هوش مصنوعی؛ پدیدهای تمدنی با پیامدهای گسترده رسانهای و حکمرانی است/ غفلت از آن، فرهنگ و حکمرانی را تهدید میکند
به گزارش خبرگزاری آنا، در پنل تخصصی هوش مصنوعی و تحولات علوم ارتباطات، تخصصی که با حضور اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه، اساتید برجسته علوم ارتباطات و مدیریت رسانه به مناسبت هفته پژوهش در دانشکده علوم اجتماعی ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی برگزار شد، ابعاد مختلف تأثیر هوش مصنوعی بر مفاهیم بنیادین ارتباطی، ساختار رسانهها، اخلاق و حریم خصوصی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
نصراللهی در پنل نقش هوش مصنوعی در تحولات ارتباطی اظهار کرد: هوش مصنوعی نه یک ابزار فناورانه، بلکه پدیدهای تمدنی است که با سرعتی بیسابقه در حال بازتعریف قدرت، رسانه، آموزش و ارزشهای جوامع است و بنیانهای سیاست، فرهنگ، اخلاق و زیست انسانی را بهطور همزمان تحت تأثیر قرار داده است.
وی با تأکید بر اینکه مهمترین هنر و مهارت مسئولان، نخبگان و رسانهها در مواجهه با هوش مصنوعی، پذیرش هوشمندانه آن است، تصریح کرد: پذیرفتن رسمی واقعیت ابزارهای هوش مصنوعی و تأثیرات گسترده آن یک ضرورت است، اما همزمان نباید هر آنچه ابزارهای هوش مصنوعی میگویند، بیچونوچرا پذیرفته شود و تصمیمسازی و تصمیمگیری بهطور کامل به الگوریتمها واگذار شود. مرز میان استفاده آگاهانه و واگذاری کامل، همان نقطهای است که عقلانیت حکمرانی و حرفهایگری رسانهای سنجیده میشود.
نصراللهی با انتقاد از نگاه صرفاً فنی به هوش مصنوعی افزود: مسئولان و قانونگذاران ما اغلب چند گام از تحولات فناورانه عقبترند و هنوز هوش مصنوعی را فقط یک ابزار میبینند. این نگاه تکبعدی، تهدیدی برای امنیت و منافع ملی است؛ زیرا نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی، فرهنگی، رسانهای و اقتصادی هوش مصنوعی، کشور را از فرصتهای راهبردی این تحول بزرگ محروم میکند.
تحول در فرایندها و نقشها در اکوسیستم خبری
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه با اشاره به تحولات ایجادشده در فرایندهای خبری گفت: هوش مصنوعی فقط سرعت تولید خبر را افزایش نداده، بلکه مراحل و روندهای حرفهای روزنامهنگاری را دستخوش تغییر کرده است. از سوژهیابی و سوژهپردازی گرفته تا تحلیل رفتار مخاطبان، بررسی بازخوردها، نگارش و ویرایش خبر، تولید محتوای متنوع و توسعه سرویسهای گرافیک و صفحهآرایی، همگی تحت تأثیر ابزارهای هوشمند قرار گرفتهاند.
وی افزود: یکی از محورهای مهم این تحول، حرکت به سمت شخصیسازی خبر برای هر مخاطب است؛ به این معنا که محتوا متناسب با علایق، نیازها و الگوهای مصرف هر کاربر تنظیم میشود. در چنین شرایطی، نقش خبرنگار و سردبیر تغییر میکند؛ خبرنگار از تولیدکننده صرف محتوا به تحلیلگر، ناظر کیفی و راستیآزما ارتقا مییابد و سردبیر از مدیر صفحه، به معمار روایت و تنظیمکننده راهبرد محتوایی تبدیل میشود.

تغییر روندها؛ از سرعت و کیفیت تا اقتصاد رسانه
نصراللهی با تأکید بر تغییرات ساختاری ناشی از هوش مصنوعی تصریح کرد: در سطح روندها، شاهد افزایش همزمان سرعت و کیفیت خبر هستیم. هوش مصنوعی به رسانهها کمک کرده هزینه تولید و انتشار محتوا کاهش یابد و اقتصاد رسانه دستخوش تحول شود. این فناوری، امکان تولید ارزانتر، انتشار گستردهتر و رقابتپذیری بیشتر را فراهم کرده و در عین حال، ساختارهای سنتی رسانهای را به بازنگری جدی واداشته است.
وی هشدار داد: مقاومت در برابر هوش مصنوعی نه ممکن است و نه عقلانی. فیلترینگ یا نادیده گرفتن این پدیده، فقط به عقبماندگی رسانهها و حذف آنها از چرخه اثرگذاری منجر میشود.
تغییر معماری قدرت ارتباطی
رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه با اشاره به تغییر نسبت انسان، فناوری و روایت گفت: قبلاً انسان پیام را میساخت و فناوری آن را پخش میکرد؛ اما امروز الگوریتمها در کنار انسان ـ و گاهی به جای او ـ تصمیم میگیرند چه چیزی دیده شود، چه چیزی پنهان بماند و کدام روایت غالب شود. این یعنی تغییر در معماری قدرت ارتباطی.
ضرورت حکمرانی و آموزش میانرشتهای
نصراللهی راهکار مواجهه درست با این وضعیت را حکمرانی هوشمند بر هوش مصنوعی دانست و گفت: باید پیوستهای فرهنگی، اخلاقی، حقوقی و رسانهای بومی برای هوش مصنوعی تدوین شود. همزمان، همکاری نزدیک میان علوم انسانی و مهندسی ضروری است؛ استادان مهندسی باید نسبت به پیامدهای اجتماعی و رسانهای این فناوری حساس باشند و استادان علوم انسانی نیز برای تحلیل مؤثر، منطق الگوریتمها و ابزارهای هوشمند را بشناسند.
وی در پایان تأکید کرد: اگر هوش مصنوعی را نشناسیم و نپذیریم، این فناوری منتظر ما نمیماند و ساختارهای قدرت، ثروت و رسانه را بدون حضور ما بازتعریف خواهد کرد. مسئله اصلی این است که آیا در این نظم جدید، بازیگر فعال خواهیم بود یا صرفاً نظارهگر.
بحران بازنمایی و فروپاشی مفاهیم سنتی در عصر هوش مصنوعی
دکتر ملکیان مدیر گروه دانشی ارتباطات و رسانه به عنوان آغازگر نشست، با ترسیم فضایی که انسان معاصر در آن زیست میکند، بر لزوم بازنگری بنیادین در تعاریف علوم انسانی و ارتباطات تأکید کرد.
وی با اشاره به اینکه تغییرات ناشی از هوش مصنوعی صرفاً فنی نیست، تصریح کرد: ما با یک تغییر و تحول عمیق فرهنگی و اجتماعی مواجه هستیم. مفاهیم سنتی ارتباطات که در دهههای گذشته تدریس میشد، دیگر پاسخگوی وضعیت فعلی نیست.
ملکیان به چالشهای زیست در فضای الگوریتمی اشاره کرد و گفت: شکلگیری حبابهای اطلاعاتی (Filter Bubbles)، شخصیسازی افراطی پیامها برای هر کاربر و بحران اعتماد به محتوای رسانهای، از مختصات جهان امروز است. ما با تضعیف تجربه جمعی از واقعیت روبهرو هستیم؛ به این معنا که افراد دیگر درک مشترکی از یک رویداد واحد ندارند.
وی افزود: در دنیای امروز، مرز بین واقعیت، بازنمایی واقعیت و جعل (Fake) بیش از هر دوره تاریخی دیگری مبهم و تار شده است. این ابهام، تشخیص حقیقت را برای مخاطب دشوار کرده است.
دبیر پنل تأکید کرد: جامعه دانشگاهی نباید در مقام توصیفگر باقی بماند. ما باید از انفعال خارج شده و با نگاهی انتقادی و مسئولانه، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این فناوری را تحلیل کنیم. آموزش علوم ارتباطات باید مبتنی بر فناوری روز باشد و نمیتوان با سرفصلهای قدیمی به جنگ چالشهای جدید رفت.
وی سخنان خود را با طرح پرسشهایی پایان داد: آیا هوش مصنوعی به تضعیف فضای عمومی مشترک میانجامد یا نظم ارتباطی جدیدی خلق میکند؟ تأثیر این فناوری بر ارتباطات میانفردی چیست؟

جبر تکنولوژیک، کلاندادهها و گذار به سواد الگوریتمی
دکتر گرانمایهپور، استاد ارتباطات دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی با رویکردی انتقادی نسبت به پژوهشهای دانشگاهی و با تکیه بر نظریه جبر تکنولوژیک، به بررسی جایگاه انسان در برابر هوش مصنوعی پرداخت.
وی اظهار داشت: ما در دورهای هستیم که طبق نظریه جبر تکنولوژیک، ابزار ارتباطی مسلط بر تمدن، ساختارهای اجتماعی را دیکته میکند. در عصر هوش مصنوعی، هیچ راه فراری برای ایزوله کردن خود یا نادیده گرفتن این فناوری وجود ندارد. تمام زیرساختهای حیاتی (بانکداری، حملونقل، سلامت و...) به این شبکه جهانی متصلاند.
وی به پروندهای اشاره کرد که در آن پلیس ترکیه با استفاده از هوش مصنوعی توانست صدای موسیقی و محیط را از صدای ضبطشده در صحنه جرم تفکیک کند و راز قتل دختری را که از بالکن پرتاب شده بود، با شفافسازی صدای قاتل کشف نماید.
دکتر گرانمایهپور به تاکسیهای اینترنتی چین اشاره کرد که قیمتگذاری پویا را توسط AI انجام میدهند. همچنین به تولید داروهای جدید توسط چین با اصلاح فرمولاسیون از طریق هوش مصنوعی و فروش آن به اروپا اشاره کرد.
وی توضیح داد که چگونه در چین، سیستمهای دادهکاوی با تحلیل رفتار شهروندان و تجار، به آنها رتبه میدهند و حتی طرفهای تجاری میتوانند پیش از معامله، اعتبار طرف مقابل را با پرداخت مبلغی استعلام کنند.
وی تأکید کرد: در فضای مجازی سه مفهوم اخلاق، امنیت و هویت نسبی هستند. هیچ پلتفرمی امنیت مطلق ندارد و هکرها همواره فعالاند. هویت افراد نیز با تجمیع دادهها در پلتفرمهای مختلف (مثل لینکدین، اینستاگرام و بانکها) توسط هوش مصنوعی بازتعریف و یکپارچه میشود.
گرانمایهپور نقد مهمی را مطرح کرد: ما دیگر نباید صرفاً از سواد رسانهای حرف بزنیم؛ نیاز امروز ما سواد الگوریتمی است. کاربران باید بدانند که خودشان خوراک کلاندادهها (Big Data) را تأمین میکنند. این هوش مصنوعی نیست که حریم خصوصی را نقض میکند، بلکه ما با خودافشایی در پلتفرمها این اجازه را میدهیم.
وی افزود: هوش مصنوعی بیطرف نیست؛ چون دادههای ورودی به آن توسط انسانهایی با منافع خاص طراحی شده است؛ بنابراین خروجی آن میتواند دارای سوگیری (Bias) باشد.

تغییر ماهیت ارتباطات انسانی: دیگریِ ماشینی و جاودانگی دیجیتال
دکتر مجیدی، استاد ارتباطات با تمرکز بر ابعاد انسانی و روانشناختی ارتباطات، به تغییر پارادایم از ارتباط انسان-انسان به انسان-ماشین پرداخت.
وی گفت: ارتباطات انسانی که زمانی چهرهبهچهره و رودررو تعریف میشد، در دوران کرونا به ارتباطات تصویری و آنلاین تغییر یافت. اکنون با ورود هوش مصنوعی، ما وارد فاز سوم شدهایم؛ جایی که طرف دوم ارتباط دیگر انسان نیست، بلکه یک ماشین یا چتبات است.
دکتر مجیدی توضیح داد: انسانها با چتباتها راحتترند، چون آنها قضاوت نمیکنند، همیشه در دسترس هستند و خستگیناپذیرند. این مسئله باعث شده جایگاه انسان در ارتباطات تنگتر شود و گاهی انسانها ترجیح دهند با ماشین درد دل کنند تا با یک انسان دیگر.
وی با اشاره به تغییر مفاهیم گفت: تعریف حریم خصوصی عوض شده است. زمانی گرفتن اسکرینشات از پروفایل کسی زشت بود، اما الان عادی شده است. مفهوم سواد هم از خواندن و نوشتن، به سواد دیجیتال و اکنون به سواد تعامل با الگوریتم تغییر یافته است.
یکی از نکات کلیدی سخنان وی اشاره به امکان ارتباط با مردگان بود: هوش مصنوعی اکنون میتواند با استفاده از ردپای دیجیتال (Digital Footprint) افراد فوت شده (صدا، متنها، ویدیوها)، نسخهای شبیهسازی شده از آنها بسازد که بازماندگان بتوانند با آن گفتوگو کنند. این یعنی مرگ نیز در عصر هوش مصنوعی پایان ارتباط نیست.
وی در پاسخ به نگرانیها درباره بیکاری گفت: مشاغل از بین نمیروند، بلکه تغییر شکل میدهند. دنیا به سمت مهارتمحوری میرود. انسانها در آینده نه بر اساس مدرک، بلکه بر اساس مهارتهایشان توسط هوش مصنوعی به یکدیگر و به پروژهها متصل میشوند (مانند پروژه نئوم یا لاین در عربستان).

انتهای پیام/


