کمک‌هایی که بی‌طرف نیستند

چگونه وزارت امور جهانی کانادا از توسعه به‌عنوان ابزار نفوذ سیاسی استفاده می‌کند؟

چگونه وزارت امور جهانی کانادا از توسعه به‌عنوان ابزار نفوذ سیاسی استفاده می‌کند؟
کمک‌های توسعه‌ای همیشه بخشی از سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ بوده و کانادا نیز از این امر مسثنا نیست. یک مقایسه ساده میان ۴ کشور هدف، نشان می‌دهد که کمک‌های به اصطلاح خیرخواهانه اتاوا عملاً ابزار نفوذ سیاسی، مهندسی حکمرانی و ساخت نهاد‌های همسو با غرب است که با ایجاد وابستگی، زیرساخت‌های واقعی و بومی را فلج می‌کنند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، وزارت امور جهانی کانادا سالانه میلیارد‌ها دلار کمک بشردوستانه و توسعه‌ای اعطا می‌کند؛ کمک‌هایی که به‌ظاهر بی‌طرفانه، اخلاقی و مبتنی بر اصول انسانی معرفی می‌شوند. اما بررسی دقیق عملکرد کانادا در کشور‌هایی مانند اوکراین، هائیتی، افغانستان و میانمار نشان می‌دهد که این کمک‌ها در عمل بخشی از دیپلماسی قدرت نرم این کشور است؛ یعنی ساخت یا حفظ ساختار‌های سیاسی همسو با ارزش‌ها و منافع اتاوا.

از کمک بشردوستانه تا ابزار قدرت نرم

کمک‌های خارجی از دهه ۱۹۵۰ به‌عنوان یک ابزار اخلاقی برای مقابله با فقر و بی‌ثباتی معرفی می‌شد. اما در عمل، کمک‌های توسعه‌ای همیشه بخشی از سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ بوده است. کانادا نیز از این امر مسثنا نیست. ادغام آژانس توسعه بین‌المللی کانادا (CIDA) در وزارت امور جهانی کانادا (GAC) در سال ۲۰۱۳ این واقعیت را آشکارتر کرد. هدف رسمی ادغام، «افزایش انسجام میان دیپلماسی، تجارت و توسعه» اعلام شد؛ اما بسیاری این امر را به مثابه تبدیل کمک‌های کانادا به ابزار نفوذ نرم و هدایت سیاسی کشور‌های هدف می‌دانند. از زمانی که CIDA در GAC ادغام شد، بودجه‌ها با اهداف سیاست خارجی هماهنگی پیدا کرد و پروژه‌های توسعه‌ای به ابزار حمایت از دولت‌ها یا گروه‌های سیاسی همسو تبدیل شد. این الگو به‌ویژه در چهار کشور اوکراین، هائیتی، افغانستان و میانمار به‌وضوح قابل مشاهده است.

کمک‌هایی که ادعا می‌شوند بی‌طرفانه‌اند، اما کارکردی سیاسی دارند

۱. اوکراین: بزرگ‌ترین پروژه مهندسی سیاسی کانادا

کانادا یکی از نخستین کشور‌هایی بود که پس از وقایع سال ۲۰۱۴، دولت کی‌یف را به رسمیت شناخت؛ تحریم‌های گسترده علیه روسیه اعمال کرد و بودجه توسعه‌ای را به بازسازی دولت همسو اختصاص داد.

ازسال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴، کانادا بیش از ۹ میلیارد دلار به اوکراین تخصیص داده است. بخش زیادی از این کمک‌ها برای بازسازی نهاد‌های حکمرانی، آموزش نیرو‌های امنیتی، اصلاحات انتخاباتی و رسانه‌ای بوده است.

در ظاهر، این کمک‌ها برای «تقویت دموکراسی» تعریف می‌شوند؛ اما محتوای برنامه‌ها- که شامل آموزش سیاسی، ساخت رسانه‌های همسو و آموزش ساختار‌های دولتی مطابق الگوی غربی است- عملاً نوعی مهندسی سیاسی است. در حقیقت، کمک‌های توسعه‌ای کانادا در اوکراین ماهیت کاملاً سیاسی دارد و هدفش افزایش نفوذ غرب در مقابل روسیه است.

۲. هائیتی: حفظ دولت‌های همسو و جلوگیری از مهاجرت

هائیتی بیش از دو دهه یکی از اولویت‌های کمک خارجی کانادا بوده است. طبق برخی گزارش ها، کانادا از سال۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ بیش از ۱.۸ میلیارد دلار به هائیتی کمک کرده است. کانادا به‌طور مستمر از دولت‌هایی حمایت کرده که مشروعیت اجتماعی پایینی داشته‌اند، اما، از آنجا که با سیاست خارجی اتاوا هماهنگ بوده‌اند، از کمک‌های مالی، امنیتی و فنی برخوردار شده‌اند. این کمک‌ها ساختار‌های دولتی ضعیف، اما همسو با غرب را سرپا نگه می‌دارد. در بسیاری موارد، مردم هائیتی این کمک‌ها را «حمایت از نخبگان فاسد» می‌دانند.

۳. افغانستان: ۲۰ سال کمک بی سرانجام

کانادا از سال ۲۰۰۱ تا سقوط دولت اشرف غنی در سال ۲۰۲۱، بیش از ۳.۶ میلیارد دلار در افغانستان هزینه کرد. در ظاهر، این پول برای آموزش زنان، ساخت مدارس و ایجاد نهاد‌های دولتی خرج شد، اما بسیاری از منتقدان معتقدند که ساختار‌های دولتی به کمک خارجی وابسته شدند، اصلاحات سیاسی فقط روی کاغذ انجام شد، نخبگان نزدیک به کشور‌های کمک‌کننده بیشترین بهره را بردند و برنامه‌های «بازسازی دولت» عمدتاً فاسد و ناکارآمد شد.

 نتیجه طبیعی بود بعد از خروج غرب، تمام نهاد‌های ساخته‌شده فرو ریخت. این واقعیت نشان می‌دهد که کمک‌ها بیشتر ظاهری توسعه‌محور داشتند، اما ماهیت سیاسی آنها باعث شد هیچ زیرساخت واقعی و بومی دوام نیاورد.

۴. میانمار: کمک برای حمایت از اپوزیسیون دموکراسی‌خواه

تحلیلگران تأکید می‌کنند که رقابت میان چین و غرب باعث شده میانمار به میدان نفوذ سیاسی قدرت‌های خارجی تبدیل شود. پس از کودتای سال ۲۰۲۱، کانادا ادعا کرد ده‌ها میلیون دلار کمک برای تقویت جامعه مدنی، حمایت از رسانه‌های مستقل و تقویت گروه‌های دموکراسی‌خواه تخصیص داده است. براساس برخی گزارش‌ها، بودجه‌ها مستقیماً به سازمان‌های اپوزیسیون و مخالفان نظامی اختصاص یافته است. هرچند هدف رسمی اعلام شده «حمایت از دموکراسی» است، اما در حقیقت هدف واقعی، فشار سیاسی بر نظامیان میانمار و ایجاد شبکه‌ای همسو با غرب در آینده است.

خلاصه کلام

در پایان باید گفت کمک‌های توسعه‌ای کانادا در ظاهر بی‌طرفانه، انسانی و اخلاقی تبلیغ می‌شوند. اما بررسی سیاست‌های GAC در اوکراین، هائیتی، افغانستان و میانمار نشان می‌دهد که این کمک‌ها عملاً ابزار نفوذ سیاسی، مهندسی حکمرانی و ساخت نهاد‌های همسو هستند. در واقع ادعای «بی‌طرفی» در کمک‌های توسعه‌ای کانادا با واقعیت سازوکار‌های سیاسی آن سازگار نیست.

فراموش نکنیم که این کمک‌ها به‌جای توانمندسازی جوامع، اغلب وابستگی سیاسی و ساختاری ایجاد می‌کنند- پدیده‌ای که آینده توسعه پایدار را در این کشور‌ها بیش‌ازپیش پیچیده می‌کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا