در گفت‌وگو با آنا بررسی شد

از شریک مذاکره تا تهدید امنیتی؛ روایت متناقض غرب در برابر تهران

فرانسه به نیابت از اتحادیه اروپا و بلوک غرب، تلاش می‌کند با امنیتی‌سازی مداوم پرونده هسته‌ای ایران، عملاً راه‌حل‌های دیپلماتیک را تضعیف کند. تکرار ادبیات هشدارآمیز در نشست شب گذشته شورای امنیت، بدون ارائه تضمین‌های عملی و واقعی، نه به احیای توافق کمک می‌کند و نه به اعتمادسازی. این سیاست بیشتر به نوعی مدیریت بحران حداقلی شباهت دارد تا تلاش برای حل‌وفصل ریشه‌ای اختلافات.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، شب گذشته، شورای امنیت صحنه تقابل میان دو روایت متضاد بود؛ روایت غربی به رهبری آمریکا و اروپا که همچنان بر تهدیدسازی از ایران اصرار دارد و روایت ایران، روسیه و چین که با تأکید بر پایان قطعنامه ۲۲۳۱، فشارها علیه تهران را سیاسی و بی‌اعتبار تلقی کردند.

فضای پرتنش این جلسه یک نقطه اوج داشت، آنجا که «مورگان اورتگاس» معاون نماینده آمریکا در امور خاورمیانه، با لحنی هیجان‌زده، ایران را به گفت‌وگوی مستقیم با پیش‌شرط «غنی‌سازی صفر» دعوت کرد و مدعی شد که «تهران باید از آتش دور بماند و دست دوستی دونالد ترامپ را پس نزند»!

پاسخ اما خونسردانه بود؛ درست همان‌طور که از «امیرسعید ایروانی» دیپلمات کهنه‌کار ایرانی انتظار می‌رفت با این ادبیات: «ایران نه در برابر فشار یا ارعاب سر فرود می‌آورد و نه اجازه خواهد داد در عرصه بین‌المللی مورد باج‌خواهی قرار گیرد. اصرار بر سیاست موسوم به غنی‌سازی صفر کاملاً مغایر با حقوقی است که ایران به‌عنوان عضو پیمان NPT (منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای) از آن برخوردار است.»

اما شاید از میان همه گفت‌وشنودهایی که شب گذشته، در گردهمایی شورای امنیت رد‌وبدل شد، ردپای اظهارت یک نفر بیشتر از سایرین روی اعصاب ایران، کش آمده باشد و آن وقتی بود که «جی دارما دیکاری» معاون نمایندگی دائم فرانسه در سازمان ملل گفت ایران ۴۵۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با خلوص ۶۰ درصد دارد و این برای تولید 10 بمب هسته‌ای کافی است.

او همچنین مدعی شد «قطعنامه ۲۲۳۱ تنها زمانی منقضی می‌شود که تضمین‌های معتبر در مورد ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران تامین شود.»

در واقع، نماینده فرانسه در شورای امنیت، با تکرار روایت‌های سیاسی و بی‌پایه، تلاش کرد ایران را به‌عنوان تهدیدی فوری برای امنیت جهانی معرفی کند. این ادعا نه بر شواهد فنی معتبر، بلکه بر نگرانی‌های ژئوپلیتیک و منافع سیاسی غرب استوار است. پاریس عمداً چشم بر این واقعیت بست که قطعنامه ۲۲۳۱ به پایان رسیده و شورای امنیت دیگر ابزار قانونی برای بازگرداندن تحریم‌ها ندارد. با این اوصاف، چنین مواضعی بیش از آنکه دفاع از نظام عدم اشاعه باشد، نشان‌دهنده تلاش برای حفظ فشار سیاسی و تداوم بازی قدرت‌های غربی علیه ایران است؛ رویکردی که بیشتر به نمایش سیاسی شباهت دارد تا یک ارزیابی بی‌طرفانه و حقوقی.

در رابطه با آنچه شب گذشته در شورای امنیت شاهد بودیم، «عابد اکبری» کارشناس حوزه سیاست خارجی و بین‌الملل، در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، گفت: مواضع نماینده فرانسه در شورای امنیت را می‌توان ادامه همان رویکردی دانست که طی سال‌های گذشته از سوی پاریس و اروپا در قبال پرونده هسته‌ای ایران دنبال شده است؛ رویکردی که بیش از آنکه بر حقوق بین‌الملل، تعهدات متقابل و واقعیت‌های میدانی استوار باشد، متاثر از ملاحظات سیاسی، فشارهای فراآتلانتیکی و نوعی خودبرتر‌بینی هنجاری است. فرانسه در سخنان خود بار دیگر تلاش کرد ایران را به‌عنوان «مسئله» و «تهدید» معرفی کند، بی‌آنکه سهم مستقیم و انکارناپذیر اروپا در تضعیف و عملاً بی‌اثر کردن قطعنامه ۲۲۳۱ و توافق هسته‌ای را بپذیرد.

وی تأکید کرد: قطعنامه ۲۲۳۱ محصول یک توافق چندجانبه پیچیده است که بر پایه اصل «تعهد در برابر تعهد» شکل گرفت. این قطعنامه نه تنها محدودیت‌هایی برای برنامه هسته‌ای ایران تعریف می‌کرد، بلکه در مقابل، رفع تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط اقتصادی با ایران را نیز به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از توافق به رسمیت می‌شناخت. با این حال، آنچه نماینده فرانسه در جریان نشست شب گذشته شورای امنیت نادیده گرفت، این واقعیت است که اروپا پس از خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام، عملاً از ایفای نقش مستقل و مسئولانه خود سرباز زد. اروپا می‌توانست با تکیه بر ظرفیت‌های حقوقی و اقتصادی خود، دست‌کم بخشی از تعهداتش ذیل ۲۲۳۱ را اجرا کند؛ اما ترجیح داد در سایه سیاست‌های واشنگتن حرکت کند.

انتقاد از تناقض‌گویی و رویکرد ابزاری اروپا

این کارشناس مسائل سیاست خارجی افزود: انتقاد اصلی به موضع فرانسه این است که پاریس همچنان ایران را به «عدم پایبندی» متهم می‌کند، بدون آنکه زنجیره علّی تحولات و کاهش تدریجی تعهدات هسته‌ای ایران را که واکنشی حقوقی به نقض فاحش توافق از سوی آمریکا و ناتوانی اروپا در جبران آن بوده است، به رسمیت بشناسد. فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی با نوعی گزینش‌گری حقوقی، تنها بخشی از تعهدات را برجسته می‌کنند که مربوط به ایران است و از پرداختن به تعهدات نقض‌شده خود طفره می‌روند.

وی با تأکید بر اینکه رفتار فرانسه نشان‌دهنده یک تناقض بنیادین است، گفت: این کشور از یک سو خود را مدافع چندجانبه‌گرایی و نظم مبتنی بر قواعد معرفی می‌کند و از سوی دیگر، در عمل در اجرای قطعنامه‌ای که خود به آن رأی داده، ناتوان یا بی‌اراده است. اگر ۲۲۳۱ همچنان مبنای حقوقی معتبر است، نمی‌توان تنها بخش‌های محدودکننده آن را فعال دانست و بخش‌های مربوط به رفع تحریم و عادی‌سازی روابط اقتصادی را به حاشیه راند. این رویکرد ابزاری نه تنها به اعتبار شورای امنیت لطمه می‌زند، بلکه مفهوم قطعنامه‌های الزام‌آور را نیز تهی می‌کند.

امنیتی‌سازی پرونده ایران؛ بن‌بست دیپلماتیک

اکبری با بیان اینکه اروپایی‌ها، به‌ویژه فرانسه، در سال‌های اخیر کوشیده‌اند نقش «میانجی بی‌طرف» را بازی کنند و حتی در نشست شب گذشته خواهان تداوم مذاکره با ایران شدند، اظهار کرد: اما سخنان شب گذشته نماینده فرانسه بار دیگر نشان داد که این بی‌طرفی بیش از آنکه واقعی باشد، یک ادعای دیپلماتیک است. سکوت اروپا در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا، بی‌عملی در راه‌اندازی سازوکارهای مالی مؤثر و در عین حال، مطالبه‌گری مداوم از ایران، تصویری از یک سیاست نامتوازن و غیرقابل اعتماد ارائه می‌دهد.

وی ادامه داد: فرانسه با امنیتی‌سازی مداوم پرونده هسته‌ای ایران،عملاً راه‌حل‌های دیپلماتیک را تضعیف می‌کند. تکرار ادبیات هشدارآمیز در شورای امنیت، بدون ارائه تضمین‌های عملی و واقعی، نه به احیای توافق کمک می‌کند و نه به اعتمادسازی. این سیاست بیشتر به نوعی مدیریت بحران حداقلی شباهت دارد تا تلاش برای حل‌وفصل ریشه‌ای اختلافات.

بحران اروپایی در مواجهه با ایران

اکبری با بیان اینکه مواضع شب گذشته نماینده فرانسه را باید نشانه‌ای از بحران عمیق‌تر در سیاست اروپایی نسبت به ایران دانست، گفت: این بحران ریشه در ناتوانی اروپا برای تصمیم‌گیری مستقل و پذیرش مسئولیت دارد. تا زمانی که فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشوند سهم خود در تضعیف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را بپذیرند و از موضع بالا به پایین با ایران سخن نگویند، هرگونه تأکید لفظی بر دیپلماسی و چندجانبه‌گرایی، چیزی بیش از یک شعار سیاسی نخواهد بود.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پایان تأکید کرد: در گذشته، اروپا و فرانسه تلاش می‌کردند ایران را با ابزار دیپلماتیک و ادعای بی‌طرفی مدیریت کنند، اما واقعیت میدانی و ناکامی در اجرای تعهدات نشان می‌دهد که این رویکرد تنها باعث تضعیف اعتماد، محدود شدن راهکارهای دیپلماتیک و تداوم فشارهای غیرقانونی غرب شده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر