او پیش از این حداقل دو برنامه طولانی مدت را با این ساختار کلی جلوی دوربین برده، تفاوت اما در جزییات است. در این است که مدیری چه مصاحبهکننده قابلی است، چه خوب خطقرمزها را میشناسد و دور میزند، چه خوب حس تماشاگر را میشناسد و البته چه استندآپ کمدین محشری است. این سورپرایز بزرگ دورهمی است.
سورپرایزی که یک مهران مدیری جدید و تاکنون دیدهنشده به تماشاگران معرفی کرد. از نگاهی حتی گذرا به دورهمی مشخص است که احتمالا خود مدیری هم از این ویژگی تازهیاب خود بهوجد آمده و این وجد و سرور را در تکتک لحظات حضورش روی صحنه میتوان در او و حرکاتش به تماشا نشست... این دو برنامه جذاب و شاد در کنار هم باوجود رقابت پنهانی که دارند، چراغ برنامههای طنز را در تلویزیون این روزها روشن نگه داشتهاند. نتیجه رقابت اما به نفع هر دوی این بزرگان است؛ تلاش برای بهتر بودن و به دست آوردن تماشاگران بیشتر باعث تحرک بیشتر مدیری و جوان شده و این را در تکتک برنامههای پخششده میتوان دید. اگر برنامههای خندوانه و دورهمی را در آغازین روزهای امسال یک بار دیگر ببینید، متوجه خواهید شد که هر دوی این برنامهها نسبت به آن روزها که دورهمی تازه آمده بود و هنوز رقابتی شکل نگرفته بود، تا چه حد پیشرفت کردهاند و این دو تا چه حد در تلاش برای میدانداری در شبکه نسیم ایدههای دمبهدم نوشوندهای را به تماشاگران ارایه دادهاند. این پیشرفت آشکار، نتیجه رقابتهایی از این جنس است. امکان چنین رقابتهایی اگر در حوزههای مختلف ایجاد شود، بیشک مخاطبان و البته خود تلویزیون بیشترین سود را از این اتفاق خواهند برد...
رامبد جوان و انتقادات خندوانه یعنی همین...
دور سوم خندوانه بهخصوص در روزهای اول باعث بروز انتقاداتی از این برنامه شد که کسی انتظارش را نداشت. درواقع قدرت و قوت این برنامه خود بیشترین تقصیر را در این انتقادات داشت. خندوانه با اوجی که بهخصوص در سری دوم تجربه کرد، توقعی ایجاد کرده بود که کمتر کسی را یارای پاسخ دادن به این توقعات بود. رامبد جوان در این میان هر چه میساخت، نمیتوانست با آن حد عجیب انتظاراتی که از او و برنامهاش وجود داشت، مقابله کند. البته ضعف یکی دو ایده جدید این برنامه نیز در انتقادات صورتگرفته بیتأثیر نبود. مسابقاتی مثل لباهنگ و خانواده باحال، مسابقه خانمها و چند آیتم دیگر آنطور که باید جواب ندادند و رامبد جوان را در مقابل شرایطی قرار داد که پیش از این در این برنامه تجربه نکرده بود. خندوانه از ابتدا تا آغازین روزهای سری سوم پر بود از تأیید و تحسین و نه جوان و نه هیچکس دیگر انتظار چنین حجم انتقاد خصوصا در شبکههای اجتماعی را نداشت. آنچه در پی میآید پاسخهای رامبد جوان است به انتقادات آن روزها...
متر و معیار ما نباید اینستاگرام باشد. از ٧٠میلیون جمعیت ایران فقط ١١میلیون در اینستاگرام هستند. ٦٠درصد این ١١میلیون زیر ١٨سال دارند و نزدیک به ٢٠ درصدشان هم با آیدیهای تقلبی بالا میآیند. در نتیجه اگر میخواهیم با آمار حرف بزنیم بهتر است معیار اینستاگرام نباشد...
ما باید بهعنوان برنامهساز خطقرمزها را به صورت جدید مدیریت کنیم. اینکه چهار تا خانم بیایند و مسابقه مفرح بدهند، مسأله جدیدی است و قبل از این برنامه وجود نداشته. این یک فضاسازی جدید است. وقتی برنامهسازی میکنیم باید بتوانیم از پس بعضی چیزها برآییم. باید بتوانیم کاری کنیم خانمها بتوانند با هم بخندند، دابسمش بازی کنند و... اولین بار در تلویزیون ما خانمی را آوردیم که جلوی دوربین استندآپ کمدی اجرا کرد. اینکه چقدر استاندارد است مسألهای جداست؛ این فضاسازیها جدید است.
اینکه شرایط عادی نیست دلیل نمیشود بگویید مثلا جنابخان سفارشی شده. نه، سفارشی نشده. برنامه در معرض یک مدیریت جدی محدودکننده قرار گرفته بود؛ ولی هیچوقت به ما سفارش ندادند که مثلا جنابخان بغض کند، جدی شود یا نشود. من در ٢٦سالی که کار کردهام، هیچوقت یادم نمیآید یک مدیریت بیاید آنقدر جزیی وارد عمل شود. من، محمد بحرانی و دیگر بچهها داریم جنابخان را هدایت میکنیم و میبریم جلو. یک وقتهایی هم دلمان میخواهد ابعاد جدید ایجاد کنیم البته...
مدام میگویید مهمانان دیگر مردم را شگفتزده نمیکنند. چه کسی را باید آورد تا مردم شگفتزده شوند؟ مثل احسان علیخانی چند نفر داریم که میتوانیم دعوت کنیم؟ مگر چقدر آدم حسابی در ایران و در جهان وجود دارد که ما میتوانیم آنها را به برنامه بیاوریم. یک انبار هم نداریم که مدام برویم و اینها را از آنجا بیاوریم. این مسأله باعث میشود نیمی از مهمانان ما حذف شوند. حدود ٢٧٠مهمانی که داشتیم بیش از نیمی از آنها آدمهای درجهیک حرفه خودشان بودند. اینها را ما آوردیم و دیگر نمیتوانیم شبیه آنها را تولید کنیم و این دایره روزبهروز تنگتر میشود. هرچه جلوتر برویم تعداد مهمانانی که میتوان آورد تا بیننده شگفتزده شود کمتر میشود...
درباره مقایسه آیتمهای جدید با مسابقه خنداننده برتر هم باید بگویم خندوانه برنامه خنداننده برتر نیست و قرار نیست ما مدام از این کارها بکنیم. خنداننده برتر یک اتفاق ویژه بود. اما باید قبول کرد که خندوانه با جنابخان، نیما، فرهنگسازی، نمایش، گفتوگو و... معنی پیدا میکند. اگر ما بخواهیم همین الان خودمان را به انتهای فصل دوم برسانیم دیگر خندوانه نیست، یک چیز بزرگنمایی شده است. باید قوانین و شرایط به ما اجازه دهد تا دوباره از این کارها بکنیم...
انتهای پیام/