اجلاس قطر تکرار کلیشهها بود؛ وابستگی و اختلافات عربی سد راه اقدام جدی علیه صهیونیستها
به گزارش خبرگزاری آنا، در شرایطی که تجاوزات رژیم صهیونیستی به سرزمینهای فلسطینی و قطر، واکنش گسترده جهانی را برانگیخته، اجلاس عربی - اسلامی با حضور ۵۷ کشور اسلامی اخیراً در دوحه قطر برگزار شد. انتظار میرفت این نشست با توجه به ابعاد جنایات اسرائیل، موضعی قاطع و متناسب با حقوق ملت فلسطین اتخاذ کند. با این حال، خروجی اجلاس محدود به محکومیتهای تکراری شد و هیچ اقدام عملی و ضمانت اجرایی برای حمایت از فلسطین ارائه نشد.
به باور کارشناسان، این وضعیت ریشه در ترکیبی از عوامل دارد. در همین زمینه، «مهدی شکیبایی» کارشناس مسائل غرب آسیا، در گفتوگو با خبرگزاری آنا، به بررسی دلایل عدم اتخاذ موضع قاطع در اجلاس عربی – اسلامی دوحه علیه تجاوزگری رژیم صهیونیستی پرداخت و اظهار کرد: طی ماههای اخیر تحولات گستردهای در منطقه رخ داده است؛ ازجمله بمبارانهای شدید غزه، پیشبرد روند الحاق در نوار غزه و حتی تهدید به حمله علیه ایران؛ بنابراین موضوع فقط به فلسطین محدود نمیشود، بلکه ابعاد منطقهای یافته است. با این حال، کشورهای عربی سکوت اختیار کرده و هیچ اقدام جدی انجام نمیدهند. حتی زمانی که به قطر ــ که خود میزبان پایگاههای آمریکایی در منطقه است ــ حمله شد، باز هم واکنش جدی مشاهده نشد و در نهایت در اجلاس اخیر تنها به محکومیت حمله به قطر و صدور بیانیه کلیشهای «ما محکوم میکنیم» بسنده کردند!
شکیبایی افزود: این وضعیت ریشه در ترکیبی از عوامل دارد؛ نخست اختلافات درون جهان عرب، دوم منافع اقتصادی برخی کشورها با رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی، سوم فشارهای بینالمللی و چهارم ضعف ساختاری سازمانهای منطقهای مانند اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان همکاری اسلامی.
کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به اختلافات عمیق میان کشورهای عربی گف ت: برای مثال، قطر به دلیل حمایت از جنبش حماس که ریشه اخوانی دارد، با امارات و عربستان سعودی اختلاف جدی دارد. این کشورها از زمان بیداری اسلامی تاکنون تمام توان خود را صرف مقابله با جریانهای اخوانی کردهاند. اکنون وقتی میبینند اسرائیل همان کاری را انجام داده که خودشان نتوانستند، طبیعتاً انگیزهای برای موضعگیری شدید علیه رژیم صهیونیستی ندارند.
شکیبایی افزود: از سال ۲۰۱۱ و دوران بیداری اسلامی، کشورهای عربی تلاش کردهاند جنبشهای اخوانی در مصر، تونس، لیبی، یمن و دیگر نقاط خاورمیانه را مهار کنند. در واقع پروژهای که آنها دنبال میکردند، اکنون توسط اسرائیل به نوعی اجرا شده است؛ بنابراین بسیاری از این کشورها نه تنها انگیزهای برای مخالفت با اسرائیل ندارند، بلکه از اجرای پروژه موردنظرشان خوشحال نیز هستند.
روابط آشکار و پنهان برخی کشورهای غرب با اسرائیل
وی ادامه داد: اختلافات در جهان عرب تنها عامل نیست؛ برخی کشورها از جمله امارات و بحرین دارای روابط آشکار و پنهان اقتصادی، امنیتی و تکنولوژیک با اسرائیل هستند. طبیعی است که نمیتوان انتظار داشت این کشورها بیانیهای قاطع علیه تلآویو و آمریکا صادر کنند. منافع اقتصادی گسترده این کشورها با اسرائیل و آمریکا، تصمیمگیری مستقل علیه رژیم صهیونیستی را ناممکن میکند.
کارشناس مسائل غرب آسیا تأکید کرد: در مقابل، ایران هیچ وابستگی اقتصادی، امنیتی یا تکنولوژیک به اسرائیل ندارد و میتواند آزادانه و بدون دغدغه منافع اقتصادی تصمیمگیری کند. این امر به ایران امکان میدهد پاسخهای متناسب و قاطع به تجاوزگریها ارائه دهد.
شکیبایی به روند شتابان عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی نیز اشاره کرد و گفت: اگر این کشورها میخواستند موضعی قاطع اتخاذ کنند، باید به مردم خود پاسخ میدادند که چرا به روند عادیسازی روابط ادامه میدهند. بنابراین، عقبنشینی و موضع ملایم را ترجیح دادند. کشورهای عربی که در مسیر عادیسازی گام برداشتهاند، نمیتوانند بهراحتی اعلام کنند که از هرگونه همکاری اقتصادی یا سیاسی با اسرائیل صرفنظر میکنند.
وی افزود: عامل دیگر فشارهای بینالمللی است. آمریکا و کشورهای اروپایی پیش از برگزاری اجلاس دوحه تلاشهای گستردهای کردند تا کشورها را از تقابل مستقیم با رژیم صهیونیستی بازدارند. ابزارهای فشار شامل کمکهای مالی، فروش تسلیحات، حمایتهای امنیتی و تهدید به تحریم بود. این فشارها فضای تصمیمگیری کشورهای عربی و اسلامی را محدود کرده و استقلال آنها را کاهش داده است.
ضعف ساختاری سازمانهای منطقهای
شکیبایی همچنین ضعف ساختاری سازمانهای منطقهای را عامل مهم دیگری دانست و گفت: اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی فلسفه وجودیشان حل مسئله فلسطین بود، اما اکنون حتی در برابر تجاوز آشکار به کشورهای عربی، تنها بیانیههای کلیشهای صادر میکنند که هیچ ضمانت اجرایی ندارد. شورای همکاری خلیجفارس نیز در مدیریت بحرانها و اتخاذ موضع جمعی ناکارآمد است.
وی با اشاره به فاصله گرفتن تدریجی کشورهای عربی و اسلامی از مسئله فلسطین تصریح کرد: نسل جدید حاکمان عربی دغدغهای نسبت به فلسطین ندارند و آن را مسئلهای کهنه تلقی میکنند. این بیتفاوتی خطرناک است و آینده فلسطین را بیشازپیش تهدید میکند. درحالیکه نسل گذشته حداقل دغدغه دفاع از حقوق فلسطینیها را داشت، نسل جدید در مواجهه با تجاوزات اسرائیل و اشغال سرزمینهای فلسطینی بیتفاوت است.
این کارشناس مسائل غرب آسیا خاطرنشان کرد: ترکیبی از اختلافات درون عربی، منافع اقتصادی و تجاری با اسرائیل و غرب، فشارهای بینالمللی، روند عادیسازی روابط، و ضعف ساختاری سازمانهای منطقهای باعث شد اجلاس دوحه نتواند اقدامی جدی و عملی علیه تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی انجام دهد. خروجی این اجلاس محدود به بیانیههای کلیشهای و محکومیتهای تکراری بود و هیچ تضمین اجرایی یا عملیاتی برای حمایت از فلسطین ارائه نشد.
وی در پایان تأکید کرد: اگر کشورهای عربی و اسلامی میخواهند واقعاً نقشی در دفاع از حقوق فلسطینیها و حفظ حاکمیت کشورهای عربی داشته باشند، باید ابتدا منافع اقتصادی و فشارهای خارجی را کنار بگذارند، اختلافات درونعربی را حل کنند و ساختار سازمانهای منطقهای را تقویت کنند. در غیر این صورت، این روند بیتفاوتی و انفعال همچنان ادامه خواهد یافت و فلسطین بیشازپیش در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.
انتهای پیام/


