تئاتر در تهران؛ مخاطبان قطره چکانی، سالنهای نیمهپُر
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، بر اساس دادههایی که تا پایان روز جمعه ۵ دی ۱۴۰۴ منتشر شده، جمع کل تماشاگران سالنهای دولتی تئاتر از جمله مجموعه تئاترشهر، تالار هنر و سنگلج به ۱۲ هزار و ۶۸۳ نفر رسیده است؛ عددی که با احتساب تخفیفها و مهمانها بهدست آمده و در مقایسه با ظرفیت اسمی سالنها، حاکی از درصد پرشدگی پایین و فروش غیرقابل اتکا برای اکثر آثار است.
در میان این اجراها، نمایش «باد زرد ونگوک» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی، که در تالار اصلی تئاترشهر روی صحنه رفته، موفقترین اثر از نظر فروش بوده و با ۶۸۰۰ تماشاگر و بیش از ۲ میلیارد و ۷۷۱ میلیون تومان فروش، به نوعی بار کلی آمار را به دوش کشیده است. اما بقیه آثار در سایر سالنها، بهخصوص در سالنهای کوچکتر مانند قشقایی، سایه و کارگاه نمایش، با مخاطبانی محدود، بعضاً زیر ۱۰۰ نفر در کل اجراها و فروشهایی بین ۶ تا ۷۰ میلیون تومان، نشان از وضعیت بحرانی تماشاخانههای کوچک دارند.
به عنوان نمونه، نمایش «بعد از یک نمایش» به کارگردانی مریم یوسف در کارگاه نمایش، تاکنون تنها ۵۰ مخاطب جذب کرده و با قیمت بلیت ۲۰۰ هزار تومانی، به فروشی در حد ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان رسیده است. یا نمایش «کشتن موتسارت یا بلعیدن پای اختاپوس» در تالار قشقایی، با ۲۱۲ تماشاگر در ۶ اجرا، تنها ۳۳ میلیون فروش داشته؛ رقمی که شاید حتی برای تأمین حداقل هزینههای صحنه نیز کافی نباشد.
در تالار هنر نیز نمایشهایی چون «افسانه پر طلایی» با حدود ۸۴۸ مخاطب و فروش ۱۰۶ میلیون تومان در ۱۹ اجرا، یا «راز نجات گیرا» با تنها ۶۸۵ مخاطب در یک دوره بلندمدت اجرا، نشان میدهند که حتی در آثار کودک و نوجوان نیز وضعیت فروش رضایتبخش نیست.
در تماشاخانه سنگلج، با ظرفیت ۲۳۶ صندلی، نمایش «ناگهان پیت حلبی» تنها ۲۱۸ تماشاگر جذب کرده است؛ یعنی بهطور میانگین کمتر از ۴۰ نفر در هر اجرا.
آیا تماشاگر هنوز تئاتر را انتخاب میکند؟
با نگاهی به این آمار میتوان گفت که تئاتر دولتی در ایران همچنان درگیر بحران مخاطب است. این در حالی است که بسیاری از نمایشها توسط کارگردانان شناختهشده با تجربه صحنهای بالا تولید شدهاند و بلیتها نیز گاه با قیمتهای بالا عرضه میشوند (۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان برای برخی سالنها). اما نبود تبلیغات گسترده، محدودیت در فضای مجازی، گرانی بلیت برای قشر متوسط، و ضعف در پشتیبانی رسانهای، همگی به افت فروش کمک کردهاند.
در مقابل، اگرچه تلاشهایی برای تنوع بخشیدن به ژانرها و جذب مخاطبان جوانتر صورت گرفته، اما دادهها نشان میدهند که نه سبک آثار، نه چهرهها و نه سالنهای اجرا، نتوانستهاند مخاطب گستردهای را به تئاتر دولتی بازگردانند.
در شرایطی که در کشورهای دیگر فصل فروش تئاتر همزمان با سال نو میلادی اوج میگیرد، سالنهای تهران در نخستین هفته دیماه، بیش از آنکه با شور مخاطب پر باشند، با صندلیهای خالی مواجهاند. اگر روند بازنگری در سیاستگذاری، قیمتگذاری بلیت، حمایتهای رسانهای، و تعامل با جامعه تئاتری اصلاح نشود، باید پذیرفت که تئاتر رسمی ایران بیش از هر زمان، از مخاطب واقعی دور افتاده است.
انتهای پیام/