۲۹/ ارديبهشت /۱۴۰۴
12:16 16 / 02 /1404

حملات یمن به اسرائیل برآمده از منطق تحول‌خواهی است/ تغییر قواعد بازی به نفع مقاومت

حملات یمن به اسرائیل برآمده از منطق تحول‌خواهی است  تغییر قواعد بازی به نفع مقاومت
حمله شب گذشته رژیم صهیونیستی به یمن، با هماهنگی ایالات متحده، تلاش دیگری برای جبران شکست‌های مکرر این رژیم در برابر محور مقاومت بود. اما این حملات، به‌جای تضعیف مقاومت یمن یا کاهش تهدیدات، تنها بر عمق درماندگی و بن‌بست صهیونیست‌ها در مواجهه با قدرت روزافزون انصارالله و تغییر توازن قوا در منطقه تأکید دارد.

به گزارش خبرگزاری آنا، شب گذشته رژیم صهیونیستی با همانگی آمریکا یمن را هدف قرار داد. اما حملات رژیم صهیونیستی به یمن را نمی‌توان بدون درک زمینه‌ای که این اقدامات در آن روی می‌دهند، تحلیل کرد. این حمله‌ها، نه تنها ناشی از وحشت و درماندگی این رژیم در برابر موج رو به رشد مقاومت منطقه‌ای است، بلکه نشانه‌ای آشکار از شکست راهبردی این رژیم در مواجهه با تهدید‌های واقعی و تعیین‌کننده قلمداد می‌شود. در این میان، اقدامات تحسین‌برانگیز نیرو‌های مسلح یمن، مانند هدف قرار دادن فرودگاه «بن گوریون»، ابعاد جدیدی از مقاومت در منطقه را نمایان کرده است؛ مقاومتی که توانسته است توازن وحشت را برای رژیمی که خود را آسیب‌ناپذیر تصور می‌کرد، به چالش بکشد.

حمله اسرائیل به یمن نشان از بن‌بست و درماندگی است

بر کسی پوشیده نیست که رژیم صهیونیستی با انواع ابزار‌های نظامی، دیپلماتیک، و رسانه‌ای در تلاش است تا هرگونه تهدید علیه هژمونی خود را سرکوب و از منظر ظاهری، چهره‌ای قدرتمند از خود نشان دهد. اما در پس این ظاهر، مجموعه‌ای از ناکامی‌های مکرر نهفته است که در سال‌های اخیر به‌ویژه در برابر گروه‌های مقاومت یمن، آشکارتر از همیشه شده‌اند.

تجاوز گسترده به یمن، به‌وضوح تلاشی است تا این تهدید راهبردی را به نحوی مهار کنند یا لااقل تمرکز افکار عمومی جهان را از شکست در مواجهه با این موج مقاومت منحرف سازند. اما پرسش کلیدی این است که آیا واقعاً حملات رژیم صهیونیستی به این کشور را می‌توان به‌عنوان پاسخی عقلانی برای مدیریت تهدید ناشی از حملات موشکی و پهپادی نیرو‌های انصارالله تفسیر کرد؟ پاسخ منفی است. ماهیت این حملات و پیامد‌های سیاسی و راهبردی آنها به‌روشنی نشان می‌دهند که این اقدامات بیش از آن‌که بخشی از یک استراتژی حساب‌شده باشند، از بن‌بست و درماندگی ناشی شده‌اند. رژیم صهیونیستی نتوانسته است ماهیت دگرگون‌شده توازن قدرت در منطقه را بپذیرد؛ توازنی که اکنون دیگر به‌نفع این رژیم نیست و عملاً به ضررش تغییر کرده است.

حملات یمن به اسرائیل برآمده از منطقه تحول‌خواهی است/ هدف تغییر قواعد بازی به نفع مقاومت است

حملات به فرودگاه بن‌گوریون اثبات ضعف اسرائیل است

حملات مکرر یمن به مراکز حساس در عمق سرزمین‌های اشغالی، از جمله فرودگاه «بن گوریون»، نمادی از تغییر در بسیاری از معادلات نظامی و سیاسی منطقه‌ای است. این حملات نه‌تنها نشان‌دهنده اراده نیرو‌های مقاومت یمنی برای پاسخ به تجاوزات ائتلاف عربی-صهیونیستی هستند، بلکه پیامد‌های سنگین اقتصادی و امنیتی را برای رژیم صهیونیستی به دنبال داشته‌اند.

کاهش پرواز‌های بین‌المللی، آشفتگی در سرمایه‌گذاری‌های تجاری و تضعیف وجهه منطقه‌ای تل‌آویو، تنها بخشی از تبعات ملموس این حملات است که نشان می‌دهد انصارالله ابزار‌های مؤثری برای به چالش کشیدن دشمن در اختیار دارد. در چنین فضایی، رژیم صهیونیستی تلاش کرده است با افزایش حملات هوایی علیه یمن، خود را از این موقعیت بحرانی نجات دهد. اما به روشنی مشخص است که این اقدامات نه‌تنها کارآمد نبوده‌اند، بلکه خود به بستری برای اثبات ضعف‌های اساسی این رژیم بدل شده‌اند.

حمله به یمن از سوی رژیمی که در برابر تنها چند موشک انصارالله برای تأمین امنیت مناطق استراتژیک خود عاجز است، از منظر نظامی نیز نشان‌دهنده ضعف‌های جدی است. رژیم صهیونیستی به‌خوبی می‌داند که زرادخانه نظامی آن، هنوز نتوانسته راه‌حلی کارآمد برای مدیریت این تهدید پیدا کند. فناوری‌های ضد موشکی مانند “گنبد آهنین”، که به‌عنوان نماد فناوری نظامی پیشرفته این رژیم تبلیغ شده‌اند، در مقابله با حملات موشکی پیشرفته‌تر انصارالله ناکام مانده‌اند؛ و حتی زمانی که این حملات به اینترنت و زیرساخت‌های حیاتی تل‌آویو ضربه می‌زند، آشکار می‌شود که رژیم نه‌تنها نمی‌تواند حملات را پیش‌بینی کند، بلکه ابزار‌های مناسبی برای دفاع مؤثر نیز در اختیار ندارد.

حملات یمن به اسرائیل برآمده از منطقه تحول‌خواهی است/ هدف تغییر قواعد بازی به نفع مقاومت است

هدف قرار دادن مستقیم یمن به ضرر رژیم تمام می‌شود

حمله مستقیم به یمن برخلاف پیش‌بینی‌های اولیه طراحان آن، نه‌تنها باعث کاهش عملیات‌های انصارالله نمی‌شود، بلکه جوامع منطقه‌ای و بین‌المللی را به این واقعیت آگاه می‌کند که یمن به‌عنوان یکی از اعضای جبهه مقاومت، نقشی تعیین‌کننده در تغییر معادلات امنیتی خاورمیانه دارد. این برجسته شدن، علاوه بر اینکه مشروعیت سیاسی مقاومت یمن را در سطح بین‌المللی افزایش می‌دهد، بلکه نگرانی‌های ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی را نیز دو چندان می‌کند.

از منظر راهبردی، رژیم صهیونیستی تلاش دارد شکست‌های خود را در میدان‌های دیگر با هدف قرار دادن مناطقی، چون یمن جبران کند. اما منطق حمله به یمن خود یادآور چرخه‌ای از شکست است. این رژیم پیش‌تر نیز در برابر گروه‌های مقاومت فلسطین و لبنان، تلاش کرده بود با حملات هوایی، این گروه‌ها را تضعیف کند، اما نتیجه نهایی همواره افزایشی در توان این گروه‌ها و ناتوانی صهیونیست‌ها در شکل‌دهی به معادلات جدید بوده است.

در مورد یمن نیز این‌چنین است. تجاوز نظامی به صنعا یا سایر مناطق تحت کنترل انصارالله، نه‌تنها مواضع این گروه را تضعیف نکرده است، بلکه باعث شکل‌گیری اراده‌ای مستحکم‌تر در بین نیرو‌های مقاومت برای پاسخ سخت‌تر شده است.

حملات یمن به اسرائیل برآمده از منطقه تحول‌خواهی است/ هدف تغییر قواعد بازی به نفع مقاومت است

تصویر دوگانه رژیم صهیونیستی در برابر یمن

با در نظر گرفتن این موارد، می‌توان نتیجه گرفت که رژیم صهیونیستی به‌جای اتخاذ استراتژی‌های منطقی‌تر، وارد یک بازی خطرناک شده است. این بازی علاوه‌بر این که منابع ارزشمند این رژیم را هدر می‌دهد، خسارت‌های بیشتری نیز برای جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش به همراه دارد. تکرار این اقدامات ناکام، تصویری دوگانه از این رژیم ساخته است: از یک سو، مدعی توانایی‌های نظامی پیشرفته، و از سوی دیگر، شکست خورده در مواجهه با تهدیداتی که پیش‌تر آنها را کوچک می‌شمرد.

شاید یکی از مهم‌ترین ابعاد مسئله این باشد که رژیم صهیونیستی علی‌رغم تمامی فعالیت‌های دیپلماتیک و رسانه‌ای‌اش نتوانسته انسجام محور مقاومت را دچار خلل کند. حمایت آشکار انصارالله یمن از مسئله فلسطین و مقابله مستقیم این نیرو‌ها با رژیم صهیونیستی به‌عنوان بخشی از این محور، به‌خوبی نشان می‌دهد که تغییرات مهمی در سطح منطقه در حال وقوع است. در چنین شرایطی، حمله به یمن، بیش از آن‌که پاسخی راهبردی به تهدیدات باشد، منفعلانه و واکنشی از روی استیصال است.

حملات یمن به اسرائیل برآمده از منطقه تحول‌خواهی است/ هدف تغییر قواعد بازی به نفع مقاومت است

تحول‌خواهی مقدمه‌ای بر تغییر قواعد بازی است

اما پرسشی که همچنان باقی می‌ماند این است که پایان این بازی چه خواهد بود؟ آیا رژیم صهیونیستی واقعاً باور دارد که با بمباران یمن و تلاش برای اعمال فشار بر صنعا، می‌تواند خسارت‌های ناشی از حملات به اراضی اشغالی را جبران کند؟ پاسخ کاملاً منفی است. حقیقت آن است که حملات انصارالله به این رژیم از نوعی منطق تحول‌خواه در معادلات منطقه‌ای پیروی می‌کنند. هدف این حملات، نه رویکردی صرفاً تاکتیکی، بلکه بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای تغییر قواعد بازی به‌نفع محور مقاومت است. به همین دلیل، تلاش تل‌آویو برای مهار این روند، در بطن خود محکوم به شکست است.

در نهایت می‌توان گفت تجاوزات رژیم صهیونیستی به یمن، چه از منظر نظامی و چه از منظر سیاسی، نشان‌دهنده ادامه زوال این رژیم است. علاوه‌بر این که خسارت‌های واردشده به سرزمین‌های اشغالی، چه در عرصه امنیتی و چه در حوزه اقتصادی، تا سال‌ها جبران‌ناپذیر خواهد بود، حمله به یمن تنها تصویری شکست‌خورده‌تر از تل‌آویو را در منطقه و جهان به نمایش گذاشته است. امروز، انصارالله یمن به‌عنوان یکی از اضلاع کلیدی محور مقاومت، نشان داده است که قدرت مقابله با این رژیم را دارد و این واقعیت، ساختار‌های امنیتی رژیم صهیونیستی را عمیقاً به لرزه انداخته است. تحولات آینده نه‌تنها شگفتی‌های بیشتری به همراه خواهد داشت، بلکه به‌وضوح نشان می‌دهد که هرگونه تلاش برای حذف مقاومت، خود به بستری برای ظهور مقاومتی مستحکم‌تر تبدیل خواهد شد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب