شهید یحیی سنوار از زندان تا میدان رزم/ حکایت فرماندهای که خاک غزه را به قلب مقاومت تبدیل کرد
به گزارش خبرگزاری آنا، اگر بخواهیم قصهای از مقاومت بنویسیم، نام یحیی سنوار در صفحه اول آن خواهد درخشید. مردی که نسلها دربارهاش سخن خواهند گفت: از کودکی در اردوگاه خانیونس، تا سالها زندانِ سرد در داخل خاک دشمن، تا بازگشت به غزه و رهبری نیروهایی که شرق و غرب را به لرزه میآوردند.
سنوار نه صرفاً یک فرمانده نظامی، که تبدیل به نمادی از پایداری، اقتدار و استقامت شد، بلکه روایت زندهی تحوّل مقاومت فلسطین بود؛ پلی میان نسل احمد یاسین و نسلی که جنگ را با ایمان و تکنولوژی درهم آمیخت.
در این گزارش، تلاش میکنم جهانبینی، مسیر شکلگیری، دوران تعامل با عرصه سیاسی و نظامی، نقش او در عملیات بزرگ ۷ اکتبر (طوفان الاقصی)، و سرانجام شهادتش را با جزئیات قابل اتکا روایت کنم، نه با افسانهها، بلکه با اسناد و گزارشهای معتبر.
ریشهها و شکلگیری شخصیت
یحیی ابراهیم حسن سنوار در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ در اردوگاه پناهندگان خانیونس به دنیا آمد. خاندان او از منطقهای به نام الماجدل (که امروزه به آشکلون تبدیل شده است) آواره شده بودند. خانهشان چیزی جز چند دیوار سیمانی در میان خاک و فقر نبود. پدرش از آوارگان جنگ ۱۹۴۸ بود و مادرش با نان خشک و دعا، فرزندانش را زنده نگه میداشت.
سنوار در همان کوچههای باریک، نخستین تصویرش از «اشغال» را دید؛ تانکهایی که روی خاک بازی کودکان عبور میکردند و افقهایی که همیشه محاصرهشده بود.
از دوران نوجوانی، در مبارزه و فعالیتهای اسلامی وارد فضای اجتماعی سیاسی شد. در دهه ۱۹۸۰، با جنبش برادری اسلامی و شبکههای دانشجویی همسو گردید و نهایتاً در سال ۱۹۸۷ به حماس پیوست، وارد شاخه امنیتی و شناسایی آن شد.
در سال ۱۹۸۸، اسرائیل او را بازداشت کرد و با اتهاماتی، چون ترور، بمبگذاری و فعالیت علیه امنیت رژیم، به چهار حکم حبس ابد محکوم نمود.
زندانی شدن او، نه پایانی بر مسیرش، بلکه تولدی دوباره برای رهبری درونی مقاومت بود. در زندان، سنوار خود را به عنوان چهرهای تأثیرگذار در میان زندانیان تثبیت کرد؛ او زبان عبری آموخت، تحلیلگر شد، و به واسطهی رفتار سختگیرانهاش با کسانی که با رژیم همکاری میکردند، ترس و احترام در دل زندانبانان و همسلولیها جای میداد.
ایهود یاری، روزنامهنگار اسرائیلی که بارها با او گفتوگو کرده بود، بعدها نوشت: سنوار در زندان، از رهبر زندانیان به معلم و قاضی آنها تبدیل شد. او قدرت را نه با اسلحه، بلکه با انضباط و نفوذ ذهنیاش اعمال میکرد.
در سلولهای انفرادی، ذهنش نقشهی غزه را مرور میکرد. آرزو میکرد روزی آزاد شود و مقاومت را از پراکندگی نجات دهد.
او بارها به سلول انفرادی منتقل شد، اما هر بار برمیگشت تا دیگران را سازمان دهد. زندان برایش تبدیل به مدرسهی فرماندهی شد.
در سال ۲۰۱۱، طی تبادل اسرای معروف شالیت، سنوار آزاد شد و به غزه بازگشت.
پس از آزادی، جایگاه او در حماس سریعاً ارتقا یافت. در سال ۲۰۱۲، به عضویت دفتر سیاسی حماس درآمد. 
صعود و تمرکز قدرت
در سال ۲۰۱۷، یحیی سنوار به عنوان رهبر حماس در غزه برگزیده شد — یعنی فرماندهای که هم مدیریت نظامی میدانی و هم هماهنگکننده ساختارهای محلی را برعهده داشت.
پس از ترور «اسماعیل هنیه» در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴ در تهران، شورای مرکزی حماس به اتفاق آرا سنوار را به عنوان رئیس دفتر سیاسی گروه انتخاب کرد.
این انتخاب، به معنای ادغام کامل رهبری سیاسی و میدانی مقاومت بود؛ اقدام واضحی به سوی فاز نظامیتر و قاطعتر در مواجهه با اسرائیل.
سنوار در ساختار حماس توانست بازیگران مختلف را متحد کند و استراتژی همزمان مقاومت و مدیریت داخلی غزه را پیش ببرد ، از تأمین خدمات عمومی گرفته تا فرماندهی عملیات مسلحانه.
اسرائیل، پس از آن روز، نهتنها به غزه حمله کرد، بلکه جنگی روانی علیه شخص سنوار آغاز نمود. دهها بار او را هدف قرار دادند ، در تونلها، در خانههای ادعایی، در حملات هوایی ، اما هر بار فقط سایهاش پیدا میشد، نه خودش.
گزارشهای متعددی از تلاش موساد برای ترور او در سالهای قبل منتشر شده بود؛ از جمله در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۲۱. اما سنوار همیشه با هوش و احتیاطی مثالزدنی، نجات مییافت.
طوفان الاقصی: نقطه عطفی در تاریخ مقاومت
در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس عملیاتی بزرگ را علیه داخل خاک اسرائیل به اجرا گذاشت؛ عملیاتی که به «طوفان الاقصی» مشهور شد. در این عملیات، هزاران موشک پرتاب شد، مرزها شکسته شدند، و شمار قابل توجهی از نظامیان و شهروندان اسراییلی کشته یا اسیر شدند.
منابع بینالمللی و اسرائیلی معمولاً یحیی سنوار را یکی از معماران اصلی این حمله گسترده میدانند. یحیی سنوار یکی از طراحان اصلی عملیات طوفان الاقصی (۷ اکتبر ۲۰۲۳) بود؛ عملیاتی که معادلهی قدرت را در منطقه تغییر و یک الگوی جدید مقاومت را شکل داد.
طی جنگ پس از آن، سنوار به رغم بمبارانها و حملات مکرر، هم اداره امور غزه را حفظ کرد و هم فرماندهی میدانی را ادامه داد.
تصاویر و گزارشهایی منتشر شد که او با چفیه سبز فرماندهی میکرد؛ گاه در نزدیکی خطوط مقدم، گاه از زیر زمین.
روز شهادت: زیستن تا آخرین فشنگ
روز ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴، سرنوشت مقاومت و سنوار با هم رقم خورد. در منطقه رفح (تلالسّلطان) در جنوب غزه، نیروهای اسرائیلی هنگام گشتزنی خود به سه مرد مسلح برخورد کردند. در جریان تعقیب و گریز، سنوار در یک منزل پناه گرفت و تبادل آتش آغاز شد.
به روایت منابع اسرائیلی، پس از بررسی دقیق صحنه، انگشتی از جسد جدا شد و برای تحلیل DNA فرستاده شد تا هویت تأیید گردد.
در همان روز، هویت سنوار رسماً تأیید شد.

گروه حماس دو روز بعد شهادت او را تأیید کرد و او را «شهیدی که تا آخرین لحظه مقاومت کرد» خواند.
در فیلمی که توسط پهپاد اسرائیلی منتشر شد، سنوار زخمی دیده میشود که چوبی به سمت پهپاد پرتاب میکند، نمادی از مقاومت حتی در آخرین لحظه.
پس از شهادتش، گردانهای قسام بیانیهای منتشر کردند: «او در زندانها زاده شد، در نبردها رشد کرد و در ایمانش جاودانه ماند.»
بازتابها و معنا
شهادت سنوار در رسانهها و مراکز قدرت، به دو شکل بازتاب یافت: برای اسرائیل، آن را «پیروزی بزرگ» خواندند؛ برای حماس و طرفداران مقاومت، شهادتی که میخواهد مسیر را ادامه دهد.
منتقدان معتقدند حذف سنوار تأثیر استراتژیک آنچنان بزرگ نیست ، زیرا ساختار مقاومت دیگر به شخص محوری متکی نیست ، اما از نظر روانی و نمادین، جای خالی بزرگی ایجاد شد.
در درون حماس و غزه، گفتوگوها درباره جانشینی، حفظ انسجام، و تداوم فرماندهی آغاز شد.
برخی تحلیلگران میگویند که سنوار پیش از شهادتش مقدماتی را برای دوران پس از خود آماده کرده بود، از جمله توصیه به تشکیل رهبری مشترک و تأکید بر ادامه مقاومت بدون درنگ.
یحیی سنوار، آخرین فرماندهای بود که صهیونیستها از دیدنش میترسیدند. مردی که از خاک و زندان برخاست تا جهان را مجبور کند نام غزه را از نو بخواند.
در حافظهی مقاومت، او نهتنها یک رهبر سیاسی، بلکه روایت زندهی ایستادگی انسان در برابر محاصره است.
انتهای پیام/


