شهید طهرانیمقدم و تغییر معادله قدرت از منطقه تا جهان به نفع ایران اسلامی
به گزارش خبرگزاری آنا، چهارده سال از شهادت سردار حسن طهرانی مقدم، مردی که او را پدر صنعت موشکی ایران مینامند، میگذرد، اما ردّ اثر او تنها در حوزه دفاعی باقی نمانده؛ اندیشه و راهبردش در دل معادلات ژئوپولیتیکی خاورمیانه نیز حضور دارد. او نه فقط یک چهره نظامی یا فناور بود، بلکه استراتژیست بزرگی بود که با درک آینده میدان نبرد، بنیان بازدارندگی ایران را بر پایه دانشی بومی و اندیشهای راهبردی بنا نهاد؛ بنایی که امروز در چیدمان قدرت منطقهای ایران نقشی اساسی دارد.
شهید طهرانی مقدم را باید از منظر «تغییر موازنه قدرت» شناخت. در دهه ۱۳۶۰، ایران در محاصره تسلیحاتی کامل قرار داشت؛ اما او با فهم عمیق از ماهیت نبرد مدرن و نقش فناوریهای دوربرد، منطق امنیت ملی کشور را از سطح دفاع خطی و سنتی، به سطح بازدارندگی راهبردی ارتقا داد. این گذار تاریخی، در واقع آغاز «دکترین موشکی ایران» بهعنوان رکن سوم امنیت ملی در کنار توان مردمی و عمق منطقهای بود. او جغرافیای امنیت را از مرزها فراتر برد و نشان داد که اقتدار، نتیجه ایمان و علم همزمان است نه وابستگی به قدرتهای نظامی غرب.
در سطح ژئوپولیتیکی، تأثیر راهبرد طهرانی مقدم در پنج لایه قابل تحلیل است
نخست، «لایه بازدارندگی ملی»: او دکترین توازن تهدید را وارد ساختار دفاعی ایران کرد؛ به این معنا که هر تهدید بالقوه باید هزینهای سنگین و فوری برای طرف مقابل داشته باشد. بر این اساس، ایران از کشوری محصور در تهدیدهای منطقهای به قدرتی تبدیل شد که هر حرکت خصمانه علیه آن، در تراز محاسبات راهبردی قدرتهای جهانی قرار میگیرد.
دوم، «لایه امنیت منطقهای»: گسترش توان موشکی ایران پس از او، چتر امنیتی جمهوری اسلامی را تا شرق مدیترانه و دریای سرخ امتداد داد. این همان ژئوپلیتیک جدید غرب آسیاست که در آن، امنیت تهران با آرامش دمشق، بغداد و بیروت پیوند خورده است. هرچه محور مقاومت متکیتر به توان بومی دفاعی شود، موازنه قدرت در منطقه از نظامهای وابسته به غرب فاصله میگیرد. در واقع، میراث فکری طهرانی مقدم اکنون در نظام دفاعی کشورهای همپیمان ایران بهصورت مستقیم قابل مشاهده است؛ از فناوریهای هدایت موشک، تا شبیهسازی سیستمهای هشدار زودهنگام.
سوم، «لایه محاسبات جهانی»: توان موشکی ایران امروز بخشی از معادله امنیت جهان است؛ نهفقط در منطقه. از منظر واشنگتن و بروکسل، ظهور ایران بهعنوان قدرت بومی با توان ضربتی مستقل، معادلات تسلیحاتی خاورمیانه را از انحصار غرب خارج کرده است. این همان نقطهای است که از آن به بعد، ایران دیگر هدف نیست، بلکه بازیگر است. تفکر راهبردی طهرانی مقدم کلید این انتقال قدرت بود؛ او نه تنها در طراحی موشک، بلکه در طراحی ساختار بازدارندگی ملی کار کرد.
در بعد سیاست و امنیت داخلی هم اثر اندیشه او ملموس است. او نخستین کسی بود که مفهوم «خودکفایی دفاعی» را از سطح شعار به یک نظام عملیاتی و صنعتی تبدیل کرد. این مدل اکنون در تمامی حوزههای فنی و فناورانه کشور تکرار میشود: از پهپادهای رزمی تا سامانههای پدافندی. مسیر اقتدار امروز ایران، از باور او به «توان ایرانی» آغاز شد. او درک کرده بود که امنیت پایدار، محصول توسعه دانش بومی است و هر وابستگی فنی، نقطه ضعف ژئوپولیتیکی محسوب میشود.
قدرت منطقهای اندیشه و کار او ایران را از یک کشور متأثر از نظم بینالمللی، به قدرتی نظمساز بدل کرد. این تغییر، در دیپلماسی دفاعی تهران نیز بازتاب یافته است؛ ایران امروز در مذاکرات امنیتی منطقه (از بیروت تا مسکو و دوحه)، نه از موضع دفاعی که از موضع ابتکار و پیشنهاد سخن میگوید. چنین جایگاهی بدون پیریزی نظام بازدارندگی که او شکل داد، ممکن نبود.
پیوند میان «فناوری» و «ایمان» راز ماندگاری میراث شهید طهرانی مقدم
اما آنچه میراث او را ماندگارتر میکند، پیوند عمیق میان «فناوری» و «ایمان» است؛ ترکیبی که ساختارشکنانه در تاریخ دفاعی جهان به ثبت رسید. او ایمان مذهبی را نه در تضاد با علم، بلکه در خدمت آن بهکار گرفت. تفکری که امروز، در مدارس صنعتی و دفاعی ایران بهعنوان الگوی «جهاد علمی» آموزش داده میشود.
در نهایت، شهید حسن طهرانی مقدم را باید نماد پیوند ژئوپولیتیک ملی و ژئواستراتژی منطقهای دانست؛ معمار دورهای که ایران نه فقط از خود دفاع میکند، بلکه امنیتی تازه برای منطقهاش تعریف میسازد. اقتدار امروز جمهوری اسلامی در عرصه موشکی، پهپادی و بازدارندگی، امتداد همان راهی است که او آغاز کرد؛ راهی که مرزهای امنیت را از خاک، به اندیشه و ایمان گسترش داد.
به تعبیر دقیقتر، اگر امروز ایران در مختصات قدرت جهانی جایگاهی تعیینکننده یافته است، سهم شهید طهرانی مقدم تنها در تولید موشک نیست، بلکه در خلق «معادلهای نو از قدرت ملی در جغرافیای پیچیده غرب آسیا» است.
این میراث، نه تماماً نظامی، که سیاسی، فناورانه و تمدنی است و تا زمانی که منطق بازدارندگی بومی و مقاومت هوشمند در ساختار سیاست خارجی ایران جاری است، نام او نیز در متن این جغرافیا زنده خواهد ماند.
انتهای پیام/


