دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
11 فروردين 1394 - 16:17
کارشناس روس؛

رابطه ایران با روس‌ها پس از توافق با غرب چگونه خواهد شد؟

کارشناس امور راهبردی روسیه در مقاله‌ای به بررسی مذاکرات جاری هسته‌ای میان ایران و شش قدرت غربی پرداخت و نوشت که روسیه باید از پیام‌های اخیر مقام‌های آمریکایی درس بگیرد و بتواند جای خود را در میان مقام‌های ایرانی به عنوان شریکی مهم در منطقه باز کند.
کد خبر : 9663

به‌گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا به‌نقل از پایگاه خبری و تحلیلی «ایران-رو»، «ولادیمیر آلکسیف» کارشناس امور راهبردی روسیه نوشت: واشنگتن در مناقشات متعدد خاورمیانه که خود به وجود آورده است از جمله جنگ‌های عراق، سوریه، لیبی و یمن، بی‌ثباتی در مصر و تونس و گسترش سریع تروریسم در منطقه دست و پایش را گم کرده است. در این اوضاع، آمریکایی‌ها مجبورند به مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای ایران ادامه دهند و گاهی حتی درباره فرجام این مذاکرات ابراز خوش‌بینی کنند.


آمریکا در عمل به ایران اجازه داده است در نابودی داعش در عراق نقش کلیدی ایفا کند و از مشارکت واحدهای ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات آزادسازی شهر تکریت عراق چشم‌پوشی می‌کند.


به‌نوشته «آلکسیف»، 17 مارس «جان کری» وزیر امورخارجه آمریکا حرف‌هایی بر زبان آورد که می‌تواند به عنوان بیاناتی صلح جویانه در حق «بشار اسد» رئیس‌جمهوری سوریه تعبیر شود. واشنگتن بدین وسیله تلاش می‌کند ایران و کشورهای عربی واقع شده در مدار نفوذ ایران (عراق، سوریه و یمن) را از روسیه جدا کند تا علاوه بر هجوم به روسیه در غرب به وسیله اوکراین و کشورهای بالتیک در جنوب، از طرف خاور میانه نیز به روسیه هجوم آورد.


آمریکا در این زمینه برای ایران نقش کلیدی قایل توجهی است. برای اینکه اوضاع روشن شود، کافی است عوامل انتقال بالقوه جمهوری اسلامی ایران به مدار آمریکایی جزیه و تحلیل شود.


عامل نظامی



«آلکسیف» نوشت: ایران از نظر برقراری توان دفاعی روسیه در مرزهای جنوبی و به ویژه در محورهای قفقاز و آسیای مرکزی، نقش حساسی ایفا می‌کند. در این زمینه نقش آن در خزر اهمیت خاصی دارد. در حال حاضر، دریای خزر دریاچه داخلی کشورهای ساحلی است که روابط متقابل خود را با روحیه حسن همجواری برقرار می‌کنند. در این اوضاع روسیه و کشورهای دیگر منطقه به داشتن نیروی دریایی نیرومند در خزر نیازی ندارند، ولی اگر ایران به مدار نفوذ آمریکا وارد شود ممکن است پایگاه‌های نیروی دریایی و نیروی هوایی آمریکا به زودی در سواحل جنوبی خزر «سبز» شوند. این پایگاه‌ها مناطق ساحلی رود «ولگا» و شمال قفقاز را به طور مستقیم تهدید خواهند کرد. در این اوضاع روسیه مجبور می‌شود نیروهای خود را در منطقه افزایش دهد و نیروی دریایی تمام عیاری را ایجاد کند،


از سوی دیگر روسیه می‌تواند سامانه پدافند هوایی خود را بازسازی کند و به کارهای دیگر از این قبیل تن دهد. تا آن زمان آمریکا به توطئه‌های خود در رابطه با کشورهای ساحلی دیگر خزر (آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان) می‌پردازد و آن‌ها نیز مجبور خواهند شد زیرساخت نظامی ساحلی خود را تقویت کنند که این امر موجب آغاز رقابت تسلیحاتی خواهد شد.


این کارشناس روس با بیان مقدمات اینگونه نتیجه گرفت که در صورت توافق میان ایران و آمریکا، سرویس‌های ویژه ایالات متحده به اعزام نیروهای سازمان‌های افراط‌گرایی همچون داعش و «جبهه‌النصره» از خاک ایران به شمال قفقاز خواهند پرداخت، در خاک ایران اردوگاه‌هایی برای آموزش نیروهای مخرب و تروریست‌های دارای تابعیت روسیه برپا می‌کنند تا اقدام به عملیات تخریبی در خاک روسیه نمایند. این گروه‌ها به ستون پنجم فوق‌العاده نیرومند واشنگتن برای تحریک انقلاب رنگین در روسیه و تجزیه کشور به چند قسمت بر اساس الگوی فروپاشی شوروی تبدیل خواهند شد. هم اکنون در آمریکا صداهایی شنیده می‌شود که آن‌ها بایستی پس از سال 1991 گام‌های بلندتری بردارند و فدراسیون روسیه را نیز تجزیه کنند.


عامل انرژی


«آلکسیف» نوشت: خسارت‌های از دست دادن ایران در بخش انرژی برای روسیه خطرناک است. شاید این خطرات برای بقای روسیه، از عوامل نظامی خطرناک تر باشد. هم اکنون روشن است که ما به سختی عواقب تبانی نفتی میان آمریکا و عربستان را تحمل می‌کنیم. اقتصاد روسیه افت می‌کند، نرخ برابری روبل به طور تقریبی دو برابر کاهش یافته است و بودجه روسیه شکاف برداشته است.


اگر ایران که دارنده بزرگ‌ترین منابع نفت و گاز است، در این معادله آمریکایی شرکت کند، می‌توان عواقب تشکیل این ائتلاف را تصور کرد. ممکن است قیمت‌های نفت تا 30-25 دلار بابت یک بشکه کاهش یابد. بدیهی است که در این صورت حتی اگر اقتصاد روسیه از هم نپاشد، مردم روسیه باید به ریاضت دوران محاصره و جنگ دست بزنند. بعید به نظر می‌آید که مردم از این وضع راضی باشند. عواقب اجتماعی این تحولات موجب اعتراضات مردم خواهد شد.



به‌نوشته این کارشناس روس، موضوع گاز و امکانات ایران در زمینه گاز به مراتب خطرناک‌تر است. غرب به تازگی به فکر جایگزینی گاز روسیه با گاز ایران افتاده است. بدین منظور باید تحریم‌ها را از ایران برداشت (که پس از امضای توافق درباره برنامه هسته‌ای، باید این اقدام انجام شود)، در میادین گازی ایرانی سرمایه گذاری کرد و خط لوله انتقال گاز از میدان پارس جنوبی از مسیر عراق و سوریه (یا از روی بستر خلیج فارس و از راه عربستان سعودی و سوریه که این مسیر خیلی کوتاه‌تر است) را به اروپای جنوبی راه‌اندازی کرد. گاز قطر از میدان شمالی هم وارد این خط لوله خواهد شد. این طرح هم اکنون وجود دارد ولی اجرای آن به خاطر جنگ سوریه و خط استقلال‌طلبانه ایران امکان‌پذیر نیست. ولی از گام‌های اخیر آمریکا می‌توان نتیجه گرفت که آمریکا حاضر است به مناقشه سوریه خاتمه دهد که در این صورت راه برای ساخت این خط لوله صاف و هموار خواهد شد.


عامل اقتصادی


«آلکسیف» نوشت: ایران از گذشته تاکنون شریک آینده‌دار روسیه در زمینه همکاری‌های بازرگانی و اقتصادی بوده و می‌باشد. برداشت روسیه این است که نگرش ایران تا ابد بر همین منوال باقی می‌ماند. بیشتر ایرانی‌ها اعتقاد دارند که روسیه همیشه از ایران به عنوان سکه سیاه استفاده کرده است. آنچه که بیشتر باعث تأسف می‌شود، این است که بیشتر ایرانی‌ها معتقدند که در روز مبادا نمی‌توان به روسیه امید بست زیرا حتماً به ایران نارو خواهد زد. آن‌ها می‌توانند برای اثبات این نقطه نظر بدون تفکر و تأمل طولانی ده‌ها دلیل بیاورند. در واقع، روسیه در تاریخ نوین خود با توجه به اوضاع مقطعی گاهی با ایران معاشرت می‌کرد ولی در موارد بیشتری به آن محل نمی‌گذاشت.


این احساس ایجاد شده است که به گمان مسئولان روس، ایران همیشه در ساختار تحریم‌ها باقی خواهد ماند. آن‌ها خیال می‌کنند که ایران در روابط با روسیه راه فرار ندارد و لذا هر موقعی که بخواهند می‌توانند همکاری با ایران را فعال کنند، آن هم فقط برای اینکه از کسی انتقام بگیرند و کسی را اذیت کنند و در موارد دیگر می‌توانند این روابط را در حالت فعلی باقی بگذارند. نمونه تازه این سبک نگرش را می‌توان در موافقتنامه 20 میلیارد دلاری که بر اساس فرمول نفت به جای کالاهای صنعتی امضا شد ولی طرف روس اجرای آن را به تاخیر انداخته است مشاهده کرد.


به‌نوشته این کارشناس روس، اگر اراده سیاسی در کار باشد، مبادلات بازرگانی سالیانه میان روسیه و جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به سرعت به 30-25 میلیارد دلار افزایش یابد و این در حالی است که اکنون این میزان برابر 961 میلیون دلار است. در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای نوعی جنب و جوش مشاهده می‌شود. این امر که نیروگاه اتمی بوشهر راه‌اندازی شده است و کار می‌کند، مایه افتخار روابط دوجانبه میان ایران و روسیه است.



«آلکسیف» می‌افزاید: شرکت‌های روسی می‌توانند در توسعه میادین گازی و نفتی ایران مشارکت هرچه فعال‌تری داشته باشند ولی به دلیلی نامشخص نمی‌خواهند در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند. طبعا شرکت‌های غربی بخش انرژی با خوشحالی زیادی به جای روس‌ها این کار را خواهند کرد.


در زمینه حمل و نقل، به روز آوری راه‌آهن، ایجاد ظرفیت‌های تولیدی برق و خطوط فیبر نوری امکانات فراوانی وجود دارد، ولی هیچ تحرکی در این زمینه مشاهده نمی‌شود. به نظر می‌آید که شرکت‌های روسی به عمد وارد ایران نمی‌شوند تا حوزه‌های فوق الذکر همکاری را برای رقیبان خود باقی بگذارند. باوجود این اگر تهران به شریک غرب تبدیل شود، روسیه باید سر خود را بخاراند و فراموش کند که می‌توانست از محل همکاری با جمهوری اسلامی ایران ده‌ها و صدها میلیارد دلار کاسب شود.


عامل سیاست خارجی


«آلکسیف» نوشت: گرایش ایران به آمریکا و اتحادیه اروپا به معنی تحول ریشه‌ای در اوضاع خاور نزدیک، میانه و مناطق مجاور و از جمله در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی خواهد بود. هم اکنون نفوذ چشمگیر تهران در عراق، سوریه، یمن و سایر کشورهای عربی محل تردید نیست. تردیدی نیست که تهران با انتقال به مدار نفوذ آمریکا تلاش می‌کند این کشورها را با خود همراه نماید و این امر به معنی کاهش امکان مشارکت آن‌ها با روسیه است. به عبارت دیگر، مسکو متحدان اساسی خود در خاورمیانه را از دست خواهد داد. در حال حاضر با بسیاری از آن‌ها نه فقط روابط بازرگانی و اقتصادی بلکه همکاری نظامی و فنی دارد که سود زیادی از این محل کسب می‌کند. با کمال تأسف باید گفت که روسیه در صورت توافق ایران و غرب، منطقه را ترک خواهد کرد و نقش آن می‌تواند برابر صفر شود.


جنبه دیگر موضوع، امکان استفاده از توان ایران در سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای همچون سازمان همکاری شانگهای و بریکس است. اگر ایران عضو این سازمان‌ها می‌شد، آن‌ها در حد زیادی تقویت می‌شدند و امکانات فشار تجاوزکارانه ساختارهای آمریکایی همچون ناتو تضعیف می‌شد. اگر تهران در عرصه سیاست خارجی به غرب روی آورد، غرب به توان سیاست خارجی ایران دست خواهد یافت که در این صورت توان سازمان همکاری شانگهای و بریکس در حد زیادی تضعیف خواهند شد. در نزدیکی مرزهای جنوبی روسیه کشورهای نیرومندی با گرایش آمریکایی مانند عربستان، عراق و ترکیه (که عضو ناتو است) قرار دارند. توان این کشورها حتی بدون آمریکا نیروی عظیمی است که بر فرآیندهای ژئوپلتیکی پیرامون روسیه و منافع روسیه اثر جدی می‌گذارد.


«باراک اوباما» به سوی ایران گام برداشته است


این کارشناس روس می‌افزاید: در حال حاضر مهم این است که برای همه روشن شود «باراک اوباما» تلاش می‌کند در سیاست خاورمیانه خود بازنگری بنیادی کند. اظهارات دیپلماتیک 19 مارس رئیس‌جمهوری آمریکا بار دیگر این واقعیت را اثبات کرده است که نخست، «باراک اوباما» با «نتانیاهو» تماس گرفت تا پیروزی در انتخابات زودهنگام پارلمانی را تبریک بگوید ولی گفت‌وگوی آن‌ها دشوار بود. رئیس‌جمهوری آمریکا مراتب نارضایتی خود از سیاست اسرائیل را ابراز کرد. «اوباما» اظهار کرد که از ایجاد دولت فلسطینی پشتیبانی می‌کند که این واکنشی به تأکید «نتانیاهو» بر این موضوع بود که اسرائیل اجازه تشکیل این دولت را نخواهد داد. رئیس‌جمهوری آمریکا همچنین اطلاع داد که آمریکا برای توافق با ایران درباره برنامه هسته‌ای آماده است.


دوم اینکه، «اوباما» در پیام ویژه‌ای خطاب به رهبر و مردم ایران به آن‌ها توافق صلح و همکاری‌های دولتی دوجانبه را پیشنهاد کرد. از اینجا می‌توان نتیجه گرفت که رئیس‌جمهوری آمریکا تلاش می‌کند در پرتو تغییرات در خاورمیانه، جهت گیری سیاست واشنگتن را تغییر دهد.



«باراک اوباما» با عرض تبریک به ملت ایران به مناسبت عید نوروز، ایرانیان را «وارثان تمدن باستانی» قلمداد کرد. وی به حل و فصل هر چه زودتر موضوع برنامه هسته‌ای ایران اظهار امیدواری کرد و گفت: روزها و هفته‌های بعدی اهمیت تعیین کننده‌ای خواهد داشت. مذاکره کنندگان ما به پیشرفت دست یافته‌اند ولی کمبودها هنوز وجود دارد. در هر دو کشور و خارج از آن کسانی هستند که مخالف حل و فصل دیپلماتیک هستند. مایلم به شما ملت ایران، بگویم که ما می‌توانیم با هم و در فضای باز آینده‌ای را بسازیم که بدان احتیاج داریم.


وی افزود: اگر رهبران ایران بتوانند به توافقات معقولانه رضایت بدهند، ممکن است راه جدید، راه امکانات فزاینده برای ملت ایران گشوده شود. تجارت و گسترش روابط با جهان، سرمایه‌گذاری‌ها و فرصت‌های شغلی از جمله برای جوانان، مبادلات فرهنگی و فرصت‌ها برای دانشجویان ایرانی برای سفر به خارج و مشارکت در عرصه‌هایی همچون علوم، فناوری و نوآوری‌ها بیشتر خواهند شد.


به‌نوشته این کارشناس روس، اکنون سوال دیگری مطرح می شود و آن این است که آیا جمهوری‌خواهان و اسرائیل به «باراک اوباما» اجازه خواهند داد خط چرخش سیاست منطقه‌ای آمریکا به سوی ایران را عملی کند یا خیر. آن‌ها احتمالا از این چرخش خودداری خواهند کرد. بالاخره رئیس‌جمهوری آمریکا «اردکی لنگ» است و از دوره ریاست‌جمهوری وی وقت زیادی باقی نمانده است. در این میان نکته قابل توجه برای سران روس این است که باید فن دیپلماسی «اوباما» را یاد بگیرند که از احساسات نوروزی ملت ایران برای ارسال پیام مهمی استفاده کرد که می تواند بر سیاست خارجی ایران اثر بگذارد.


کارشناس امور راهبردی روسی در پایان تحلیل خود می‌نویسد: این موضوعات در حال حاضر چیزی جز سناریوی احتمالی نیست که البته روز به روز به مرحله تحقق نزدیک‌تر می‌شوند. ایران با آمریکا مقابله می‌کند ولی نمی‌تواند برای همیشه زیر فشار تحریم ها باقی بماند. در این میان روسیه می‌توانست با خروج یکجانبه از ساختار تحریم‌ها، از تأثیر آن بکاهد یا تحریم‌ها را به طور کلی ویران نماید. چین هم به احتمال قوی دنبال روسیه حرکت می‌کرد. باوجود این، مسکو به دلیلی که فقط خود می‌داند، این کار را نمی‌کند و در زمینه پشتیبانی از ایران در مقابله با سیاست آمریکا فعال نیست. امیدواریم که طراحان راهبرد سیاست روسی نسبت به ایران بفهمند از دست دادن این کشور و گذر آن به مدار واشنگتن برای روسیه چه عواقب خطیری به بار خواهد آورد. باید اظهارات شخصیت‌های دولتی آمریکا و از جمله اظهارات 18 مارس «جان کری» وزیر امورخارجه آمریکا را جدی گرفت که گفته بود در مذاکرات با تهران پیشرفت قابل توجهی به دست آمده است. همین‌طور نباید پیام 19 مارس «باراک اوباما» برای ملت ایران را نادیده گرفت. این موضوع باید باعث نگرانی جدی مسکو شود و بالاخره آن‌ها را به برداشتن گام‌های واقعی در محور ایرانی سوق دهد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب