عطش پایانناپذیر آقای مدیرکل!
به گزارش خبرگزاری آنا، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس برای حضور در مسند دبیرکلی سازمان ملل متحد خیز برداشته و با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست «آنتونیو گوترش» بر سازمان ملل متحد، برای احراز این سمت ابراز تمایل کرده است.
دوره خدمت گوترش در پایان سال ۲۰۲۶ میلادی خاتمه مییابد و انتظار میرود شورای امنیت سازمان ملل در همان سال نامزد موردنظر خود را معرفی کند تا از ابتدای سال ۲۰۲۷ میلادی، سکان هدایت این نهاد جهانی را بر عهده گیرد. این بدان معناست که گروسی این شانس را دارد که از اوایل سال ۲۰۲۷، هدایت سازمان ملل متحد را بر عهده بگیرد.
شواهد حاکی از آن است که ایالاتمتحده آمریکا و دو عضو اروپایی دائم شورای امنیت، یعنی انگلیس و فرانسه، نهتنها اعتراضی به این نامزدی ندارند، بلکه بهصورت فعالانه و چه در خفا و چه علنی، در راستای تحقق این هدف گام برمیدارند.
گروسی بهعنوان یکی از نزدیکترین مقامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سیاستهای آمریکا، اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی شناخته میشود. اوج هماهنگی گروسی با منافع واشنگتن، تلآویو و بروکسل در رویکرد قاطع و تقابلی او در قبال مسئله هستهای ایران نمایان شد.
دیپلمات آرژانتینی پس از مرگ مشکوک «یوکیو آمانو» مدیرکل سابق آژانس، با حمایت مطلق آمریکا و تروئیکای اروپایی و در مدت زمانی بسیار کوتاه (به لحاظ طی شدن روند اداری حضور در رأس معادلات آژانس) در این مسند قرار گرفت.
از همان زمان، وابستگی گروسی به لابیهای سلطهگر در نظام بینالملل مسجل بود. رافائل گروسی در توجیه انگیزه خود برای نامزدی دبیرکلی سازمان ملل، مدعی است که نظام بینالملل در شرایط بغرنجی قرار گرفته و او وظیفه خود میداند که با بهرهگیری از تجربیاتش، در جهت حلوفصل بحرانهای کنونی و مزمن در سطح جهان گام بردارد.
بااینحال، پرسش اساسی این است که فردی، چون گروسی- که در مقام مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی- بهعنوان شخصیتی ناکارآمد، تحت نفوذ و سیاستزده شناخته میشود، چه نقشی در تشدید همین منازعات ایفا میکند؟
او از بحرانی سخن میگوید که خود در شکلگیری، تداوم و گسترش آن سهیم بوده است. درواقع، سازمان ملل متحد پس از پایان جنگ جهانی دوم، بهجای ایفای نقش بهعنوان نهادی برای برقراری ثبات در نظام بینالملل، به ابزاری حقوقی در دست قدرتهای مسلط برای مدیریت تحولات جهانی بدل شده است. این بحران ساختاری سبب شده تا در قبال بحرانهایی مانند نسلکشی غزه یا سربرنیتسا، سازمان ملل بهجای مدافع قربانیان، تبدیل به شریک جرم مجرمان گردد.
در قبال دیگر پروندههای بینالمللی نیز همین قاعده تلخ، اما واقعی صادق است. درهرحال، عطش پایانناپذیر گروسی برای حضور در مسند دبیر کلی سازمان ملل متحد را نباید منبعث از تعهدپذیری وی در قبال حلوفصل بحرانهای جهانی قلمداد کرد!
انتهای پیام/


