روایت آغاز و پایان داستان بازی Ghost of Yotei
به گزارش comicbook ، چیزی که طرفداران واقعاً میخواستند، یک دنباله بود. اکنون Ghost of Yotei برای پاسخ به این خواسته از راه رسیده، اما یک دنباله مستقیم نیست. این بیشتر یک دنباله معنوی با یک شخصیت جدید در یک محیط جدید است. این بازی مکانیکها و هویت بصری نسخه قبل را به ارث برده، اما درباره میراث یک شخصیت کاملاً جدید در همان دنیاست. با این گفته، بیایید داستان «آتسو» در Ghost of Yotei را بررسی کنیم.
خطر اسپویلرهای بزرگ برای Ghost of Yotei در ادامه وجود دارد.
توضیح داستان Ghost of Yotei
در کودکی، «آتسو» زندگی آرامی با خانوادهاش داشت. یک روز، او و برادرش «جوبِی» با مردی مهربان به نام «ارباب سایتو» روبهرو میشوند. بچهها او را به خانه خود دعوت میکنند، جایی که مشخص میشود او پدرشان را به خوبی میشناسد. پدر آتسو، «کنگو»، سرباز قبیله سایتو بود، اما به دلیل غارت روستاها توسط آنها، از خدمت فرار کرده بود. سایتو با گروهی از شمشیرزنان نقابدار به نام «شش یورِیتِی» (Yotei Six)، مادر، پدر و برادر آتسو را در مقابل چشمانش سلاخی کرده و خود او را با شمشیری به یک درخت در حال سوختن میخکوب میکنند و رهایش میکنند تا بمیرد.
آتسو موفق به فرار میشود و ۱۶ سال بعد، به عنوان یک مزدور سرسخت برای گرفتن انتقام از «شش یورِیتِی» بازمیگردد. او بلافاصله یکی از اعضا را میکشد، اما خودش نیز زخمی کشنده برمیدارد. با این حال، یک نیروی معنوی او را زنده نگه میدارد و باعث میشود دیگران او را «اونریو» (Onryo)، روحی که میتواند در دنیای زندگان آسیب برساند، بنامند.
آتسو در سفر خود برای کشتن بقیه اعضای گروه، متوجه میشود که یکی از سربازان عالیرتبه ارتش متحدش، در واقع برادرش جوبِی است که فکر میکرد مرده است. جوبِی از آتسو میخواهد که از انتقام دست بردارد، اما او غرق در خشم است و قبول نمیکند.
در ادامه، آتسو با زنی به نام «اویوکی» متحد میشود تا عضو دیگری به نام «کیتسونه» را بکشد. در یک پیچش داستانی، مشخص میشود که اویوکی در واقع کیتسونه اصلی بوده و پس از پشیمانی از کشتن خانواده آتسو، گروه را ترک کرده است. سایتو نیز او را با یک جنگجوی جوانتر جایگزین کرده بود. در نهایت، آتسو و اویوکی به یکدیگر اعتماد کرده و کیتسونه جدید را میکشند.
پس از یک تلاش ناموفق برای کشتن ارباب سایتو، آتسو با کمک اویوکی و جوبِی به دنبال دو پسر سایتو میرود. در این بین، او با برادرزاده شیطان و کنجکاو خود، «کیکو» (دختر جوبِی)، آشنا میشود. آتسو با بیمیلی از کمک کیکو برای نفوذ به برخی مکانها استفاده میکند. در یکی از خشنترین لحظات بازی، آتسو یکی از پسران سایتو را در مقابل چشمان کیکو سلاخی میکند و متوجه میشود که خشم او تأثیر منفی بر برادرزادهاش میگذارد و ممکن است کیکو نیز همین مسیر انتقام را در پیش بگیرد.
در نهایت، نقشه آنها برای استفاده از یکی از پسران به عنوان طعمه شکست میخورد و ارتش سایتو قلعه متحدانشان را نابود کرده و جوبِی و اویوکی را اسیر میکند.
توضیح پایان Ghost of Yotei
آتسو پس از نجات برادر و دوستش، متوجه میشود که سایتو به خانه کودکی او، جایی که کیکو در آن پنهان شده، رفته است. سایتو کیکو را گروگان گرفته و آتسو را به یک دوئل دعوت میکند. آتسو ادعای سایتو مبنی بر اینکه هر دو تشنه انتقام هستند را رد میکند و میگوید که با خانواده جدیدش، دلیلی جدید برای زندگی پیدا کرده است.
در حین دوئل، آتسو شکست میخورد، اما جوبِی برای کمک وارد میشود. در نبرد دو به یک، سایتو برتری پیدا کرده و جوبِی را با ضربهای کشنده زخمی میکند. در پایان، آتسو با میخکوب کردن سایتو به همان درخت گینکو با شمشیر خودش، او را میکشد.
جوبِی در حال مرگ به دخترش کیکو نگاه میکند و آتسو به او قول میدهد که کیکو هرگز تنها نخواهد ماند، نه مانند خود او. آتسو با این کار چرخه انتقام را میشکند و نه تنها با پذیرفتن کیکو، کودک درون خود را شفا میدهد، بلکه مانع از این میشود که کیکو نیز همان مسیر تاریک او را طی کند.
شش ماه بعد، آتسو شمشیر خود را کنار گذاشته و زندگی آرامی را با کیکو و اویوکی میگذراند. او بر سر مزار جوبِی به او میگوید که دخترش به زیبایی در حال بزرگ شدن است. گرگی که در طول بازی نماد خشم و انتقام آتسو بود، نزد او میآید. آتسو به گرگ میگوید که شکارش به پایان رسیده و حیوان برای همیشه دور میشود.
بازی پس از پایان داستان همچنان قابل بازی است، اما در قالب داستانهایی روایت میشود که آتسو برای کیکو قبل از مرگ سایتو تعریف میکند. هیچ «پایان بازی» (endgame) وجود ندارد، زیرا آتسو پس از آخرین نبردش، زندگی خشونتآمیز خود را برای همیشه پشت سر گذاشته است.
انتهای پیام/


