چشم‌اندازِ بازگشت نظامی به بگرام: آرزو یا واقعیت؟

چشم‌اندازِ بازگشت نظامی به بگرام: آرزو یا واقعیت؟
شایعه بازگشت آمریکا به افغانستان را سکان‌دار کاخ سفید سر زبان‌ها انداخته است آن هم با سودای کنترل دوباره پایگاه بگرام؛ اما بازگشت نظامی به چنین مکانی مستلزم مواجهه با موانع امنیتی، هزینه‌های سنگین، پیچیدگی‌های سیاست داخلی و خارجی و نیازمند برنامه‌ریزی اقتصادی بلندمدت است.

«حسین نعیم‌آبادی» کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، در یادداشت اختصاصی برای خبرگزاری آنا، نوشت: اخیراً موضوع بازپس‌گیری پایگاه بگرام به‌عنوان نقطه‌ای راهبردی در افغانستان مورد توجه قرار گرفته است. از منظر نظامی و ژئوپلیتیک، این پایگاه قابلیت‌های زیرساختی و موقعیت جغرافیایی‌ای دارد که می‌تواند برای بازیگران خارجی جذاب باشد؛ اما آیا این جذابیت به معنای امکان یا توجیه بازگشت نظامی پایدار است؟

در ادامه یادداشت می‌خوانیم:

این محتوا چهار انگیزهٔ احتمالی برای توجه به بگرام را بررسی و با نگاهی انتقادی، موانع و هزینه‌ها را واکاوی می‌کند.

چرا بگرام؟ چهار انگیزهٔ کلیدی

۱. موقعیت جغرافیایی و قابلیت نظارت منطقه‌ای

پایگاه بگرام در مجاورت کابل و در دل یک منطقهٔ راهبردی قرار دارد؛ موقعیتی که امکان استقرار سریع نیروی هوایی و دسترسی به کریدور‌های راهبردی را فراهم می‌سازد. برای هر بازیگر خارجی که خواهان افزایش توان رصد یا حضور در جنوب و مرکز آسیا باشد، این نقطه به‌دلیل نزدیکی به مراکز جمعیتی و مسیر‌های محوری ترانزیت اهمیت دارد.

۲. دسترسی به منابع معدنی

افغانستان از دیرباز به‌عنوان کشوری با ذخایر معدنی چشمگیر—از جمله فلزات پایه و عناصر نادر—شناخته شده است. از دیدگاه استراتژیک، کنترل یا نفوذ در مناطقی که ذخایر معدنی دارند می‌تواند ارزش اقتصادی و ژئوپلیتیک قابل‌توجهی ایجاد کند، به‌ویژه در دورانی که مواد خام برای فناوری‌های نوین اهمیت فزاینده‌ای یافته‌اند.

۳. نفوذ در آسیای مرکزی

بگرام می‌تواند به‌عنوان سکویی برای گسترش نفوذ و افزایش تعاملات با کشور‌های آسیای مرکزی عمل کند. بازگشت موقت یا دائمی به چنین پایگاهی به بازیگر خارجی امکان می‌دهد تا شبکهٔ تأمین، هم‌پوشانی اطلاعاتی و نفوذ سیاسی خود را در این کمربند استراتژیک تقویت کند.

۴. ظرفیت‌های عملیاتی و لجستیکی

وجود باند‌های فرود بزرگ و انبار‌ها و زیرساخت‌های پایه‌ای، این پایگاه را به مرکزی مناسب برای ترانزیت هوایی سنگین و عملیات لجستیکی بدل می‌کند. برای هر نیرویی که بخواهد به سرعت تجهیزات و پشتیبانی مستمر منتقل کند، چنین زیرساختی می‌تواند مزیت عملیاتی محسوب شود.

اما چرا بازگشت دشوار و پرهزینه است؟ نقدِ انگیزه‌ها

امنیت؛ شرطِ نخست عملکرد

موقعیت استراتژیک تنها وقتی به کار می‌آید که امنیت لازم تأمین شده باشد. افغانستان فعلاً کشوری با ثبات نسبیِ محدود است؛ هرگونه تلاش برای ایجاد حضور نظامی خارجی، بدون تضمین امنیت محلی و همکاری بازیگران داخلی، به‌زودی با تهدید‌های اطلاعاتی و نظامی روبه‌رو خواهد شد. حضور در یک پایگاه عملاً بدون کنترل کامل محیط پیرامونی، خطرات پنهانی و هزینه‌های امنیتی مضاعفی می‌طلبد.

هزینه‌ها و لجستیکِ بازسازی و نگهداری

زیرساخت‌های موجود ممکن است دست‌خورده و ناکارآمد باشند؛ بازسازی، نگهداری و تأمین لجستیک دائمی به منابع مالی و نیروی انسانی عظیمی نیاز دارد. تجربه‌های گذشته نشان داده‌اند که هزینه‌های عملیاتی و نگهداری پایگاه‌های دوردست می‌تواند اقتصاد سیاسی تصمیم‌گیرندهٔ خارجی را دچار تنش کند.

چالش‌های سیاسی و منطقه‌ای

بازگشت به یک پایگاه در منطقه‌ای که رقبای قدرتمندی—چون همسایگان و بازیگران منطقه‌ای—فعالند، می‌تواند موجب تشدید رقابت و واکنش منفی منطقه‌ای شود. همگرایی یا تقابل با چین، روسیه، ایران و کشور‌های منطقه‌ایِ دیگر، معادلات پیچیده‌ای را پیشِ‌روی هر اقدام نظامی قرار می‌دهد و حتی می‌تواند به بی‌ثباتی گسترده‌تر منجر شود.

منابع طبیعی؛ از دارایی بالقوه تا بهره‌برداری بالفعل

وجود ذخایر معدنی واقعیت دارد، اما فاصلهٔ زیادی بین وجود ذخیره و امکانِ استخراج اقتصادیِ آن وجود دارد. استخراج موفقیت‌آمیز نیازمند ثبات سیاسی، سرمایه‌گذاری بلندمدت، قرارداد‌های حقوقی روشن، زیرساخت حمل و نقل، و پذیرش یا مشارکت بازیگران محلی و منطقه‌ای است. حضور نظامی به‌تنهایی هیچ تضمینی برای دسترسی یا بهره‌وری اقتصادی ارائه نمی‌دهد.

ملاحظات داخلیِ بازیگر خارجی

هر کشور خارجی که بخواهد به حضور نظامی بازگردد، باید هزینه‌های سیاسی داخلی، خستگی از مداخلات خارجی و حساسیت افکار عمومی را نیز لحاظ کند. بازگشت به صحنهٔ افغانستان ممکن است واکنش سیاسی و رسانه‌ای گسترده‌ای در داخل آن کشور‌ها ایجاد کند.
 
بگرام از منظر جغرافیایی و زیرساختی دارای ویژگی‌هایی است که آن را برای هر بازیگری در منطقه جذاب می‌سازد؛ اما جذابیت فنی و استراتژیک به‌تنهایی کافی نیست. بازگشت نظامی به چنین مکانی مستلزم مواجهه با موانع امنیتی، هزینه‌های سنگین، پیچیدگی‌های سیاسی داخلی و خارجی و نیازمند برنامه‌ریزی اقتصادی بلندمدت است. در عمل، گزینه‌های کم‌هزینه‌تر و با ریسک کمتر—مانند تقویت روابط دیپلماتیک و اقتصادی، ایجاد مشارکت‌های منطقه‌ای، یا استفاده از ظرفیت‌های اطلاعاتی و هوایی راه دور، اغلب از نظر هزینه-فایده منطقی‌تر به‌نظر می‌رسند.

بنابراین، هر طرحی که صرفاً بر پایهٔ مزایای موقعیت و زیرساخت بگرام باشد، بدون توجه به لایه‌های عمیق‌تر امنیتی و سیاسی، با احتمال بالایی به بن‌بست و هزینه‌های غیرقابل‌انتظار می‌انجامد. تصمیم‌گیرندگان باید بین نمادگرایی حضور فیزیکی و کارایی راه‌حل‌های جایگزین، و نیز بین اهداف کوتاه‌مدت و منافع بلندمدت، توازنی واقع‌گرایانه برقرار کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا