۰۲/ ارديبهشت /۱۴۰۴

شکاف میان نظام آموزشی و نیازهای صنعتی مانع رشد توسعه پایدار

شکاف میان نظام آموزشی و نیازهای صنعتی مانع رشد توسعه پایدار
همکاری میان صنعت و دانشگاه، یکی از اهرم‌های توسعه ملی در کشورهای پیشرفته است. اما در ایران، نبود تعامل سازنده، ظرفیت‌های علمی و صنعتی کشور را هدر داده و مشکلات جدی در توسعه پایدار ایجاد کرده است.

خبرگزاری آنا - محمد عامری؛ فقدان ارتباط بین صنعت و دانشگاه در ایران یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی است که تأثیرات گسترده‌ای بر شرایط اقتصادی، اجتماعی و علمی کشور داشته است. این شکاف که در سال‌های اخیر به‌طور چشمگیری مورد توجه پژوهشگران، سیاست‌گذاران و مدیران صنایع قرار گرفته، نه‌تنها مانع رشد و توسعه صنعتی شده، بلکه باعث ایجاد مشکلات ساختاری در نظام آموزش عالی کشور نیز گردیده است. برای تحلیل دقیق این موضوع، باید به عواملی، چون ساختار بوروکراتیک دانشگاه‌ها، فرهنگ غالب میان دانشگاه و صنعت، نبود سازوکار‌های حمایتی برای ارتقاء تعاملات، و مقاومت در برابر تغییرات بنیادی در سیستم آموزشی و صنعتی توجه ویژه‌ای داشت. در این مقاله، تلاش می‌کنیم تا با ارائه یک بررسی جامع، به دلایل این شکاف پرداخته و راهکار‌هایی برای بهبود آن ارائه دهیم.

یکی از دلایل اصلی جدایی میان صنعت و دانشگاه در ایران، تمرکز بیش از حد دانشگاه‌ها بر جنبه‌های نظری آموزش و پژوهش است. نظام آموزش عالی ایران عمدتاً مبتنی بر انتقال دانش نظری به دانشجویان است و توجه کمتری به آموزش عملی و مهارت‌محور دارد. این وضعیت موجب شده تا فارغ‌التحصیلان دانشگاهی برای ورود به بازار کار، مهارت‌های کافی و تجربیات عملی لازم را نداشته باشند. از سوی دیگر، صنایع نیز نسبت به فارغ‌التحصیلان دیدگاه انتقادی دارند و غالباً نیروی کار ماهر با تجربه عملی را ترجیح می‌دهند. این فاصله میان انتظارات صنعت و توانمندی‌های فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، به‌ویژه در حوزه‌هایی نظیر مهندسی، فناوری اطلاعات و علوم پایه محسوس‌تر است.

تمرکز بر آموزش نظری؛ عامل اصلی شکاف میان دانشگاه و صنعت

در ایران، ارتباط میان صنعت و دانشگاه نه تنها محدود به حوزه منابع انسانی است، بلکه در عرصه پژوهش و توسعه نیز با مشکلات جدی مواجه است. بسیاری از دانشگاه‌های کشور به دلیل کمبود بودجه، نبود انگیزه کافی و مشکلات مدیریتی، توانایی لازم برای ارائه پژوهش‌های کاربردی و مرتبط با نیاز‌های صنعت را ندارند. این عدم هماهنگی موجب شده تا دانشگاه‌ها پژوهش‌هایی را انجام دهند که کمتر به حل مسائل و چالش‌های واقعی صنایع بپردازد. به عبارت دیگر، تلاش‌های پژوهشی دانشگاه‌ها اغلب به نتایجی منجر می‌شود که کاربرد عملی محدودی دارند و نمی‌توانند در فرایند‌های تولید و توسعه صنعتی نقش موثری ایفا کنند.

عامل دیگر که باعث کاهش تعاملات میان صنعت و دانشگاه شده، نبود ساختار‌های سازمان‌یافته و مناسبی برای ایجاد ارتباط و همکاری میان این دو بخش است. در کشور‌های پیشرفته، سازمان‌هایی با هدف ایجاد هماهنگی میان نیاز‌های صنعت و توانمندی‌های دانشگاه‌ها وجود دارند که وظیفه تسهیل ارتباطات، مدیریت پروژه‌های مشترک، و انتقال دانش میان این دو بخش را بر عهده دارند. اما در ایران چنین ساختار‌هایی یا وجود ندارد یا بسیار کمرنگ و ناکارآمد هستند. به همین دلیل، همکاری‌هایی که میان دانشگاه‌ها و صنایع صورت می‌گیرد، بیشتر مبتنی بر روابط غیررسمی و محدود است و کمتر به پروژه‌های بلندمدت و تأثیرگذار منجر می‌شود.

علاوه بر این، بسیاری از مدیران صنایع در ایران به دلیل عدم شناخت کافی از توانمندی‌های دانشگاه‌ها، تمایل کمی به همکاری با آنان نشان می‌دهند. این نگاه سردرگمی و عدم اعتماد میان صنعت و دانشگاه را تشدید کرده است. از سوی دیگر، دانشگاه‌ها نیز معمولاً دیدگاه صنعتی را درک نمی‌کنند و پژوهش‌های خود را بیشتر بر اساس اهداف علمی و آکادمیک انجام می‌دهند تا نیاز‌های عملی صنایع. این اختلاف دیدگاه میان دو بخش، موجب شده تا حتی در مواردی که امکان همکاری وجود دارد، موانع زیادی بر سر راه شکل‌گیری ارتباطات پایدار و موثر ظاهر شود.

گوشتیران
قالیشویی ادیب

عامل فرهنگی نیز در این میان نقش مهمی ایفا می‌کند. بسیاری از دانشگاهیان، صنعت را تنها به‌عنوان بخش سودآور و تجاری تلقی می‌کنند و بر این باورند که همکاری با صنایع ممکن است فلسفه علمی و ارزش‌های آکادمیک را تضعیف کند. این نگاه منفی می‌تواند مانع از ایجاد انگیزه در پژوهشگران برای همکاری با صنایع شود. از سوی دیگر، فرهنگ صنعتی نیز می‌تواند نسبت به دانشگاه‌ها دیدگاه انتقادی داشته باشد و آنها را فاقد توانایی برای حل مشکلات واقعی قلمداد کند. این تفاوت فرهنگی میان دانشگاه و صنعت موجب شده تا هر دو بخش در بسیاری از موارد ترجیح دهند جداگانه عمل کنند و از همکاری با یکدیگر صرف نظر کنند.

کمبود سرمایه‌گذاری‌های هدفمند برای تقویت ارتباط میان دانشگاه و صنعت

کمبود سرمایه‌گذاری‌های هدفمند برای تقویت ارتباط میان دانشگاه و صنعت نیز یکی دیگر از عوامل اصلی این جدایی است. صنایع در ایران عموماً تمایل کمی به اختصاص بودجه برای پروژه‌های تحقیقاتی دارند و ترجیح می‌دهند منابع مالی خود را صرف امور تولیدی کنند. این در حالی است که در کشور‌های توسعه‌یافته، درصد قابل توجهی از بودجه صنایع به حمایت از پژوهش‌های دانشگاهی اختصاص می‌یابد و این امر به شکل‌گیری تعاملی نزدیک و سازنده میان دو بخش منجر شده است. از سوی دیگر، دولت نیز در ایران نقش فعالی در زمینه سرمایه‌گذاری برای ایجاد ارتباط میان صنعت و دانشگاه ندارد و تخصیص بودجه‌های دولتی برای پژوهش‌های دانشگاهی به‌طور کلی کافی نیست.

بوروکراسی سنگین و مقاومت در برابر تغییرات نیز از دیگر عواملی هستند که مانع از ایجاد ارتباطات موثر میان صنعت و دانشگاه می‌شوند. هرگونه تغییر در برنامه‌های درسی دانشگاه‌ها و یا راه‌اندازی پروژه‌های مشترک میان دانشگاه و صنعت معمولاً با موانع زیادی مواجه است. این مقاومت‌ها، چه از سوی دستگاه‌های دولتی و چه از سوی مدیران دانشگاه‌ها، موجب کندی فرایند تغییر و عدم تحقق اهداف مورد انتظار شده است. به همین دلیل، بسیاری از پروژه‌هایی که برای ایجاد هماهنگی و همکاری میان صنعت و دانشگاه طراحی شده‌اند، در مرحله اجرا ناکام مانده‌اند.

با توجه به تمام این چالش‌ها، روشن است که فقدان ارتباط میان صنعت و دانشگاه یک مسئله چندوجهی است که تنها با انجام اصلاحات بنیادین قابل حل است. برای تحقق این هدف، باید تغییرات اساسی در ساختار‌های مدیریتی و فرهنگی دانشگاه‌ها و صنایع ایجاد شود. طراحی برنامه‌های آموزشی مبتنی بر مهارت‌های عملی، افزایش بودجه‌های پژوهشی کاربردی، تقویت سازوکار‌های ارتباطی میان دانشگاه‌ها و صنایع، و ایجاد سیاست‌های تشویقی برای همکاری‌های بلندمدت از جمله اقداماتی هستند که می‌توانند در این مسیر موثر باشند.

چه کاری باید انجام داد؟

یکی از راهکار‌های مهم برای کاهش فاصله میان صنعت و دانشگاه در ایران، ایجاد دفاتر انتقال فناوری در دانشگاه‌ها است. این دفاتر می‌توانند وظیفه حمایت از پروژه‌های تحقیقاتی که بر اساس نیاز‌های صنعت طراحی شده‌اند را بر عهده بگیرند. همچنین، برگزاری رویداد‌هایی نظیر سمینار‌ها و نمایشگاه‌ها که هدف آنها معرفی دستاورد‌های علمی و پژوهشی دانشگاه‌ها به صنایع است، می‌تواند نقش مهمی در تقویت همکاری‌ها ایفا کند. علاوه بر این، ارائه دوره‌های کارآموزی برای دانشجویان در محیط‌های صنعتی و حضور متخصصان صنعت در دانشگاه‌ها برای تدریس موضوعات عملی نیز از جمله اقداماتی هستند که می‌توانند اثرگذاری قابل توجهی داشته باشند.

یکی دیگر از راهکار‌هایی که در بسیاری از کشور‌ها موفق بوده است، ارائه مشوق‌های مالیاتی به صنایعی است که در پروژه‌های تحقیقاتی دانشگاهی سرمایه‌گذاری می‌کنند. این سیاست نه تنها موجب افزایش سرمایه‌گذاری صنعتی در پژوهش‌های کاربردی می‌شود، بلکه انگیزه دانشگاه‌ها برای طراحی پروژه‌هایی که به حل مسائل واقعی صنعت بپردازند را نیز افزایش می‌دهد. علاوه بر این، سیاست‌گذاران باید تلاش کنند تا با کاهش موانع بوروکراتیک، فرایند اجرای پروژه‌های تحقیقاتی مشترک میان صنعت و دانشگاه را تسهیل کنند.

در ایران، همچنین لازم است که رویکرد فرهنگی نسبت به همکاری میان صنعت و دانشگاه تغییر کند. این تغییر می‌تواند از طریق برگزاری نشست‌های مشترک میان دانشگاهیان و مدیران صنایع، چاپ مقالات علمی با موضوع مطالعه بر روی چالش‌های صنعت، و یا ارائه دوره‌های آموزشی به دانشجویان و پژوهشگران درباره اهمیت همکاری با صنایع حاصل شود. تقویت فرهنگ همکاری میان دو بخش می‌تواند به شکوفایی ظرفیت‌های بالقوه دانشگاه‌ها و افزایش نوآوری در صنایع منجر شود.

در نهایت، باید توجه داشت که ایجاد ارتباط موثر میان صنعت و دانشگاه یک فرایند طولانی‌مدت و پیچیده است که نیازمند همکاری همه‌جانبه میان دولت، دانشگاه‌ها و صنایع است. مهم‌ترین نتیجه این ارتباطات، ارتقای کیفیت نیروی کار، بهبود شرایط اقتصادی کشور، و افزایش توان رقابتی ایران در عرصه بین‌الملل خواهد بود. این هدف تنها زمانی قابل دستیابی است که همه طرف‌های درگیر برای تغییر شرایط موجود و ایجاد یک محیط همکاری سازنده تلاش کنند. به همین دلیل، باید سیاست‌ها، نگرش‌ها و سازوکار‌های موجود به‌طور بنیادین اصلاح شوند تا صنعت و دانشگاه بتوانند به‌عنوان دو رکن مهم توسعه ملی در کنار یکدیگر قرار گیرند و به تحقق اهداف مشترک کمک کنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر