اتللو و بیوه نویسنده معروف، نقشهای مصاحبه بازیگری
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، براساس اطلاعیه سازمان سنجش درباره اعلام اسامی معرفیشدگان چند برابر ظرفیت رشتههای بورسیه، دارای شرایط خاص و برنامه زمانی برگزاری آزمون تشریحی و یا پروژه عملی کدرشتههای مربوط، داوطلبانی که در رشته بازیگری از کدرشته امتحانی 1357 مجاز به انتخاب رشته شدهاند و در زمان تعیینشده، فرم انتخاب رشته اینترنتی خود را تکمیل نکردهاند و حداقل یکی از کد رشته محلهای تحصیلی بازیگری را انتخاب کردهاند، باید برای مصاحبه و آزمون پروژه عملی بازیگری براساس جدول زمانبندی زیر به دانشکده سینما و تاتر دانشگاه هنر مراجعه کنند.
مصاحبه و آزمون پروژه عملی بازیگری از کد رشته امتحانی 1357 در روزهای 28،29 و 30 تیر برای خانمها و روزهای 31 تیر، 1، 2 و 3 مرداد برای آقایان به نشانی تهران، میدان هفتتیر، خیابان شهیدمفتح جنوبی، ضلع جنوبی ورزشگاه شهیدشیرودی، خیابان شهید ورزنده، جنب تالار هنر، پلاک 13، ساختمان شماره 2 دانشکده سینما و تاتر دانشگاه هنر برگزار می شود.
جدول زمانبندی مراجعه برای آزمون عملی بازیگری به تفکیک خواهران و برادران
زمان مراجعه خواهران | زمان مراجعه برادران | ||||
روز | تاریخ | حرف اول نام خانوادگی | روز | تاریخ | حرف اول نام خانوادگی |
دوشنبه | 95/4/28 | از حرف «الف» تا حرف «د» | پنجشنبه | 95/4/31 | از حرف «الف» تا حرف «ح» |
سهشنبه | 95/4/29 | از حرف «ذ» تا حرف «ق» | جمعه | 95/5/1 | از حرف «خ» تا حرف «س» |
چهارشنبه | 95/4/30 | از حرف «ک» تا حرف «ی» | شنبه | 95/5/2 | از حرف «ش» تا حرف «گ» |
یکشنبه | 95/5/3 | از حرف «ل» تا حرف «ی» |
حاضر نشدن در جلسه مصاحبه به معنای انصراف داوطلب از گزینش نهایی در کدرشته محل یا رشته محلهای انتخابی مربوط است و فرصت دیگری برای انجام این مرحله وجود ندارد.
همچنین داوطلبانی که کد محل تحصیل از رشته بازیگری را انتخاب نکردهاند، توصیه میشود برای شرکت در آزمون عملی و یا دریافت کارت شرکت در آزمون اقدام نکنند.
داوطلبان باید برای تعیین نوبت مصاحبه باید از ساعت 7:30 صبح با همراه داشتن کارت ملی یا شناسنامه و نیز پرینت کارنامه نتایج اولیه آزمون کارشناسیارشد 95 در محل آزمون حضور داشته باشند.
همچنین داوطلبان باید برای پرینت کارت ورود به جلسه آزمون عملی رشته بازیگری از روز شنبه 26 تیر به پایگاه اطلاعرسانی سازمان سنجش به نشانی www.sanjesh.org مراجعه کنند. متقاضیان باید هزینه برگزاری آزمون عملی (230 هزار ریال) را قبل از دریافت کارت ورود به جلسه آزمون مربوط، به صورت اینترنتی که پرداخت کنند و سپس با دریافت کد پرداخت مبلغ اینترنتی و درج این کد به همراه اطلاعات کارت اعتباری و یا شماره پرونده و کدرهگیری در قسمت مربوط به پرینت کارت ورود به جلسه آزمون، پرینت کارت شرکت در آزمون خود را دریافت کنند. برای شرکت در جلسه آزمون همراه داشتن پرینت کارت ورود به جلسه و اصل کارت ملی و یا اصل شناسنامه عکسدار الزامی است.
به همراه داشتن اسناد و مدارک مربوط به سوابق بازیگری و دیگر فعالیتهای تئاتری، آمادگی اجرای یک قطعه نمایش به صورت فیالبداهه به انتخاب استادان برگزارکننده آزمون (در حین انجام آزمون)، از مواردی است که داوطلبان باید به آنها دقت داشته باشند.
لازم است که آقایان آمادگی لازم را برای اجرای نقش "اتللو" از صفحه 151 نمایشنامه اتللو ترجمه م. ا. به آذین نشر دات. چاپ دوم سال 1385 را داشته باشند.
همچنین لازم است که خانمها هم نقش "بیوه نویسنده معروف" از نمایشنامه "پردهبرداری" نوشته رسو دی سان سکوندو در صفحات 127 و 128 کتاب "تئوری استانیسلاوسکی در پرورش هنرپیشه" ترجمه پرویز تائیدی را اجرا کنند.
متن دیالوگ آزمون عملی بازیگری به تفکیک نقش خانمها و آقایان | |
نقش خانمها «بیوهی نویسندهی معروف» از نمایشنامهی «پردهبرداری» نوشتهی: رسو دی سان سکوندو در صفحات 127 و 128 کتاب «تئوری استانیسلاوسکی در پرورش هنرپیشه» ترجمهی پرویز تأئیدی | نقش آقایان «اتللو» از صفحهی 151 نمایشنامه «اتللو» ترجمه م. آ. به آذین / نشر دات. چاپ دوم/ سال 1385 |
زنی وارد میشود و اینطور به نظر میآید که در جستجوی کسی است. یک چتر با خود دارد. این زن، بیوهی نویسندهئی است که از مجسمهاش پردهبرداری شده. وقت غروب است. آخرین اشعه خورشید مایل بر مجسمه مرمرین نویسنده تابیده. بیوه: - (مجسمه را میبیند و شوهرش را میشناسد و ناگهان با عصبانیت میخندد) ها، ها، ها، خودتی. پس دو مرتبه میشه دیدت. هنوز سه سال نشده که مردی و الان مجسمهات را برپا کردهاند. همین الان هم از مجسمهات پردهبرداری کردهاند و مطمئناً هم عده زیادی به این خاطر اینجا جمع شدهاند و برایت فریاد کشیدهاند و دست زدهاند و حتی به گردنت یک حلقه گل هم آویزان کردهاند. .... عالیه... واقعاً که عالیه.... دیگه از این بهتر برایت پیش نمییاد... اما ... با من که زنت هستم صاف و راست باش. دیگه اینجاش را حساب نکرده بودی چون فکر میکردی که من در بیمارستان روانی زندانی شدهام و از این که مرمر جاویدان شدهئی خبر پیدا نمیکنم. حتماً با خودت گفتی که: «وقتی این زن در حیات من عظمتم را نشناخت، بعد از مرگم هم شهرتم را نمیتواند درک کند، از یک دیوانه انتظاری نباید داشت. چون چیزی نمیفهمد» و با همه اینها عزیزم من این جا هستم. تو باید قبول کنی که من دیوانه نیستم و از دیوانهخانه هم فرار نکردهام تا تو را ملاقات کنم. بلکه از آسایشگاه میآیم، جایی که به من خیلی هم خوش میگذرد. تو میخواستی مرا دیوانه کنی که بتوانی در یک دیوانهخانه زندانیم کنی. اما من هیچ دیوانه نبودم فقط اعصابم یک کمی ناراحت شده بود. مگر هیچ زن دیگری میتوانست بیست سال با تو زندگی کند و دوام هم بیاورد؟- تازه من جان سالم بدر بردم. با معالجهئی که در بیمارستان کردهام بزودی کاملاً خوب خواهم شد... امروز میخواستند حواسم را پرت کنند. نمیخواستند من بدونم که از مجسمه تو پردهبرداری میشود، دکترها، خواهرهای مذهبی، پرستارها، از این طرف و آن طرف برایم تعریف میکردند که من وقت پیدا نکنم به تو فکر کنم. چه انسانهای مؤدب و با محبتی هستند و با چه احساسی سعی میکردند مرا سرگرم کنند. من هم یک جوری وانمود میکردم که هیچ خبری از هیچ کجا ندارم و به این ترتیب تصمیمم را که ملاقات تو بود پنهان نگه داشتم. | اتللو: نگاه کنید! شمشیری به کف دارم، و هرگز شمشیری از این بهتر ران هیچ سربازی را نساییده است. به یاد دارم که روزی با این بازوی کوچک و این شمشیر آبدار از میان موانعی بیست بار استوارتر از شما راه به روی خودم باز کردم. ولی، آه! لاف بیهوده میزنم. چه کسی میتواند بر سرنوشت خود فرمان براند؟ آن زمان گذشت. از این رو، با آن که مرا شمشیر به کف میبینید، هراسی به خود راه ندهید. اینک پایان سفر من و نهایت کار من است. این آخرین سامان دریانوردی من است. آیا از وحشت است که پس پس میروید؟ ترس تان بیجاست. حتی اگر نیی بر سینهی اتللو حواله دهند، عقب خواهد نشست. آخر، اتللو کجا برود؟ هه، دخترک بد اختر. آه! اکنون چه منظرهای داری! همچون پیراهنت رنگ پریدهای! آنگاه که در روز شمار به یکدیگر برسیم، دیدار تو بدین گونه که هستی، روح مرا از آسمان فرو خواهد افکند و اهریمنان بر آن چنگ خواهند انداخت. سردی، سرد، دختر من! همچون دامن پاک تو! ـ اوه! نفرین، نفرین بر تو، ای ناکس! دور از لذت دیدار آسمانی او، شما، ای اهریمنان، روح مرا با تازیانه شکنجه دهید! در بادهای وزان آوارهاش دارید! در شعلههای گوگرد بریانش کنید و در ژرفنای دریاهای آتش فرو برید! آه! دسدمونا! دسدمونا! مردهای! اوه! هو! هو!. |
دانلود فایل صوتی
انتهای پیام/