«ذبیح لرستان»؛ روایت زندگی و شهادت خلبان شاخص هوانیروز ارتش

«ذبیح لرستان»؛ روایت زندگی و شهادت خلبان شاخص هوانیروز ارتش
امیر سرلشکر خلبان غلامرضا چاغروند، مشهور به «ذبیح لرستان»، با جانفشانی و ایمان خالصانه، نماد ایثار و ولایتمداری در دفاع مقدس شد. زندگی و شهادت این خلبان شجاع، الهام‌بخش نسل‌های امروز و فرداست.

نقش ارتش و نیرو‌های مسلح در دفاع از میهن و مردم هر کشور، نقشی انکارناپذیر و سمبل میهن‌دوستی است. شهدای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، داستان‌هایی شنیدنی از شجاعت و جانفشانی دارند. در گفت‌وگوی اختصاصی خبرنگار سیاسی آنا با خانم سهیلا چاغروند و آقای میثم سیاهپوش، به روایت مستند زندگی و شهادت امیر سرلشکر خلبان غلامرضا چاغروند، معروف به «ذبیح لرستان» می‌پردازیم.

آنا: لطفاً کمی در مورد فعالیت‌های انقلابی شهید چاغروند پیش از انقلاب اسلامی صحبت بفرمایید.

سهیلا چاغروند: شهید غلامرضا چاغروند در خانواده‌ای مذهبی در خرم‌آباد لرستان چشم به جهان گشود و از همان کودکی با فرهنگ دینی و روحیه مردمی رشد یافت. دوران جوانی او مصادف شد با سال‌های پرالتهاب مبارزات ملت ایران علیه رژیم ستم‌شاهی. هر چند در ارتش مشغول خدمت بود، اما هرگز روحیه آزادگی و عدالت‌خواهی‌اش را از دست نداد.

در سال‌هایی که ساواک و نیرو‌های امنیتی کوچک‌ترین حرکت سیاسی و مذهبی را سرکوب می‌کردند، شهید چاغروند به‌صورت پنهانی در جلسات مذهبی و انقلابی حضور داشت و با مطالعه و گفت‌و‌گو در میان همرزمان و دوستان خود، بذر آگاهی و بیداری می‌پاشید. او به‌ویژه به انتشار و مطالعه اعلامیه‌های امام خمینی (ره) علاقه‌مند بود و با دقت سخنان امام را دنبال می‌کرد. یکی از ویژگی‌های بارز او در این دوران، شجاعت در بیان حق بود. بسیاری از همکاران او در ارتش، بعد‌ها شهادت دادند که ذبیح لرستان هیچ‌گاه از اظهار نارضایتی خود نسبت به فساد و وابستگی رژیم شاه به آمریکا و بیگانگان ابایی نداشت. او معتقد بود که ارتش باید ارتش مردم باشد نه ارتش طاغوت. همین روحیه موجب شد بعد از پیروزی انقلاب، جایگاه ویژه‌ای در میان نیرو‌های متعهد ارتش پیدا کند.

میثم سیاهپوش: افزون بر این، خانواده و دوستانش همیشه از شجاعت و صداقت او صحبت می‌کردند. حتی پیش از انقلاب، او با وجود محدودیت‌ها و خطرات، نقش فعالی در انتقال پیام‌های انقلابی و فرهنگ عدالت‌خواهی ایفا می‌کرد. این روحیه، پایه‌ای شد برای جایگاه ویژه او بعد از پیروزی انقلاب.

آنا: نگرش آن شهید سرافراز به امام، انقلاب و گفتمان آن چگونه بود؟

سهیلا چاغروند: نگرش شهید چاغروند به امام خمینی (ره) تنها یک نگاه سیاسی یا ظاهری نبود؛ بلکه از اعماق قلب او سرچشمه می‌گرفت. او امام را نه یک رهبر سیاسی صرف، بلکه حجت خدا بر زمین و منجی واقعی ملت ایران می‌دانست. در جمع یاران و همکارانش بار‌ها می‌گفت: «اگر امام فرمان دهد، جان دادن کوچک‌ترین وظیفه ماست.» انقلاب اسلامی در نگاه او یک تحول سطحی و مقطعی نبود؛ بلکه آغاز بازگشت به اسلام ناب و احیای عزت و هویت ایرانی - اسلامی بود.

میثم سیاهپوش: گفتمان شهید حول سه محور اساسی شکل می‌گرفت:

۱. ولایت‌مداری مطلق: اعتقاد راسخ داشت که اطاعت از امام، اطاعت از اسلام است.

۲. استقلال‌خواهی: بر این باور بود که انقلاب آمده تا ملت ایران دیگر وابسته به آمریکا و بیگانگان نباشد.

۳. حفظ عزت مردم: همیشه تأکید می‌کرد که انقلاب باید کرامت مردم را پاس دارد.

این ایمان و باور در لحظه اسارت او به وضوح آشکار شد؛ جایی که افسر بعثی تلاش کرد با تهدید و شکنجه وادارش کند به امام خمینی (ره) توهین کند، اما او با آرامش و صلابت گفت: «من هرگز به رهبر و ملتم خیانت نمی‌کنم.» همین جمله ساده ولی عمیق، خلاصه‌ای از تمام گفتمان و جهان‌بینی شهید چاغروند بود.

آنا: به نظر سرکار عالی مهمترین ویژگی شهید چاغروند که ایشان را به یکی از شاخص‌ترین شهدا تبدیل کرد چه بود؟

سهیلا چاغروند: اگر بخواهیم شهید چاغروند را در یک کلمه توصیف کنیم، باید گفت: اخلاص. او هم در زندگی شخصی و هم در میدان جنگ، صادق و بی‌ریا بود. تنها سه ماه از ازدواجش گذشته بود، اما زندگی شیرین خانوادگی را رها کرد تا به دفاع از کشور برخیزد. این انتخاب بزرگ نشان‌دهنده اوج ایثار اوست.

میثم سیاهپوش: ویژگی‌های شاخص شهید شامل:

شجاعت نظامی: به‌عنوان خلبان بالگرد ۲۱۴، در شرایطی پرواز می‌کرد که بسیاری از هم‌قطارانش جرئت نمی‌کردند. مأموریت انتقال نیرو به خطوط مرزی دهلران در روز‌های ابتدایی جنگ را بی‌درنگ پذیرفت.

ایمان و ولایتمداری: نه تنها در میدان نبرد، بلکه در لحظه اسارت هم نشان داد که هیچ‌چیز بالاتر از ایمانش به امام و انقلاب نیست.

فداکاری و ایثار: زندگی خانوادگی، آینده شغلی و حتی جان خود را در طبق اخلاص گذاشت تا کشور و مردمش امنیت داشته باشند.

صبر و مظلومیت: پس از شهادتش، به‌دلیل اینکه پیکرش سال‌ها مفقود بود، برخی او را به ناحق به خیانت متهم کردند، اما حقیقت روشن شد و نامش با عزت جاودانه شد.

آنا: لطفاً نحوه شهادت شهید گرانقدر و خاطرات خود از آن واقعه را بیان بفرمایید.

سهیلا چاغروند: روز دوازدهم مهرماه ۱۳۵۹، تنها دو هفته از آغاز جنگ تحمیلی گذشته بود. خبر رسید که نیرو‌های ما در منطقه مرزی دهلران به کمک فوری نیاز دارند. مأموریت حساس انتقال نیرو به خطوط مقدم به عهده شهید چاغروند گذاشته شد. او بی‌درنگ سوار بالگرد ۲۱۴ شد و پرواز کرد.

میثم سیاهپوش: در میانه مسیر، بالگرد هدف گلوله دشمن بعثی قرار گرفت و سقوط کرد. شهید زنده ماند، اما به اسارت نیرو‌های عراقی درآمد. در آن لحظات سخت، دشمن تلاش کرد با تهدید و تطمیع، از او اطلاعات بگیرد و حتی خواستند به امام خمینی (ره) توهین کند. اما شهید چاغروند با آرامش گفت: «هرگز چنین کاری نمی‌کنم.» همین مقاومت، خشم افسر بعثی را شعله‌ور کرد و سرانجام با قساوت، سر از تنش جدا کردند.

سهیلا چاغروند: پیکر بی‌جان و بی‌سر او را در نزدیکی روستای جلیزی بالا از توابع شهرستان دهلران مخفیانه دفن کردند و سال‌ها بعد، پس از آزادسازی منطقه و تفحص، شناسایی شد. تنها یادگار این سال‌ها کلاه خلبانی او بود که اکنون در ورودی ستاد کل هوانیروز نگهداری می‌شود.

آنا: یادمان‌ها و آثار فرهنگی برای شهید ساخته شده است؟

سهیلا چاغروند: بله، میدان و بلوار ورودی خرم‌آباد به نام او مزین شده و ماکت بالگرد و سردیس او نصب شده است.

میثم سیاهپوش: در شهرستان دهلران نیز میدانی به نام او نامگذاری شده و ماکت بالگرد و تندیس او بر فراز آن قرار دارد. در جوار روستای جلیزی بالا، یادمانی دو هکتاری بنیان نهاده شده است که به زیارتگاهی بزرگ برای کاروان‌های راهیان نور و زائران اربعین حسینی بدل شده است. آثار فرهنگی شامل مستند «تا اوج» و کتاب «ذبیح لرستان» نیز زندگی و رشادت‌های او را بازگو می‌کنند.

سهیلا چاغروند: این یادمان‌ها و آثار فرهنگی، آیینه‌ای از روح سترگ مردی هستند که پرواز را نه در آسمان، بلکه در اوج ایمان و ایثار تجربه کرد و نسل امروز و فردا را به سوی حقیقت، آزادگی و دفاع از آرمان‌های الهی رهنمون می‌کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا