اشتباهات اقتصادی دهه ۹۰ نباید تکرار شود/ اقتصاد را معطل مذاکرات نکنید

به گزارش خبرگزاری انا، شرطی شدن اقتصاد ایران به نتیجه مذاکرات سیاسی، یکی از مصائب بزرگی است که سالهاست اقتصاد کشور را درگیر کرده است. این وابستگی نهتنها موجب رکود و بیثباتی اقتصادی شده، بلکه فرصتهای بزرگی برای توسعه توان داخلی را از بین برده است. آنچه در این میان بیش از همه باعث نگرانی است، تکرار همان خط فکری آسیبزا و شکستخورده دهه ۹۰ توسط دولت فعلی و رسانههای حامی آن است؛ خط فکری که کشور را به سمت شرطی کردن بازار و وابسته کردن اقتصاد به نتیجه مذاکرات هدایت میکند. این رویکرد نهتنها بهبود اقتصادی به همراه ندارد، بلکه آسیبهای جدی به اعتماد عمومی، برنامهریزی کلان اقتصادی و تصور مردم از تواناییهای داخلی وارد میکند.
خط فکری دهه ۹۰ را دنبال نکنید
دهه نود باید عبرتی باشد برای دولت چهاردهم. دهه ۹۰ ایران را از منظر اقتصادی برای دهههای متمادی به عقب بازگرداند و چه فرصتهای بیشماری که به خاطر چشم دوختن به غرب از دست رفت. در دهه ۹۰ هم درست مثل همین چند روزی که گذشت سیاستگذاری اقتصادی کشور تحت تأثیر مذاکرات برجام و رفع تحریمها قرار گرفت. دولت وقت با تأکید فراوان بر اهمیت توافقات بینالمللی و برجام، عملاً اقتصاد را وابسته به تصمیمات کشورهای غربی کرد.
در این بین از عملکرد رسانههای دولت و نزدیک به دولت نیز نباید غافل شد. این رسانهها و حتی اهالی رسانه نزدیک به دولت وقت با حمایتهای گسترده از این خط فکری، افکار عمومی را به این سمت سوق دادند که تنها راهحل مشکلات اقتصادی، رفع تحریمها از طریق مذاکرات با غرب وآمریکا است. مردم هم به این باور رسیدند که تمامی دشواریها، از قیمت ارز گرفته تا تورم و رونق اقتصادی، به نتیجه مذاکرات گره خورده است. این نگاه موجب شد انتظاری اجتماعی حاصل شود که با وجود برجام هرگز به گونهای که وعده داده شده بود محقق نشد. بدتر از همه اینها وعدههای بزرگ درباره شکوفایی و گشایش اقتصادی نیز پس از توافق، نهتنها به بار ننشست، بلکه موجب افزایش ناامیدی مردم نسبت به سیاستگذاری داخلی شد.
اما گویا همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است. با وجود تجربه شکستخورده این رویکرد در دهه ۹۰، امروز شاهد تکرار همان خط فکری توسط دولت فعلی و رسانههای نزدیک به آن هستیم. در حالی که کشور درگیر مشکلات جدی اقتصادی نظیر تورم فزاینده، رکود تولید داخلی، و بحران مسکن است، دولت همچنان تمرکز خود را بر مذاکرات خارجی گذاشته و اقتصاد را به نتیجه این مذاکرات گره زده است. هر روز هم شرایط بدتر از دیروز است و این سم پراکنی رسانهای بیشتر و بیشتر میشود و هر گمانهزنی جدید از مذاکرات، بازارهای ارز، طلا، و حتی کالاهای اساسی را زیر و رو میکند.
چنین واکنشی از جانب دولت و دستگاه دولتی هیچ معنایی ندارد مگر اینکه اقتصاد کشور به تحولات خارجی گره زده شده است. برای جامعه هم هیچ تحلیلی ندارد به غیر از اینکه در دستگاه اقتصادی دولت فقدان سیاستگذاری درست وجود دارد و این خطری جدی برای اعتماد عمومی محسوب میشود.
رسانهها و به خصوص رسانههای انقلابی نباید در این دام بیفتند
رسانهها نیز در این میان نقش مهمی ایفا میکنند، اما باید با هوشیاری تمام عمل کنند. در روزهای اخیر میبینیم که برخی از رسانههای نزدیک به دولت، با تکرار وعدههای قبلی و ترویج این تفکر که مذاکرات، کلید حل تمام مشکلات کشور است، بار دیگر مردم را به سمت شرطی شدن هدایت میکنند. هر بار که اخباری از مذاکرات منتشر میشود، این رسانهها فضای عمومی را به گونهای مدیریت میکنند که بازارها بهصورت فوری تحت تأثیر قرار میگیرند. نتیجه این امر، افزایش بیثباتی در بازارها و از دست رفتن فرصتهای مهم برای توجه به مسائل داخلی است. همین رسانهها خط فکری و سیاسی دشمن را در پیش گرفتهاند و به جای ترویج نگاه به توان و ظرفیتهای داخلی، عملاً مردم و فعالان اقتصادی را به تصمیمات خارجی و مذاکرات وابسته میکنند، چیزی که طرفهای غربی چیزی به جز این مد نظرشان نیست.
باز هم باید تکرار کرد که در این بین نقدی اگر هست قطعا متوجه رسانههای دولتی و نزدیک به دولت است. چرا که اگر مذاکرهای باید صورت بگیرد قبل از مذاکره باید در مورد اطلاعرسانی و هدایت افکار عمومی در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برنامهریزی کرد.
سیاستهای دولت در زمینه اقتصاد تاکنون نشان داده است که تمرکز واقعی بر اصلاحات ساختاری وجود ندارد. به جای توجه به شعار سال و سرمایهگذاری برای تولید داخلی، کارآفرینی، اصلاح نظام مالیاتی و بانکداری یا مبارزه جدی با فساد اقتصادی، دولت تلاش میکند از مذاکرات بهعنوان ابزاری برای کاهش فشارهای اقتصادی استفاده کند. همین امر نیز موجب میشود که برنامههای اقتصادی نهتنها ناکارآمد باشند، بلکه فرصتهای موجود برای بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی نیز از دست برود.
از پیامدهای اجتماعی نباید غافل شد
باید یادآور شد که شرطی کردن اقتصاد فقط اقتصادی نیست. این امر موجب میشود که مردم امید خود به توان داخلی را از دست بدهند. تبلیغات گسترده دشمن با امکانات رسانهای در پهنهای به گستردگی اروپا و امریکا آن هم با استفاده از ابزارهای رسانهای متعدد و همچنین سوء استفاده از عدم اطلاعرسانی صحیح در داخل، این تصور را در مردم ایجاد میکند که هیچگونه اصلاح یا بهبود اقتصادی ممکن نیست مگر اینکه نتیجه مذاکرات مثبت باشد.
این نگاه، خطرناکترین چالش برای پیشرفت اقتصادی کشور است؛ چرا که موجب میشود انگیزه برای کارآفرینی، سرمایهگذاری داخلی و حتی فعالیتهای تولیدی از دست برود. در واقع، شرطی کردن جامعه و بازار به مذاکرات، بستری برای ایجاد رکود روانی در میان توده مردم فراهم میکند و به تثبیت وابستگی اقتصاد به محیط خارجی منجر میشود.
فرجام سخن
تکرار این وضعیت در دوره جدید، آن هم پس از تجربه تلخ دهه ۹۰، نشاندهنده عدم درک درست از ریشههای مشکلات اقتصادی کشور است. دولت باید بهجای تمرکز بر مذاکرات، رویکردی واقعبینانه در پیش گیرد و نگاه خود را از خارج به داخل معطوف کند. مثالهای متعدد در کشورهای توسعهیافته نشان میدهد که تنها با اصلاحات ساختاری اقتصادی، توجه به ظرفیتهای داخلی و کاهش وابستگی به واردات و تصمیمات خارجی، میتوان زمینهساز رشد پایدار بود.
در این میان، لازم است رسانهها نیز نقش مسئولانهتری ایفا کنند. تبلیغات مکرر درباره مذاکرات، با محور قرار دادن این تفکر که تمام مشکلات ایران نتیجه تحریمهاست، فضا را برای وابستگی بیشتر مردم به تصمیمات خارجی فراهم میکند. رسانهها باید بهجای تمرکز بر مذاکرات، به آموزش مسئله تولید داخلی، اصلاحات اقتصادی، و تشویق مردم به کارآفرینی بپردازند. این تغییر در نگاه رسانهها، در کنار تغییر رویکرد دولت، زمینهساز کاهش وابستگی اقتصادی و اجتماعی به تحولات خارجی خواهد بود.
در نهایت نیز نباید فراموش و مدام باید از گذشته عبرت گرفت که شرطی کردن اقتصاد ایران در دورههای مختلف همواره پیامدهای منفی به همراه داشته و تکرار این اشتباه در دوره فعلی، تنها اقتصاد کشور را در معرض آسیبهای بیشتر قرار میدهد. دولت بهجای آنکه اقتصاد را به نتیجه مذاکرات گره بزند باید اولویتهای خود را تغییر دهد و به اصلاح اقتصاد داخلی بپردازد. رسانهها و به خصوص رسانههای دولتی و نزدیک به دولت نیز باید در جهت ترویج نگاه به توان داخلی گام بردارند و از تقویت وابستگی روانی و اقتصادی به مذاکرات بپرهیزند.
استقلال اقتصادی، چیزی نیست که از طریق توافقات خارجی به دست آید؛ استقلال نیازمند تغییر سیاست و نگاه عمومی به اقتصاد است. تنها از این مسیر، میتوان اعتماد عمومی را بازیابی کرد، بحرانهای اقتصادی را بهبود بخشید و به رشد پایدار دست یافت.
انتهای پیام/